پرش لینک ها

افزایش انگیزه به کمک روش‌های طبیعی و بدون عارضه

اگر‌ تا الان اپیزودهای دارما کلینیک رو‌ دنبال کردید میدونید که ما راجع به مسائل مهم پزشکی، روان شناختی، سبک زندگی و فلسفی صحبت کردیم.
توی این فصل قراره یکم پارو فراتر بگذاریم و همه چیز رو از نگاهی موشکافانه تر برسی کنیم.
این فصل قراره راجع به مبحثی باشه که زیر ساخت تمام احساسات و عواطف ما، خاطرات ما و لذت و دردیه که تجربه می‌کنیم. هرچیزی که احساس می‌کنیم، هرچیزی که تجربه می‌کنیم، هرچیزی که به خاطر می‌یاریم یا هر فکری یا احساسی که خواسته یا ناخواسته به وجود میاد به خاطر وجود چیزیه که ما می‌خوایم توی این فصل حسابی ازش سر در بیاریم.
ما در این فصل می‌خوایم راجبه سیستم عصبی که مغز فقط بخشی از اونه صحبت کنیم.
مباحث کاملا علمی هستند ولی ما تلاشمون اینه به شکلی باشه که برای عموم قابل درک باشه تا از‌حوصله‌ی شما خارج نشه.
مریم پزشک و محققه و وقت زیادی از زندگیشو برای مطالعه‌ی روی تحقیقات مختلف علمی و پزشکی می‌گذاره.
منبع اصلی این فصل از دارما کلینیک «وب سایت هیوبرمن هست» که پروفسور اندرو هیوبرمن دانش و نتیجه تحقیقاتشو در آزمایشگاه شخصی خودش به همراه کلی تحققات علمی دیگرو اینجا منتشر می‌کنن. ایشون پروفسور نوروساینس یا همون عصب شناسی دانشگاه استفورد هستند و‌کسانی که علاقه مند هستند می‌تونن به سایتشون مراجعه کنند.

برای آشنایی بیشتر با دکتر مریم دلشاد میتونید به اینستاگرامشون مراجعه کنید.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

افزایش انگیزه به کمک روش‌های طبیعی و بدون عارضه

سلام ما توی اپیزود‌های قبلی مفصل راجع به خواب و مایکروبایوم‌های دستگاه گوارش و باکتری‌های مفید دستگاه گوارش صحبت کردیم، کلمه دوپامین برای شما دیگه کاملاً آشناست هم توی قسمت خواب مفصل راجبش صحبت کردیم هم توی قسمت مایکروبایو‌های دستگاه گوارش و براتون توضیح دادیم که چه نقشی دوپامین توی زندگی ما داره و تاثیر خواب درست، نور درست و باکتری های مفید دستگاه گوارش رو روی دوپامین براتون توضیح دادیم، حالا امروز میخوایم یه ذره پامون رو فراتر بگذاریم و یکم راجع به دوپامین تخصصی تر صحبت کنیم و بهتون بگیم که این مولکول با ارزش و ارزشمند چه جوری می تونه به ما انگیزه کار و زندگی بده در واقع انگیزه یک چیزیه که تمام آدما دنبالش هستند و بهش احتیاج دارند، بهش نیاز دارن که بتونن زندگیشون رو ادامه بدن. امروز میخوایم راجع به دوپامیم با هم صحبت کنیم وقتی حرف از دوپامین میشه کنارش لذت و پاداش رو داریم در واقع pleasure و reward و نمیتونیم ما راجع به لذت صحبت کنیم و حرف از اعتیاد نزنیم، امروز یه کوچولو هم راجع به اینکه چرا افراد معتاد میشن میخوایم باهم صحبت کنیم. انگیزه بسیار اساسی و مهم توی زندگی ماست، باعث میشه ما صبح از تخت مون بلند بشیم، بریم سرکار، غذا درست کنیم، بچه هامون ببریم مدرسه، به حرف های بلند مدت مون توی زندگی فکر کنیم و به هدف های کوتاه مدتمون فکر کنیم و زندگیمون رو ادامه بدیم، در واقع این دوپامین مسئول حس انگیزه تو بدن ماست، مسئول حس حرکت به سمت جلو میخوایم بهتون بگیم این مولکول؛ یک مولکول فوق العاده است و تو تمام لابلای اتفاقات خوشایند زندگی ما نقش دوپامین رو میبینیم در واقع دومین تو تمام این اتفاقات خوب نهفته است و چیزی که شاید کمتر راجع بهش تا شده حالا صحبت شده باشه اینه که دوپامین تو  تمام اتفاقات وحشتناک زندگی آدم‌ها هم نهفته است مثل اعتیاد، مثل بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی که دوپامین تواونا هم نهفته است. چی میشه ما به دنبال یک هدف خاص میریم، چی میشه ما به تو خیلی وقتا هدفامون تو نیمه مسیر ول میکنیم در واقع این یک ارتباط بین اشتیاق ما و برای تلاش کردن ماست و یک نقشی دوپامین توی این داره که ما میخوایم امروز راجع بهش صحبت کنیم اطلاع پیدا کنیم و آگاه باشیم. ما وقتی راجع به دوپامین آگاهی پیدا کنیم خیلی تصمیماتمون توی زندگی عوض خواهد شد یعنی این آگاهی راجع به دوپامین خیلی چیزا رو برای ما عوض خواهد کرد.

مهم نیست که ما چند سالمونه، مهم نیستش که ما توی چه کشوری زندگی می‌کنیم، اطلاعاتی که ما امروز می‌خوایم راجع به عملکرد دوپامین بدیم اثرش میتونه توی زندگیتون فوق العاده باشه دوپامین تو سال ۱۹۵۰ میلادی کشف شد در واقع کشفش جدید محسوب میشه یک پیش‌ساز آدرنالین هستش؛ آدرنالین هم همتون می‌شناسین قبلاً هم توی اپیزودهای قبل راجع بهش صحبت کردیم، در واقع بخشی از دوپامین تو بدن ما تبدیل به آدرنالین میشه و بقیه اش هم توی بدن مصرف میشه، این چیزی که به ما اجازه میده که ما حرکت کنیم، این چیزی که به ما اجازه میده ما که ما یه سری تغییرات توی رگامون داشته باشیم، قلبمون به تپش بیفته، ارگان‌های بدنمون فعال بشه، حرکت کنن، آدرنالین هستش البته گفتم دوپامین خودش هم به تنهایی کلی کار مهم انجام میده و همیشه تبدیل به آدرنالین نمیشه از قسمتهای مختلف بدن دوپامین ترشح میشه، هم از مغز هم از قسمتهای مختلف بدن، ما یک مسیر توی بدنمون داریم به اسم مسیر پاداش امروز می خوام یکم راجع به این مسیر پاداش صحبت کنیم. علی اگر تو این سوال چیزی داری بگو که اگه نداری ما بریم سر این مسیر پاداش که برای ما خیلی مسیرجالب و جذابی

چون خیلیا این سوال رو می‌پرسن همون اول پادکست بهتره این رو ذکرش کنم که میگن دوپامین خوبه یا بده؟ دوپامین زیاد خوبه یا دومین کم خوبه؟ و شما توی اپیزود قبل گفتین خوردن شیرینی جات باعث افزایش دوپامین میشه خب پس ما هرچی  شیرینی‌جات بیشتر بخوریم دوپامین بیشتری داریم، پس در نتیجه انگیزه بیشتری داریم پس بهتره. ما توی این اپیزود میخوایم بهتون بگیم که دوپامین یک مولکول شگفت انگیزه واقعاً و نه زیادش خوبه و نه کمش خوبه، به اندازه خوبه و تو این اپیزود هرچیزی که گفت همیشه دقیقا توی این مسیره که ما ازش بهترین استفاده رو بکنیم توی حد معین و مشخص و متعادلی نگهش داریم که بهترین حس و حال رو توی روز تجربه کنیم اگر موافقین بریم سراغ همین مسیر پاداش و از اینجا به بعد ادامه بدیم بریم سمت اینکه چه کاری انجام بدیم چه جوری باید بهینه کنیم؟ زیادش کنیم؟ کمش کنیم ؟ چه جوری بفهمیم اصلاً دوپامین ما اندازه هست یا نه؟

