تکامل (فرگشت) – نئاندرتالها، دنیسوواها و دیگر گونههای انسانی (۱۰ سال به بالا)
آیا تا حالا فکر کردین که ما، انسانهای امروزی، تنها گونهی هوشمند روی زمین بودیم؟ تو این اپیزود، با هم سفری میکنیم به گذشتهای خیلی دور؛ زمانی که نئاندرتالها، دنیسوواها و دیگر انساننماها همزمان با ما روی زمین زندگی میکردن.
این یه داستان هیجانانگیز دربارهی خانوادهی فراموششدهی انسانهاست؛ داستانی که نشون میده ما فقط «ما» نیستیم، بلکه بخشی از یک روایت بزرگتر از تکامل و همزیستی هستیم.
تلگرام
Telegram
کست باکس
Castbox
اپل پادکست
Apple Podcast
اسپاتیفای
Spotify
تکامل - نئاندرتالها، دنیسوواها و دیگر گونههای انسانی
بچهها سلام!
امروز قراره با هم بریم به گذشتهای خیلی خیلی دور؛ به زمانی که ما انسانهای امروزی، یعنی «هومو ساپینس»، تنها گونهی انسانی روی زمین نبودیم! بله درست شنیدین—ما تنها نبودیم.
در کنار ما، گونههای دیگهای هم زندگی میکردن؛ مثل نئاندرتالها، دنیسوواها و حتی گونههایی که هنوز هم اطلاعات کمی دربارهشون داریم. حالا بیاین با هم ببینیم این انساننماها کی بودن، چه شکلی بودن، و چرا فقط ما باقی موندیم.
اول بریم سراغ یکی از معروفترین خویشاوندان ما: نئاندرتالها.
اونا حدود ۴۰۰ هزار سال پیش توی اروپا و غرب آسیا زندگی میکردن. بدنهایی قوی داشتن، استخوانهای محکم، و عضلاتی که بهشون کمک میکرد توی سرمای شدید و محیطهای سخت زنده بمونن.
اما فقط قوی بودنشون نبود که جالب بود. بر خلاف تصور بعضیها، نئاندرتالها باهوش بودن: ابزار میساختن، آتش روشن میکردن، از حیوانات شکار میکردن، مردههاشون رو دفن میکردن، حتی شواهدی داریم که نشون میده اونا از اعضای مریض قبیلهشون مراقبت میکردن یا مردههاشون رو دفن میکردن. یعنی احساس، مراقبت و شاید نوعی فرهنگ اولیه بینشون وجود داشته!! بعضی دانشمندا میگن که شاید نوعی زبان یا حتی موسیقی هم داشتن!
تا همین چند سال پیش، ما فقط از نئاندرتالها خبر داشتیم. اما یه روز، دانشمندها توی یه غار در سیبری به اسم دنیسووا یه تکه استخوان انگشت پیدا کردن. وقتی DNA اون استخوان رو بررسی کردن، فهمیدن که این استخوان مال یه گونهی کاملاً جدید از انساننماهاست!
واسمشون رو گذاشتن دنیسووا. ما هنوز چیز زیادی دربارهی ظاهرشون نمیدونیم، اما از روی DNA فهمیدیم که اونا هم مثل نئاندرتالها، با ما همزمان زندگی میکردن. یعنی بعضی از ژنهای اونا هنوز هم توی بدن ما وجود داره!
ما سالهای زیادی بود فکر میکردیم که هومو ساپینسها کاملاً جدا از بقیهی گونهها بودن. ولی وقتی دانشمندها ژنهای انسانهای امروزی رو بررسی کردن، یه چیز عجیب پیدا کردن: بخشی از DNA ما از نئاندرتالها و دنیسوواهاست.
مثلاً خیلی از آدمهایی که اصل و نسبشون به اروپا یا آسیا میرسه، بین ۱ تا ۲ درصد DNA نئاندرتال دارن. یا بعضی از مردمی که توی جنوب شرقی آسیا زندگی میکنن، تا ۵ درصد DNA دنیسووا توی بدنشونه!
این یعنی چی؟ یعنی ما فقط با اونا همزمان زندگی نکردیم، بلکه باهاشون ازدواج کردیم، بچهدار شدیم، و ژنهاشون رو به نسلهای بعدی منتقل کردیم.
حالا یه سوال مهم. اگه اونا هم باهوش بودن، ابزار داشتن و کنار ما زندگی میکردن، چرا الان فقط ما هومو ساپینسها روی زمین هستیم؟
دانشمندها هنوز جواب قطعی ندارن، ولی چند تا احتمال وجود داره، اینکه شاید ما سازگارتر بودیم؛ بهتر با تغییرات محیط کنار میاومدیم. یا شاید روابط اجتماعی قویتری داشتیم؛ بیشتر با هم همکاری میکردیم. و یا بعضی از گونهها مثل نئاندرتالها و دنیسوواها کمکم در ما جذب شدن و ناپدید شدن، بدون اینکه کاملاً از بین برن.
درسته که الان فقط ما هومو ساپینسها روی زمین هستیم، اما بدن ما هنوز خاطرهی اونا رو با خودش حمل میکنه.
DNA نئاندرتالها و دنیسوواها هنوز توی ما وجود داره، و نشون میده که ما یه خانوادهی بزرگ از انساننماها بودیم که روزی با هم روی این سیاره زندگی کردیم.
شاید بشه گفت:
ما آخرین خط داستان نیستیم،
بلکه ترکیبی از تمام قصههای قبل از خودمونیم.
اگر این قسمت براتون جالب بود، حتماً با ما همراه بمونین چون در قسمت بعدی میخوایم به یکی دیگه از رازهای تکامل بپردازیم! منتظرتونیم.