عالیه، همین مسیر پاداش که یک کوچولو قبلش براتون گفتم که میخوایم راجع بهش صحبت کنیم. یک ناحیه توی مغزمون داریم ما به اسم VTA که قبلاً هم راجع بهش یکم توضیح دادیم، باعث میشه که باعث میشه دوپامین ترشح بشه، این VTA کلی نورون داره که از طریق آکسان این نورون‌ها دوپامین منتقل میشه، ما توی مغزمون  توی سرمون یک لوب پیشانی داریم که این لوب پیشانی کنترل میکنه که کی دوپامین ترشح بشه و چقدر ترشح بشه، خیلی از اتفاقاتی که برای ما توی زندگی میوفته توی همین ناحیه میوفته یعنی توی همین تصمیم گیری های، برنامه ریزی های زندگیمون، عملکرد ما این ناحیه لوب پیشانی خیلی خیلی ناحیه مهم و استراتژیکی برای انسان هستش، در واقع این ناحیه توی بقیه حیوان‌ها خیلی پیشرفته نیست این نکته خیلی نکته‌ی جالبی هستش و درواقع بدون داشتن این ناحیه انسان میشه یک حیوانی که در واقع فقط دنبال لذت هستش، دنبال حس خوبه، فقط یک سری کار رو انجام میده که‌خوشحال باشه و حس خوب داشته باشه. تو یکی از اپیزودهای قبلی من بهتون گفتم الکل یکی از کارهایی که میکنه اینه که مهار روی این لوب پیشانی را بر میداره واسه همینه که میبینیم آدمایی که الکل زیاد می خورن هر کاری دلشون میخواد انجام میدن و ما وقتی اونا رو نگاه می کنیم  حس می‌کنن برای کاهاشون فقط یه سری کارهایی انجام میدهند که حس خوب داشته باشن  این لوب ث پیشانی خیلی خیلی مهم هستش توضیح دادم و حالا برمیگردیم دوباره سر دوپامین.

اینجا یک نکته‌ای رو اشاره بکنم که راجع به لوب پیشانی یا prefrontal cortex  که ما خیلی راجع بهش فکر می کنم قبلا هم صحبت کردیم این در خاطرم نیست ولی اینو فقط بگم که زمانی که شما مدیتیشن می کنید دقیقا این بخش رو تقویت می کنید یعنی هر باری که شما میتونید به مدت ۱۰ دقیقه ۲۰، دقیقه نیم ساعت ۴۰ دقیقه و هر باری که ذهنتون میرسه یک سمت دیگه فکری میاد تو ذهنتون، به قول معروف حواستون پرت میشه و دوباره برمی‌گردونید و این کار رو هی تکرار میکنید و تمرکز رو میارید روی یک موضوع مثل تنفس، مثل بدنتون، وقتی تمرکزتون رو میارید روی وجه بصریتون این یعنی دقیقا چیزی که داری میبینی تو تمرکزتون و تو همون لحظه حال نگه می‌دارید یا راحت تر بگم توی لحظه حال خودتو نگه می دارید این بخش از مغز رو تقویت می‌کنیم که بسیار قدرتمنده تو تصمیم گیری های ما، تصمیمات منطقی تصمیمات عاقلانه و ترمز یک سری کارهامونه یعنی وقتی ما می‌خواهیم یک حرکتی رو انجام بدیم به قول معروف عکس العملی رو نشون بدیم این بخش ما رو یک لحظه و چند لحظه نگه میداره خوب فکر میکنه راجع به عواقبش یعنی توی چند لحظه ما راجع به عواقب کاری که انجام میدیم فکر میکنیم و تصمیم‌گیری‌های بهتری انجام میدیم، تصمیمات خردمندانه تری میگیریم و بدون این بخش هیچ فردی برای ما وجود نخواهد داشت

علی دقیقا حرف‌های که الان داری میزنی با اون الکلی که من گفتم آدما کاملاً متوجه میشن که چه اتفاقی میافته آدما زمانی که الکل مصرف میکنن چقدر تصمیمات وحشتناکی می تونن بگیرن یعنی خیلی وقتی جنایت‌ها، قتل ها، یه سری اتفاقات زمانی می افته که افراد با خوردن الکل مهار شون رو روی اون لوب پیشانی بر می دارم حالا مثلاً توی اون scale کوچکترش آدما میگن که چه میدونم زنگ میزنیم به دوست پسر قبلیمون، به همسر قبلمون فردا صبحش پشیمون میشیم از این کاری که مثلاً در زمان مستی انجام دادیم و این توضیحات باعث میشه که آدما آگاهانه تر تصمیم بگیرن و بدونن که در واقع الکل چه بلایی سر مغزشون میاره. اون مهار رو برمیداره دقیقاً برعکس مدیتیشن یعنی تو الان توضیح دادی که این مدیتیشن باعث میشه که تو کنترل بیشتری روی این لوب پیشانی داشته باشی و واقعا جالب هستش این موضوع.

 حالا می خوام یه کوچولو راجع به موتیویشن صحبت کنیم در واقع موتیویشن همون انگیزه هستش و دوتا بخش داره  بعنی چی یعنی تعادل بین pleasure و pain, تعادل بین لذت و درد, بیشتر افراد فکر می‌کنن که خب دوپامین برای موتیویشن و خوشحالی و لذت و مولکولیه که باعث این حس‌های خوب میشه، اما ما می‌خواهیم اینجا بهتون بگیم که دوپامین وقتی از اون ناحیه VTA ترشح میشه وقتی ما یه تجربه هایی رو تجربه میکنیم که اونا رو خیلی دوستشون داریم در کنارش یک دردی هم اتفاق میفته که دقیقا بحث امروز ما باعث میشه ما متوجه بشیم که چرا افراد برای بعض از کارها و‌ چیزها انگیزه دارن، برای بعضی از چیزا و کارا انگیزه نداره. فکر کنین که مثلا مشستین، هیچ کاری انجام نمیدیم هنوز دارین فکر میکنین که بیاین از تختتون بیرون یا نه و تو‌او‌ن افکار صبگاهیتون هستین، این مسیر پاداش داره هرسه چهار ثانیه براتون دوپامین ترشح میکنه با دوز کم به وسیله همون نورون‌هایی که براتون توضیح دادم حالتون افسرده نیست، high هم نیستید، خیلی خوشحال نیستین، حال معمولی دارین، هیجان‌زده‌ام نیستین، یک دفعه یک موضوع هیجانی یک موضوعی که خیلی خوشحالتون میکنه میاد تو ذهنتون و فقط اومده تو ذهنتون ها یعنی این حال رو تصور کنین هنوز واسش هیچ پاداشی نگرفتین، فقط تو مسیر ذهنیتونه، توی همین لحظه فعالیت این مسیر پاداش افزایش پیدا می‌کنه و ما اثر اون رو با ساخته شدن یه حس فعالیت و حرکت می‌بینیم، در واقع اون چیزی که وارد ذهنتون میشه باعث میشه که شما یه حرکتی از خودتون بزنین، وارد یک مسیری بشین. میدونین می خوام اینجا بهتون بگم که دوپامین مسئول هستشcraving شاید اینجا بتونیم وسوسه و ترجمه کنیم شاید خیلی ترجمه خوبی برای craving هنوز ندیدیم ولی حالا شما تو ذهنتون این رو داشته باشین.

یکی از دوستای من یه دفعه گفت تمنا، خیلی کلمه ثقیلیه ما تو مکالمه‌های روزمرمون ازش استفاده نمی کنیم

 آخه تمنا هم یه جوری هم حالت خواهش و التماس داره ولی حالت ولع…، نمیدونم

 نه این تمنا با اون خواهش و تمنا کردن فرق میکنه که ما توی مکالمه های روزمره ازش استفاده می کنیم، این یعنی تمنا چیزی رو داشتن

تو کلمه میشناسی برای این

نه من از همون کلمه‌ی craving استفاده میکنم، فکر می کنم از همون استفاده کنیم تواین اپیزود، به craving معنی اینکه ما یک چیزی را بسیار میخوایم یا به سمتش خیلی ولع داریم، craving بهترین کلمه ای که میتونیم ازش استفاده کنیم.

حالا پس برگردیم دوباره اینو میگم که دوپامین مسئول craving wanting هستش. در واقع مسئول اون خواستن یک چیز خیلی خیلی زیاد. دوپامین در اثر خوردن بعضی از غذاها ترشح میشه، در اثر کشیدن سیگار ترشح میشه، در اثر مواد مخدر، سکس و خیلی از اتفاقات جالب و هیجان انگیز زندگی ما دوپامین همراهشون ترشح میشه، ولی بیشتر داستان دوپامین اینه که حتی تو اون پیش بینی اتفاق افتادن این اتفاق دوپامین ترشح میشه و باعث میشه ما craving بشیم و حرکت کنیم رو به جلو و بریم اون چیزی رو که خیلی میخوایم رو بدست بیاریم. مثلاً ما یه چیزی رو هوس کردیم و فوکوس کردیم روی اون، میتونه حتی یک لیوان قهوه باشه و تا وقتی که نری اون قهرو نخریم یا درست نکنیم ذهنمون آروم نمیشه، این همون چیزیه که من دارم راجع به دوپامین براتون توضیح میدم، میتونه حتی یک قرار ملاقات خیلی مهم باشه، حتی میتونه یک امتحانی باشه که ما میخوایم اون رو زودتر بدیم و امتحان خیلی مهمیه، میتونه دیدن یک آدم باشه که واسه دیدنش هیجان داریم. می خوام اینجا بهتون بگم که دوپامین واسش مهم نیست که اون چیزی که شما با Craving دارین چیه؟ اون ترشح میشه، در واقع دلیلش برای دوپامین مهم نیست این همون چیزیه که ما خیلی وقتا برای یه چیزی انگیزه داریم، برای چیزی تلاش می کنیم و برای بعضی چیزا اصلاً حال نداریم تلاش کنیم، بخاطراینکه  تو اون مسیر پاداش اقرار نگرفتیم برای اون مورد خاص، این اون آگاهی هست، در واقع دوپامین براش ترشح نشده که ما بخواهیم دنبالش بریم، مثلا فکر کنید شما می خواید پارتون رو ببینید، میخواید یک دوست قدیمی ر ببینید، این دوپامین توسط نورون ها هم اینجوری داره کم کم ترشح میشه ولی زمانی که شما دارین فکر می کنین به این اتفاق، به این موضوع خاص، به اون غذا، قهوه، شما craving کردین برای اون، در واقع شما دوپامین رو توی اون مسیر قرار دادین و این باعث میشه که شما رو به جلو حرکت کنین برای رسیدن به این داستان.

 حالا همه این چیزایی که توضیح دادم باعث میشن که دوپامینی که از این مسیر پاداش ترشح میشه حدود ۵۰ درصد از بیس لاین بالاتر بره از اون دوپامینی که هی کوچولو کوچولو ترشح میشه، سکس باعث میشه که این ترشح دوپامین تا ۱۰۰درصد این بیس‌لاین افزایش پیدا کن در واقع دو برابر چیزهای خوشایند دیگه‌ای که راجع بهش الان صحبت کردیم مثل غذا، دیدن یک دوست خیلی مهم، شاید براتون جالب باشه نیکوتینی که تو سیگار وجود داره دوپامین رو حدوداً ۱۵۰ درصد بیشتر از بیس لاین افزایش میده و خیلی سریع افزایش دوپامین توی مغز اتفاق می افته، فقط توی چند ثانیه یهو یک افزایش دوپامین داریم. عدد ۱۵۰ رو در نظر داشته باشین، کوکائین و آمفتامین دوپامین رو ۱۰۰۰ درصد نسبت به بیس لاین افزایش میدن این دوتا رو باهم یک مقایسه کنید توی ذهنتون

یعنی ده برابر افزایش پیدا می کنه

 بله و آمفتامین مثل ریتالین مثل مدافینیل که حالا احتمالا خیلی از افراد می‌دونن که اینا داروهایی هستند که برای درمان یک سری مشکلات استفاده میشن اما جوان ها تو ایران abuse می‌کنن واسه همینه که خیلی استفاده از هم توی ایران زیاده. زمانی که حالا پزشک مختصص برای درمان یک بیماری خاصی اون رو تجویز میکنه ، ولی به صورت خیلی زیاد تو ایران داره ازش استفاده می شه و اعتیادآوره این نکته‌ای که افراد بهش توجه نمی کنن. حالا همین جور راحت میگه شب امتحان همه بخصوص دانشجوهای پزشکی من دیدم تو دانشجوهای پزشکی که شب امتحان می خوردن که تمرکزشون بالا بره اما بهش اعتیاد پیدا می کردند این اون داستانی که افراد بهش توجه نمی‌کنن، اینکه خب فکر می‌کنن همه دارن از اون استفاده می‌کنن، منم دارم استفاده می کنم، اما می خوام یه چیزی رو بهتون بگم ۱۰ تا ۲۰ درصد افراد وقتی یک ماده مخدر رو برای اولین بار استفاده می‌کنن، بهش معتاد میشن، البته اینا جزو محرک ها محسوب میشن اما بلاخره این‌ها هم میتونه اعتیاد بیاره. خب گفتم بهتون که کوکائین و آمفتامین دوپامین رو ۱۰۰۰ درصد نسبت به بیس‌لاین افزایش میدن، ۱۰ ثانیه بعد از مصرف این مواد ۱۰۰۰ درصد افزایش دوپامین داریم، حالا این چه اشکالی داره؟ مشکلش چیه؟ راجع بهش توضیح میدم crash که در دوپامین اتفاق میوفته متوجه بشیم که این مواد چه بلایی سرمون میاره. برگردیم دوباره سر موضوع اصلیمون، میخواستم بهتون دوباره اینجا اینو بگم که craving در مورد غذا، در مورد سیگار، در مورد سکس، در مورد هر چیزی که یک فرد اونا رو خیلی دوست داره یا کوکائین و ریتالین میتونه اندازه مصرف دوپامین رو افزایش بده، در واقع همین افزایش دوپامین که باعث میشه افراد حرکت کنن تا به اون ماده یا حالا به دیدن دوستشون یا به اون غذا برسن، البته این میتونه تو افراد مختلف مقدارش متفاوت باشد، اون فردی که اعتیاد داره به کوکائین حتی فکر کردن به کوکائین هم حالش رو خوب میکنه، حتی فکر کردن به کوکائین باعث میشه که دوپامین افزایش پیدا کنه و بعد بره که اون کوکائین رو بخره، می خوام بهتون بگم که چرا مصرف کوکائین و آمفتامین فاجعه ست، در واقع واقعاً میتونم کلمه disaster رو راجع بهش به کار ببرم، به خاطر اینکه دوپامینی که بعد از مصرف اینا ترشح میشه انقدر زیاده که ه با هیچ چیز دیگه اون لذتش قابل مقایسه نیست، اینجاست که اون آدم میوفته تو‌یک سیکل معیوب و در واقع همون واژه closed loop رو میشه براش استفاده کرد به خاطر اینکه دیگه فقط craving اش روی یک‌چیز خواصه اونم کوکائین و آمفتامین، این اون فاجعه ای که ما ازش صحبت میکنیم، یعنی چون هیچ چیزدیگه این مقدار دوپامین رو واسسش ترشح نمی‌کنه فرد اینجت معتاد شده و اینجا می خوام یه چیز جالب دیگه رو براتون بگم و اونم اینکه سوشال مدیا شبکه‌هتی اجتماعی مثل اینستاگرام، توئیتر، ویدیو گیم‌ها هم باعث ترشح دوپامین میشن، به خصوص اون مدلاشون که هی نسخه جدیدش میاد آپدیت میشه، این جدید بودن این novelty یه چیزی که باعث میشه دوپامین بیشتری ترشح بشه و دقیقا این ها هم جزو چیزهایی هستند که بهشون اعتیاد ایجاد میشه حالا دوپامینی که این سوشال مدیا اینستاگرام، توییتر، ویدیو گیمزها میدن چقدره مقدارش؟ یه عددی بین نیکوتین و کوکائین، جالب شد نه؟ عدد خیلی زیادی هستش، برای همین خیلیا بهشون معتاد میشن. می خوام بهتون بگم که این لذت این چیزی که کمتر راجع بهش صحبت شده، همین درد همین pain، اون چیزیه که باعث میشه ما بیشتر بخواهیم به دنبال اون چیزی که بهش اعتیاد پیدا کردیم بریم.

 می خوام راجع بهش با شما صحبت کنیم که شما بتونید کنترل کنید شما بتونین آگاهانه باهاش برخورد کنین و بتونید این موتیویشن و انگیزتون رو بیشتر ببرید سمت چیزهای سالم، به جای اینکه چیز های مخرب براتون ایجاد کنه، چیز های سالم براتون موتیویشن ایجاد کنه. دلایل زیادی وجود داره که این افراد میان چیزهای جدید رو امتحان می کنن، چیز جدید میتونه  مواد مخدر باشه، میتونه ادونچر باشه، میتونه بازی باشه، میتونه یک پارتنر جدید باشه، یه آدم های جدید باشن، کلاس های جدید باشن و میتونه کوکائین و آمفتامین باشه، براتون توضیح دادم که به صورت ژنتیکی ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد با اولین امتحان کردن مواد مخدر بهش معتاد میشن، این خیلی ترسناکه، آره می خوام بترسونم تون بخاطر اینکه واقعا اگر ما جزو ۲۰اون درصد باشیم یک فاجعه تو زندگیمون اتفاق می‌افته، حالا درموردش صحبت میکنیم که چی میشه آدما با اولین بار استفاده از یک ماده مخدر بهش معتاد میشن چه اتفاقی میافته وقتی چیزی برای ما یک مقداری کمی دوپامین ترشح میکنه وقتی ما بهش میرسیم باهاش یک درگیری پیدا میکنیم، دوپامین بالا میره بعد ما دوباره اون رفتار رو تکرار میکنیم، دوباره دوپامین بالا میاد دوباره اون رفتار رو تکرار میکنیم، چرا ما این رفتار رو تکرار می‌کنیم؟ به خاطر اینکه یک crash توی سطح دوپامینمون اتفاق میوفته  در واقع اگر همیشه اگه من همیشه بیام ۳ گرم کوکائین مصرف کنم هر دفعه این عدد خیلی بالا رو نخواهم داشت هفته اول خیلی زیاده، دفعه دوم اگر همون مقداررو استفاده کنم همون مقدار زیاد دوپامین توی بدن ترشح نمیشه، این یک افت داره برای همینه هم افراد وقتی معتاد میشن هر بار باید مقدار مصرف رو افزایش بدن تا به اون لذت اولیه برسن اینا خیلی به ما آگاهی میده توی همه چیز. حالا اینجا می خوام بهتون بگم مثلاً شما عاشق شکلات هستین این سوال خیلیا ازافراد میگن ما craving داریم به شکلات شیرینی، چی کار کنیم که این کاهش پیدا کنه در واقع می خوام فقط بهتون بگم که آگاهی یعنی راه دیگه‌ای وجود نداره به جزاینکه  شما بدونید چه اتفاقی داره تو بدنتون میوفته و نخرین به مقدار زیاد، در دسترستون نباشه چون وقتی هست همش رو میخوری یعنی شما اولین باری که شکلات رو میگذارین تو دهنتون مزش خیلی باحاله، اون یک افزایش دوپامین میدت کنارش یک درد احساس می‌کنین یک درد کم ، مه ممکنه ما اون ر و به صورت فیزیکی احساس نکنیم دقیقاً این اتفاق برای نوشابه هم میوفته که خیلی از افراد به نوشابه معتاد هستند، فقط با اون خوشحال میشن  وقتی میخورینش کنار همون همون دوپامینی که ترشح میشه یک حس درد رو تجربه می‌کنیم و این همان craving هست، تیکه بعدی شکلات تیکه های بعدی و این باعث میشه خب چاق میشی، این باعث میشه که مقدار ترشح انسولین تو بدنتون ایجاد بشه و میدونید که خب هر چیزی که انقدر خوشایند مثل شکلات مثل نوشابه یک عالمه عوارض کنارش داره. این چیزی که گفتم کمتر راجع بهش صحبت شده، ولی میخوام آگاهتون کنم که این چیزی که گفتم کمتر راجبع یهش صحبت شده اون pain هست، در مورد دوپامین، ما فقط راجع به لذت دوپامین همیشه شنیدیم ولی می خوام یگم که دوپامین کنارش یک pain داره و این pain رو ما خیلی وقتا به صورت craving میبینیم چرا چون اون در رو حس کردیم دنبال مقدار بیشتری از اون ماده هستیم. خب حالا الان می خوام باز براتون تعریف کنم راجع به شبکه ‌های اجتماعی هم بهتون بگم، شبکه های اجتماعی به شما دوپامین میده هی درگیر میشین باهاش، هی میرین چک می‌کنین  این مثل همون شکلات میمونه درواقع شما یک تیکه از اون شکلات می‌خورین هی بیشتر و بیشتر میخواد برای اینکه افراد دقیقاً خودشان متوجه میشن که تایمی که توی شبکه های اجتماعی میرن به مرور زمان بیشتر میشه یعنی ممکن ۵ دقیقه بشه ۱۰ دقیقه، ۱۰ دقیقه بشه یک ساعت،  اینجا می خوام بهتون بگم راجع به استفاده از شبکه های اجتماعی هم سعی کنید آگاهی داشته باشید.

من فکر می‌کنم یک‌ اپیزود راجع به شبکه های اجتماعی ما تو دارما کلینیک یا تو مدیتیشن باید داشته باشیم، به خاطر اینکه موضوعی که واقعا همه در گیرشن و اعتیاد خیلی نامحسوس، بدون اینکه ما متوجه بشیم این خیلی خطرناک تره به خاطر اینکه نامحسوس شما به اون اعتیاد پیدا می کنین یهو مثلاً  یهو متوجه میشین که روزی ۸ ساعت تو اینستاگرام میچرخی یا توییتر و فیسبوک، بازی های کامپیوتری، که الانم تو موبایل دراره اضافه میشه، به زودی بازی های کامپیوتری میاد که با vr کار میکنه، عینک های واقعیت مجازی و اگر مراقب اینا نباشیم تو هر باری که بازی می‌کنیم، هر باری که یه سری لایک یا کامنت شبکه های اجتماعی می گیریم، اون میزان قبلی دیگه تو را ارضا نمی‌کنه یعنی اگه تو روزی ده تا لایک میگیری و خیلی خوشحالی بابتش، فردا انتظار داری که ۱۵ تا بگیری و ۱۵ تا دیگه بعد از یه مدت ارضا نمیکنه یک میل شدیدی پیدا می کنی که این رو به عدد بزرگتری برسانی، فالوورا تو بیشتر کنی هیچ چکش می کنی هر روز، کامنتاتو چک میکنی، منتظری یک فرد خاص برات یه چیزی بنویسه، اگه اون فرد براتون کار نکنه به توجه نکنه تو احساس درد داری، یک دردی که در روانی بیشتر یعنی توی بدن ممکن احساسش نکنیم ولی احساس بدی داریم. مود پایین خودش یک نوع درده،  وقتی ما دردی رو که تجربه می‌کنیم به دلیل عدم وجود یک چیزیه،حالا ما میریم دنبالش میگردیم فکر می‌کنیم باید یک جای دیگه پیدا کنیم، در صورتیکه یکی از علل اضطراب و افسردگی همین میزان استفاده زیاد از شبکه‌های اجتماعی و هر نوع  craving برای دوپامین میتونه باشد چون تو‌‌او دردی که تجربه می‌کنی خیلی مشخص نیست  این درد از کجا میاد تو احساس بد رو تجربه می‌کنی، این احساس بد یک ترکیبی از دلایل، ممکنه بخاطر نبود تغذیه سالم باشه، ممکنه به دلیل نبود نور کافی، خواب مناسب، مایکروبایوم‌های دستگاه گوارش و یا اعتیاد به یکسری شبکه‌های اجتماعی و یک ماده خاص باشه یعنی اون درد خیلی شبیه هم، تو همه‌ی این مراحل رو تجربه کنی، یک درد نامشخص و مبهم ولی چون بین همه اینا این درد مشترک از لحاظ روحی، یک جای خاصی  از بدنت حسش نمیکنی برای همین پیدا کردنش سخته، بنابراین برای همین ما داریم این اپیزودها رو میدیم تا شما سبک زندگیتون رو به سمتی ببرین که این درد رو تجربه نکینین هر روز.

دقیقاً وقتی آدم میفهمه اتفاقی داره میوفته خیلی راحت تر میره جلو، یعنی تو وقتی آگاه میشی راجع به چیزی، انجام دادنش آسان‌تره، کنار گذاشتنش هم واست آسون تره، تو میدونی چه بلایی سرت میاد و میدونی چه اتفاقی برات میوفته. دقیقا این چیزی که علی گفت خیلی جالبه این pleasure و pain همراه همن، در واقع خیلی وقتا overlab دارن و روهم می‌افتن واسه همین فهمیدنش واسه ما سخت میشه چون این دوتا رو هم افتادن حالمون خوب نیستا ولی نمیدونیم چیه، اصلا ممکنه یک نفری یک روز سرکار شبکه‌های اجتماعی شو کم میتونه چک کنه بعد میگه حالم خوب نیست، مودم پایینه، حوصله ندارم. خب دیگه این همون داستان است که ما الان راجع بهش صحبت کردیم. حالا خودتون امتحان کنید ما نمی‌خواهیم شما کمتر لذت ببرید، اتفاقا ما میخوایم شما آگاهانه لذت ببرین از زندگیتون، دفعه دیگه که خواستین  یک چیز خیلی خیلی خوشمزه بخورین، امتحان کنین اینو؛ یک گاز میزنین، مرزش عالیه ، بخشی از این تجربه اینه که شما بیشتر می خواین دوباره اون رو‌ بخورین این برای تمام تجربیات خوشایند یکسان هستش و این بخش اسف‌بار دوپامین اینه، برای همین میگیم دوپامین یک مولکول شگفت‌انگیزه به خاطر این که خیلی عجیب غریبه یعنی اصلا واقعا این فهمیدنه باعشث میشه که خیلی اتفاقات جالبی واستون بیوفته، دقیقا شما وقتی تجربه‌ای رو دارین که خیلی لذت می‌برین، کنارش یک تجربه‌ای از pain هم دارین، این دو تا به هم پیچیده شدن، به هم بافته شده است و اصلا این pain و‌ pleasure از هم جدا نیستن. این pain، این craving باعث میشه که ما بیشتر از اون تجربه بازم بخوایم. برای همین که اگر یه نفر سعی کنه دوپامین گرفتنش رو ببره به سمت اتفاق‌های سالم مثل دویدن، مثل دوچرخه‌سواری، مثل ورزش، مثل مدیتیشن همه اینها به شما دوپامین میدن و وقتی شما اونا رو بیشتر میخواین باز به سمت اتفاقای خوب میرین ولی وقتی نوشابه به شما دوپامین میده، وقتی شکلات به شما دوپامین میده، وقتی ماده مخدر به شما دومین میده، در ادامش که هی بیشتر و بیشتر ازش استفاده میکنید، چاقی، دیابت، اعتیاد رو کنارش دارین. اینا چیزایی که من فکر می‌کنم ما باید راجع بهش تأمل کنیم، راجع بهش فکر کنیم و تفکر کنیم. اینجا خودم رو مثال می‌زنم که سال ۹۸ که دویدن رو شروع کردم اولش خیلی برام سخت بود ولی واقعاً بهش معتاد شدم و با این خوشحال شود و هر بار که  کیلومتر دویدنم رو بیشتر می‌کنم، ۱۰ کیلومتر، ۱۵ کیلومتر به من پاداش می ده و دوپامین بیشتری ترشح میشه. الان آگاهیم نسبت به سه سال پیش خیلی بیشتره و درکش می کنم. حالا شما هم تو هر چیزی که ازش دوپامین می‌گیرین اینو به کار ببرید و فکر کنین، می‌بینین که چه اتفاقاتی توی زندگیتون میوفته.

من فکر می کنم حالا تو ادامه بحث ما یک سری ابزار خیلی مفید با عوارض بسیار کم، خیلی مهمه که ما بدونیم که چیزی که داریم باهاش خوشحال می‌کنیم خودمون رو، دوپامینمون رو افزایش می‌دهیم و نظام پاداش مغزممون رو تحریک می کنیم، عوارض کمتری داشته باشه دقیقا میگم کمتر به خاطر اینکه چیزی که عوارض نداره وجود خارجی نداره یعنی شما با غذا خودتون خوشحال کنید، چه با دویدن، چه با دیدن یک دوست، چه با خلاقیت با کوکائین یک عوارضی داره ولی عوارض اینا با هم قابل مقایسه نیستن؛ عوارض دویدن چی میتونه باشه، خستگی داره، شما وقتی میدوی مثلاً ۵ کیلومتر، ۱۰ کیلومتر خستگی تجربه می‌کنی، درد رو توی پاهات و توی بدن احساس می کنی. پس این یک نوع درده که تو بعدش تجربه میکنی، ولی این درد خیلی راحت بعد از یک روز استراحت از بین میره و برات یک سری آورده هم داره؛ آورده چیه پاهات قوی تر میشه، بدن سالم تر میشه، برای سلامتی شما مفیده، یک سری عوارض داره، درد رو تجربه می کنید، ممکنه حتی یک صدمه هم ببینید تو این مسیر، پاتون پیچ بخوره مثلاً ولی آیا این دوویدن قابل مقایسه با اون عوارضی که یک ماده مخدر مثل کوکائین یا آمفتامین براتون به وجود میاره هست یا با عوارضی که سوشال مدیا و اخبار و ویدیو گیم‌ها براتون دارن مثل بازی های کامپیوتری ویدیویی آیا قابل مقایسه هست، قابل مقایسه نیستن واقعاً.

قبلاً هم توضیح دادیم که دوپامین یک مولکولی که براش مهم نیست شما از چه راهی و چگونه به هدفتون برسید فقط براش مهمه که شما به هدفتون برسین؛ یعنی این مولکول باعث میشه شما تمرکز کنین روی اهدافتون، براش بجنگین، جلو ببرین، دنبالش برین و وقتی به اون هدف رسیدین شما دوپامین میگیرین، حتی تو مسیرش هم شما دوپامین میگیرین، فرقی نمیکنه که شما چه تیپ آ آدمی باشین، بعضی از آدما هدف شون‌ رو واسه همه اعلام می‌کنن، پستش می کنن تو اینستاگرام، شوآف می‌کنن، راجع بهش حرف می زنن، با همه صحبت می کنن؛ این مدل اون آدمه وتوی این آدم ما داریم یک ردپایی از دوپامین می بینیم. یک گروه دیگه از آدم ها هستند که که دنبال چیزی که می‌خوان میرن بهشم میرسن، ولی از راه خدمت به دیگران، در واقع مراقبه بقیه هستن، دائم نیاز و خواسته های بقیه رو فراهم می‌کنن ولی باز اینجا ما داریم ردپایی از دوپامین میبینیم، در واقع افرادی هم که همیشه کمک می کنن که دیگران به اهداف و آرزوهاشون برسن، دنبال گرفتن دوپامین برای خودشون هستن فقط روششون یکم متفاوت هستش. ما اینجا اصلاً نمی‌خوایم بگیم این تیپ آدم خوبه یا اون‌ تیپ آدم من می‌خوام اینجا بهتون بگم این همون چیزیه که ما راجع بهش صحبت میکنیم، دوپامین فرقی واسش نمیکنه که تو از چه راهی به هدفت میرسی فقط براش مهمه که تو به هدفت برسی.

علی یک چیز جالب هم می خوام بهت بگم که آدما بهش توجه داشته باشن، جنبه مالیشه، هیچ کدوم هزینه‌ی خاصی نداره، دویدن جزو ارزون‌ترین ورزش‌ها هستش، باز این پکیج و یه دور دیگه با خودتون دوره کنین؛ دویدن، ورزش، آب سرد، حالا کنارشم قهوه.

خب من اینجا می خوام یه چیزی رو بهتون بگم، اونم اینه که، الان افراد واسشون سوال پیش میاد که خب یعنی چی من برم مثلاً یک کارهیجان‌انگیز انجام بدم، بعد بعدشم این همه، حال بد و مود پایین و crash توی دوپامین رو تجربه کنم، خب این چه کاریه نشستم خونمو دارم کارامو انجام میدم دیگه چرا بخوام اصلا این تجربه رو داشته باشم، من می خوام اینجا بهتون بگم یکی از کارهایی که میشه انجام داد تا ما اون افت توی دوپامینمون کمتر بشه، آگاهانه بالا بردن دوپامین یعنی شاید اولش براتون خیلی بنظرتون سخت بیاد ولی ما میتونیم توی اون زمانی که دوپامینمون داره بالا میره خودمون کمک کنیم که کم کم بالا بره و موقعه‌ی افتش هم کم کم پایین بیاد، شاید علی اینجا تجربش توی این داستان قطعاً بیشتر باشه، شاید این داستان برای من جدیدتره ولی علی عملی توی زندگیش اینو به کار برده باشه ولی می خوام بهتون بگم مثلاً وقتی می خوام یک مقاله رو منتشر کنم، روی یک کاری دارم تحقیق می‌کنم و براش هیجان دارم من میتونم خودم رو به صورت آگاهانه تو مسیری قرار بدم که دوپامین من کم کم ترشح بشه و زمانی هم که به این هدفم رسیدم یعنی مقاله‌ی من منتشر شد یهو یک افت زیاد توی دوپامین نداشته باشم، در واقع مثل یک چک میمونه، شما مقالاتون منتشر شده تو اون لحظه خیلی خوشحالی بعد میگی خب حالا که چی خیلی از افراد اینطوری هستن واسه همین خیلی از افراد اصلاً تو نیمه‌ی مسیر هدفشون رو ول میکنن،علی شاید اینجا تو بتونی بهتر این رو توضیح بدی.

خیلی مبحث خوبیه چون خیلیا با این مشکل دارن. میگن۱ ما انگیزه نداریم،۲ ما انگیزه اولش داریم وسطش انگیزه رو از دست میدیم،۳ ما انگیزه داریم توی مسیرهم انگیزه داریم تا آخ کارم ولی وقتی به هدفمون می‌رسیم دیگه هیچ جذابیتی برامون نداره و ولش می کنیم میریم دنبال یه کار دیگه یعنی من سه تا دسته رو اینجا براتون ذکر کردم. من خودم رو توی دسته‌ی هم اول دیدم هم دوم هم سوم یعنی سه تا رو تجربه کردم بسته به اون کاری که میخواستم انجام بدم توی زندگیم، متوجه شدم که اگر من انگیزه کافی ندارم برای چیزی دلیلش یک اینکه من سبک زندگیم مناسب نیست؛ یعنی من به صورت فیزیولوژی، به صورت طبیعی به میزان کافی دوپامین توی بدنم نیست به هر دلیلی، میتونه کمبود نور خورشید باشه، ممکنه ایراد تغذیه باشه، ممکنه این باشه که من به اندازه کافی آب سرد یا هوای سرد Expose نکردم ممکنه به خاطر اینا بوده باشه و یا نداشتن هدف معنی دار اگر مورد اول برای شما صادقه یعنی شمت حس می‌کنی انگیزه نداری کلاً انگیزه ندارید از دو جهت باید به قضیه نگاه بکنید، قضیه‌ی اول یا نگاه اول، نگاه فیزیولوژی؛ یعنی نگاهی که شما باید سبک زندگیتون رو تغییر بدید چیزاییه که ما توی این سه تا اپیزود کامل راجع بهش صحبت کردیم، خوابتون رو درست کنید، تغذیه تون رو درست کنید، ماکروبایوم‌هاتون رو درست کنید، نور خورشید نیاز دارید، عوامل تحریک کننده مثل قهوه میتونه کمک کننده، آب سرد به شکل خیلی زیادی میتونه کمک کنه و چیزایی که ما چندین بار راجع بهش چندین بار صحبت کردیم. مورد دوم بحث روانشناختی قضیه است که ما باید راجع بهش خیلی دقت کنیم، اونم فلسفه‌ی زندگی وقتی شما فلسفه زندگیتون رو برای خودتون شکل ندادید، وقتی هدف خاصی ندارید، وقتی زندگی معناداری وجود نداره اینجا دلیلش اینه که شما ارزش ها تونو نمیشناسید و وقتی ارزش‌هایی وجود نداره و یا ارزش ها تون براتون براتون به اندازه کافی ارزشمند نیستند، از لحاظ روانشناختی انگیزه حرکت کردن رو به جلو رو ندارید، پس از دو جهت بهش توجه کنید راجع به ارزش‌ها حسابی توی فصل اول صحبت کردیم که چطور ارزش های زندگی مون رو تعیین کنیم که بتونیم فلسفه زندگیم رو درست کنیم و بعدشم زندگیمونو معنی دار کنیم، این دوتا از هم جدا نیستن یعنی شما چه بخواید بحث روانشناختی قضیه رو نگاه بکنین چه بحث جسمی، ما به جفت اینا نیاز داریم، شما ممکنه کلی هم زندگیتون معنی دار باشه ولی از لحاظ جسمی هیچ انرژی و انگیزه‌ای برای انجام دادن کاری نداشته باشید، به سبک زندگی‌تون توجه کنید، ولی ممکنه کلی هم انرژی داشته باشید ولی ندونید چی میخواید از زندگیتون گیج باشید، فلسفه زندگیتون رو درست کنید، این دو تا کاملاً به هم وصل هستن. پس این شد برای کسایی که انگیزه لازم رو ندارن برای کسی که دسته‌ی آخرهستم یعنی انگیزه دارن، انگیزشونم حفظ می‌کنن تا آخر کار ولی وقتی بهش می رسن انگیزشون رو از دست می‌دن، باید یک‌ نگاهی به اون هدف بندازن، بعضی اهداف که معمولاً هم مالی هستن، معمولاً هم اهداف مادی هستن، اینا به محض دریافت از بین میرن، چون شما بهشون رسیدین، ولی ارزش های عالی تری وجود داره مثل خلاقیت، مثل دهش، مثل کمک به دیگران، اینا وقتی شما بهشون میرسید مثلاً فرض کنید که یک مقاله نوشتید به هدف یک ارزشی که کمک به دیگرانه، یک کتابی نوشتید حالا این چیزایی که من و مریم انجام میدیم برای همین این مثال‌ها رو میزنیم من کتابم رو مینویسم، مریم مقاله‌اش رو مینویسه یا به دیگران کمک میکنه با روش خودش، وقتی کتابم رو مینویسم درسته وقتی چاپ میشه به اوج لذت میرسم اون احساس دیده شدن و توجه و لذت و به خاطر اینکه پابلیش شده تجربه می‌کنم ولی بعدش ممکنه بگید که خب دیگه تموم شد دیگه نه تموم نشد خواننده‌ها به من بازخورد میدن، کتابم رو جاهای مختلف می‌بینم، نسخه‌های دیگرش چاپ میشه، زبان های مختلفش چاپ میشه، آدم‌های دیگه‌ای مدام میخوننش وبه من فیدبک میدن و من هر باری که کسی به من فیدبک میده، حالا چه انتقاد باشه چه نشویق باشه، چه یک compliment باشه، یک تعریفی باشه، منو خوشحال میکنه حتی بعضی ها هستن مثلاً میگن علی من کتابتو خوندم اگه وقت داری بیا بشینیم یک ساعتی راجع بهش صحبت کنیم، واقعاً این برای من جذابه و کن رو خوشحال می‌کنه که من بشینم یک ساعت راجع بهش با یک آدمی که استاد دانشگاه، فیلسوف، نویسندس راجع بهش صحبت کنم بنابراین خلاقیت میتونه این کار رو انجام بده، حالا این خلاقیت میتونه یک تابلوی نقاشی باشه، یک فرش باشه، یک هنر دستی باشه، یا یک کار مفید دیگه ای باشه شما میتونی از چیزهایی که خلاقانه هستن برای مدت زیادی لذت ببری و باهاش حالتون رو بهتر کنید، بدون هیچ عارضه ای، بدون هیچ افت شدید دوپامینی چرا؟ چون این دوپامین با شدت کمتری افت میکنه تا اینکه کتاب بعدیتون رو بنویسید، مقاله‌ی بعدیتون رو‌ بنویسید ولی کماکان از اون کتاب قبلیتون داره فیدبک دریافت میشه و حال شما رو‌خوب می‌کنه، هیچ افت شدیدی اینجا وجود نخواهد داشت، یک دسته‌ی دیگه آدم این وسط میمونه کسایین که وسط راه انگیزشون رو از دست می‌دن؛ یعنی شروع می‌کنن، خیلی هم علاقه دارن و این آدما وسط راه انگیزشون رو از دست می‌دن. ما توی دارما موتیویشن اگه برید مراجعه کنید، راجع به این دسته خیلی زیاد صحبت کردیم، در خلال مثال‌های استارتاپی هست ولی اگر به استارتاپ واینا علاقه ندارید، اینارو گوش بدین. چرا؟ چون تو این  خلال این بحث‌ها ما راجع به این دسته از آدما زیاد صحبت می کنیم، چیکار کنیم که وسط راه انگیزمون رو از دست ندیم مثلاً یکی از راه‌هاش اینه که اهداف کوچک کوچک درست کنیم، فقط به اون هدف آخر نگاه کنیم، اهداف کوچک، milestone های کوچک درست کنیم، یک سری برای خودمون جاهایی بگذاریم که خودمون رو تشویق کنیم به خودمون پاداش بدیم بابت کاری که انجام دادیم، کارگروهی میتونه خیلی مشوقمون باشه یعنی برای بعضی ها کار کردن با دیگران میتونه خیلی مفید باشه و مثال های متفاوتی که ما راجع بهش خیلی صحبت می‌کنیم توی دارما موتیویشن، من پیشنهاد می کنم حتماً برای افزایش انگیزه به این فصل هم مراجعه کنید.

فیدبک هایی که من راجع به خود دارما،مدیتیشن دارما گرفتم، من هیچ نقشی توی دارما ندارم ولی واقعاً چیزهایی که مریض‌هام، مراجعینم، راجع به تغییر زندگیشون راجع به تو میگن، و گ میگن علی سبک زندگیمون رو عوض کرد، باعث شد ما حالمونوعوض بشه، خوشحال تر باشیم ،قشنگ تر زندگی کنیم، من هم خوشحال میکنه یعنی خیلی جالبه که یعنی کاری که تو انجام دادی باعث میشه که من خوشحال بشم، دوپامین ترشح کنم.

دقیقا همینطور چی میتونه من رو بیشتر از این تشویق کنه یعنی من روزی که خسته میشم از تولید دارما، چون دارما هیچ نفع مالی نداره که هیچ ضرر مالی داره یعنی فقط داریم هزینه می‌کنیم براش، دارما خیلی هزینه بره، ولی من این کارو با دل و جون انجام میدم به خاطر همین انگیزه ای که توی مسیر داره تولید میشه، انگیزه چیه؟ یک نفر میاد یک کامنت مینویسه که حالش بهتر شده، زندگیش بهتر شده برای ما کافیه این ما رو دوباره تشویق میکنه، انگیزه میده، تحریک میکنه ،دوپامینِ، دقیقاً برای من دوپامین به وجود میاره که من دوباره تشویق بشم بیام این اپیزود رو با تو ضبط کنم، برم یک اپیزود با هلیا ضبط کنم، برک یک نفر دیگه رو پیدا کنم بیارم توی برنامه، بشینم ساعتها وقت بذارم یک متنی بنویسم برای دارما مدیتیشن، با اعضای تیم دارما جلسه های روزانه و هفتگی بگذاریم، اونا رو هم تشویق کنم بیام دوباره این کارو انجام بدن و از اینجور موارد یعنی این بازخوردی که از زندگی دیگران برمیگرده توی زندگی ما دوباره ما را تشویق می‌کنه که ما برگردیم یعنی هر کامنتی که شما بنویسید بدونید که به ما انگیزه میده که اپیزود‌های بعدی رو تولید کنیم یعنی اگر می بینید که ما کند تریم به اندازه کافی اپیزود تولید نمی کنیم بیاین ما رو تشویق کنین با کامنت هایی که مینویسید یا با فیدبک‌هایی که میدید از هر روشی، میتونه  رودررو باشه، میتونه تو سوشال مدیا باشه، میتونه توی خود کس باکس یا هر پلتفرم دیگه‌ای باشه که شما ازش استفاده می کنید بنابراین کسایی رو به عنوان دوست یا هم صحبت انتخاب کنید که بیشتر تشویقتون می‌کنن و ایرادهای کارتون رو بهتون میگن که شما پیشرفت کنید؛ این یک نوع تشویق، نه اینکه ناامیدتون کنن، مأیوستون کنن از کاری دارید می‌کنید، بگن آقا اصلاً این کاری که داری می کنی احمقانه است، اگه به درد نمیخوره کمکم کن که بهترش کنم، منو مأیوس نکن، منو تشویق کن، ایراد ها و نقاط ضعفمم و به من بگو و کمک کن به من پیشرفت کنم این میشه یک دوست خوب، این میشه یک ساعت صحبت مناسب که شما را تشویق میکنه.

دقیقا اونجایی که گفتی بعضی از آدما نصفه نصفه اهدافشون رو ول می کنن، بعضی هاشون باید برگردن به عقب و ببینن اطرافیانشون کیا هستند یعنی خیلی از اون آدمایی که وسط ول کردن، فقط به حاطر این بوده که بقیه بهشون گفتن تو نمیتونی، ولش کن، این چیه،  پست زیاده، چیزی که من توی دارما موتیویشن گوش دادم داشتی توضیح میدادی، آدما وقتی می خوان یه کاری رو شروع کنن یا یک هدف بزرگی رو شروع کنن، خیلیا بهشون میگن تو نمیتونی، الان وقتش نیست، بازار اشباع شده، این چه کاریه و هممون یعنی هر کسی که داره این اپیزود رو گوش میده وقتی برگرده تو زندگی خودش میبینه این تجربیات و به هر نحوی داشته، یکی میخواد کافه بزنه، یکی میخواد رستوران بزنه، یکی میخواد مقاله‌ بنویسه، همه بهش میگن نمیتونی و این اون داستانی که خیلی از آدما وسط راه هدفشون رو ول میکنن.

 من الان میخوام یک چیز جالبی رو براتون بگم اونم این که پرفسور آلان شور؛ استاد دانشگاه UCLA که روانشناس هم هستش، اینو مطرح کرده، اومده چی میگه، میگه پدر مادرهای عزیز بیاین از اول کودکی برای بچه‌هاتون هیجان ایجاد کنین، یک کاری کنید که بچه هاتون روابط عاطفی سالم داشته باشن که تو آینده از نظر عاطفی آدم های نرمالی باشن، در واقع شما بیاین یک تعادل بین سروتونین و دوپامینشون ایجاد کنین، یک الگوای توی رابطه‌ی بین پدر مادر و بچه مطرح کرده، میگه‌ شما میتونید بچه تون رو هیجان‌زده کنین، میتونین با هیجان راجع به یک موضوعی باهاش صحبت کنین، راجع به یک بازی، راجع به یک جایزه، راجع به یک‌ چیزی که اون رو هیجان‌زده می‌کنه و این اون سیستم دوپامین هستش، میگه که به بچه یاد بدین که از طول مسیر هم لذت ببره یعنی این چیزی که ما میتونیم به بچه ها آموزش بدیم، در واقع پیش بینی کردن یک اتفاق، حرف زدن راجع به یک اتفاق، درگیر کردن بچه ها توی این مسیر لذت اون چیزیه که مادر پدر ها می تونن به بچه ها یاد بدن در کنار بچه ها اون رو انجام بدن و بچه‌ها در طول این مسیر تو بدنشون دوپامین تزشح بشه و فقط به اون هدف فکر نکنه، این چیزیه که علی الان راجع به اهداف کوچک هم گفت دیگه، ما برای بچه هدف های کوچولو کوچولو بگذاریم خودمون کنارش راجع به اونا صحبت کنیم تا بچه‌ هم یاد بگیره که چجوری باونه از زندگیش باچیزای کوچک لذت ببره، با رسیدن به اهداف کوچک لذت ببره، ما این رو به بچه یاد میدی، برای همینه که اون پدر مادرایی که هی از بچه هاشون اهداف بزرگ می‌خوان، کارهای سخت جلو پاشون میگذارنو فکر می‌کنن بچه رو دارن اینجوری تقویت می کنن ،اصلا همچین چیزی نیست بچه باید یاد بگیره در طول مسیر از خیلی چیزای کوچیک کوچیک لذت ببره و دوپامین براش ترشح بشه، از حالش لذت ببره، از اکنونش لذت ببره و سروتونین تو بدنش ترشح بشه و اون حس بین خوشحالی و هدف و اینا رو تو بچگی یاد بگیره. می خوام اینجا یه چیز خیلی خیلی مهم بهتون بگم اونم اینه که هیچ وقت بهش نگید شاید، هیچ وقت به بچه ها در مورد جایزه گرفتن کلمه شاید رو به کار نبرین مثلاً اگر به بچه بگین شاید بهت بستنی بدم، توی این جمله تون بچه اصلاً کلمه شاید رو نمیشنوه چیزی که مغز بچه تحلیل میکنه و میشنوه اینه که بهت بستنی میدم، شما چی گفتین، شاید بهت بستنی بدم، بچه میشنوه، بهت بستنی میدم، این خیلی خیلی مهمه می خوام اینجا بهتون بگم بزرگسالان و بالغین هم‌ همینن یعنی این کلمه شاید یک واژه خیلی عجیبه که مغز انسان اونو absolutely تفسیر می‌کنه در اغلب موارد؛ یعنی ممکنه همسرتون به شما میگه که شاید آخر هفته بریم سفر، شما چی میشنوین، آخر هفته میریم سفر، اصلا کلمه شاید رو نمی شنوید برای همینه که وقتی سفرتون کنسل میشه دردتون میاد شما یک افت شدید  دوپامین تجربه می‌کنین، چرا، چند دقیقه قبل براتون توضیح دادم در پیش بینی اتفاقات خوشایند هم دوپامین ترشح میشه یعنی شما انتظار داشتین که یک اتفاق خوب بیفته و وقتی اون داستان کنسل میشه یک چک خوردین، درد دارین، قشنگ اون مود پایین تون حس درد  توی بدن شماست. می خوام یه چیز خیلی جالب اینجا بهتون بگم اونم اینه که انسان اولیه چرا explore می‌کرده، چرا چیزای پیدا می‌کرده، این اتفاق‌ها برای چی توی اون انسان میوفتاده، چون یک حسی بهش میگفته که شاید اونجا آب باشه، شاید غذای بهتر باشه، شاید آدم های مناسب تری برای جفت‌گیری و تولید مثل باشن و شاید اونجا منابع بهتری باشه، همین کلمه شاید که شاید ما خیلی تو زبان بهش توجه نکنیم از لحاظ نوروبیولوژیکال یک کلمه بسیار مهمه، شاید یعنی ممکنه یک سورپرایز در انتظارتون باشه، سورپرایز یعنی دوپامین خیلی خیلی زیاد، یعنی جایزه، اینا رو براتون توضیح میدم که بدونین و راجع بهش آگاه باشین، چیزی که دوپامین از همه بیشتر دوسش داره، سورپرایزهستش، ما وقتی یک چیز مثبت دریافت می‌کنم، ایمیل خیلی خوشحال کننده از یکی که خیلی دوسش داریم میگیریم  یا منتظره یک خبر خیلی خوب هستیم و یک دفعه اونخبر خیلی خوب رو میگیریم یک مقدار بسیار زیادی دوپامین برای ما ترشح میشه پر واقع ما اینجا یک یا پکیج داریم همه‌ی اینا بهم پیچیده شدن، novelty یا جدید بودن خیلی از چیزا، سوپرایز، انگیزه یا همون موتیویشن و reward یا پادشاه این ها همشون به هم پیچیده شدن و ما به این پکیج میگیم؛ پکیج دوپامین و نکته خیلی جالب اینه که شما میتونین کل این سیستم تون رو یک جوری تنظیم کنید که هدایتش کنید به سمت اتفاقات بهتر، به سمت اتفاقات مثبت تر و دوپامین بیشت. من می خوام اینجا راجع به ناامیدی براتون توضیح بدم که علی هم یک کوچولو راجع بهش صحبت کرد که افرادی که شما رو discourage می‌کنن، شما رو مأیوس می‌کنن ور واقع به شما ناامیدی میدن و یکی از چیزهایی که دوپامین رو کور میکنه؛ ناامید میدی هستش، ناامیدی باعث میشه که ترشح دوپامین توی بدن ما سرکوب بشه و به ما آسیب بزنه؛ هم آسیب روحی و هم آسیب جسمی، من اینجا دوباره می خوام راجع به نور هم با شما صحبت کنم، یکی از چیزهای دیگه‌ای  که دوپامین رو کور میکنه نور توی شب یعنی اگر از ساعت ۱۰ شب تا ساعت ۴ صبح نور به چشم شما بخوره؛ هر نوری دیگه حالا میتونه موبایلتون باشه، میتونه تلویزیون باشه، میتونه لوستر باشه هر چیز دیگه ای باشه، این باعث میشه دوپامین شما کور بشه و ترشحش متوقف بشه و صبح شما حال خوشی نداشته باشین، انگیزه برای ادامه زندگیتون نداشته باشین، که ما این رو کلاً توی اپیزود خواب مفصل راجع بهش صحبت کردیم و برای توضیح دادیم، ولی اینجا خواستم دوباره فقط براتون یادآوری کنم.

من فکر می کنم توضیحات کافی بوده و حتی بعضی چیزها رو چندین بار تکرار کردیم، دلیل اینکه ما بعضی وقت‌ها بعضی موارد رو چندین بار تکرار میکنیم اینه که مغز انسان ب تکرار گره خورده یعنی دفعاتی که شما یک چیزی رو توی یک اپیزود حتی می شنوین تاثیر میزاره روی ذهنتون و اهمیت اون رو نشون میده.

 من منکر این نیستم که ماها به صورت ژنتیکی بعضیامون دوپامینرژیکیم، بعضیامون سروتونرژیکیم، بعضیمون کمتر انگیزه داریم، بعضیامون خیلی انگیزه داریم و این کاملاً طبیعی و ژنتیکی و هممونم با هم متفاوتیم،این کاملاً طبیعیه، توی حتی  یک خانواده یکی بیشتر دوپامینرژیک، یکی بیشتر سروتونرژیک، یکی همینجوری آرومتر، یکی خیلی اکتیوتر و پرانرژی‌تره ولی می‌خوام بهتون بگم که، سبک زندگی ما میتونه این قضیه ایجاد بکنه، قبل از اینکه هر کاری بکنیم سبک زندگیتون رو اصلاح بکنید، وقتی به پزشک یا مشاور مراجعه میکنید، راجع به سبک زندگیتونم باهاش صحبت کنیم.

 مریم مرسی ازت واقعاً مطالب خیلی مفیدی من خودم هر بار استفاده می کنم از چیزهایی که میگی و کلی چیز یاد میگیرم و ممنونم ازت بخاطر وقتی خیلی زیادی که گذاشتی و همه اینا رو تهیه کردی و راجع بهش صحبت کردیم.

 ممنونم ازت به نظرم خیلی خوب بود واقعا میگم حتی برای خودم خیلی جالب بود و آدم اگر خط به خط این حرفا رو توی زندگی خودشون ببینن، مقایسه کنن خیلی چیزا براشون عوض میشه.

مقاله های مرتبط به اپیزود در مجله دارما:
سایر مقاله ها
رفرنسها و منابع:

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کلینیک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.