پرش لینک ها

شاخص‌های انتخاب پارتنر و راهکارهای کاهش اختلاف در روابط

این فصل دارما کلینیک در‌مورد روابط هست و امیر قنبری از سیر تا پیاز رابطه رو‌ مورد بررسی قرار می‌ده. در این اپیزود ترس از ورود به رابطه رو مورد بحث قرار دادیم و اونو کامل تحلیل کردیم.

ما سعی می‌کنیم مسائلی رو مورد بحث قرار بدیم که در نظام آموزشی به شکل درست آموزش داده نشدن و ما روزمره باهاشون در ارتباط هستیم.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

شاخص‌های انتخاب پارتنر و راهکارهای کاهش اختلاف در روابط

امیر قنبری: در پادکست قبلی گفتیم جذابیت های ظاهری اولیه که جسمانی و جنسی هستند اولین لحظه و اولین جرقه از شکل گیری رابطه هستند.اگر یک نفر از من سوال کنه که من شریکم رو بر اساس چه معیارهایی انتخاب کنم. پاسخ ما چی باید باشه ؟ باید ابتدا خودت از ظاهر جسمانی اون خوشت بیاد. مثلا چهره اش،هیکلش، سایز شونه هاش، دستهاش، پاهاش، بدنش و حالات جسمانی اون فرد که قدش بلنده، کوتاهه ؟ لاغره، چاقه؟ چه جوریه ؟ جسمانس و ظاهری یعنی همین که آیا این فرد از نظر جسمانی برای تو جذابه یا نه ؟ این می تونه قسمت اول این سوال باشه که من چه کسی رو انتخاب کنم ؟ خیلی ساده است و پیچیدگی نداره. چون برخی افراد دنبال پارامترهای پیچیده هستند که من چه جوری می تونم فردی رو انتخاب کنم ؟ با همین توصیف هایی که گفتم می تونی ببینی خوشت می یاد یا نه . و بعد از اینکه خوشت اومد باید ببینی آیا این فرد به عنوان شریک و یار عاطفی برای تو جذابه ؟ پس ما را فرار و گریزی از اینکه باید از در جذابیت های اولیه وارد بشیم نداریم. چون بعضی ها این چالش رو دارن که آیا باید از روی ظاهر و قیافه آدم ها رو انتخاب کرد ؟ ما هیچ وقت از کلمه ی زیبا یا خوشگل استفاده نمی کنیم به این دلیل که زیبایی و قشنگی یک پارامتر نسبی است. تعریف آدم ها از زیبایی فرق می کنه. اما آیا واقعا مهم نیست که اون شخص خیلی قدش از تو کوتاه تر یا خیلی بلندتره ؟  همین تفاوت قد در رابطه ی فیزیکی، جنسی و عاطفی شما در آینده تاثیر می گذاره و یا در رابطه ی اجتماعی شما تاثیر داره چون هرجا که با هم بروید دیگران شما رو مسخره می کنن و می خوره توی ذوق شما که همچین فردی رو انتخاب کردین و مسئله ی بعدی وضع ظاهری و جسمانی است. آیا واقعا اینکه اون شخص چه جوری لباس می پوشه، برای شما نباید اهمیت داشته باشه ؟ یا اینکه آرایش می کنه ؟ اینکه به ظاهرش، موهاش، پوست و صورتش می رسه؟ آیا اینها واقعا تا حدودی منعکس کننده ی میزان سلامتی روانی افراد نیست؟ کسی که بهداشت رو رعایت می کنه و خوب لباس می پوشه و مناسبات اجتماعی رو درست رعایت می کنه و به خودش رسیدگی می کنه ؟ در ابتدایی ترین سطح ممکن این سلامت روان آدم ها را نشان می ده وگرنه شما نگاه کنین افرادی که اختلالات روانی جدی دارند و به ظاهرشون اهمیت نمی دهند، کثیفن، حموم نمی کنن یا افسردگی دارن یا دچار اختلالات دو قطبی و شخصیتی هستند و یا اختلالات روان پریشی دارن. بالاخره از یک مسئله و اختلال روانی رنج می برن و پایین تر از سطح سلامت روان که شامل رسیدگی به بهداشت عمومی و ظاهری و فیزیکی هست می باشند. پس این هم می تونه راهی برای تشخیص باشه. مغز انسان به طور عمده از افرادی که به خودشون می رسن استقبال می کنه و یک مثال بهتون بگم شاید مسئله به نظرتون بی ربط بیاد ولی همه ی کلاهبردارها اصولا افراد خوش تیپی هستند. چرا؟ چون اون فرد می دونه که به ظاهرش می رسه می تونه به راحتی از این طریق به آدم ها نفوذ کنه. پس برای همه ی ما رسیدگی به ظاهر و رسیدگی به فاکتورهای جسمانیمون در زندگی اجتماعی و عاطفی مون بسیاراهمیت داره و باید جدی بگیریمشون. پس می تونیم بگیم اولین پارامتر اینکه از ظاهر فرد خوشمون اومده یا خیر؟ برای مثال فردی که در محیط اجتماعی  بیش از حد آرایش می کنه و با ظاهرش جلب توجه می کنه و خارج از قائده و هنجار اجتماعی و عرف عمل می کنه  و یا ظاهر عجیب و غریب و خیلی غیر متعادل برای خودش درست می کنه . همین رسیدگی افراطی هم نشان دهنده ی این هست که باید این افراد هم فیلتر کنیم. پارامتر بعدی که به نظرم خوبه آدم توی رابطه در نظر بگیره برای اینکه بتونه یه فرد مناسب تری انتخاب کنه، شباهت های خانوادگی و فرهنگی، قومیتی، عقیدتی و حتی تحصیلی است. چون من در مراجعینم می بینم اگر تفاوت ها در این بخش ها هم زیاد باشه، بسیار زمینه ساز اختلاف ها و تعارض های جدی بینشون می شود. فرهنگ هایی که هیچ شباهتی به هم دیگه ندارند، خانواده هایی که عرف خاص خودشون و قوائد و رسم و رسوم خانوادگی و فرهنگی خاص خودشون رو دارند و هر کدومشون اصرار دارند اگر این رابطه جدی شد اون ازدواج یا رابطه رو به شکل دلخواه خودشون برگزار کنند. هم می تونم بگم متاسفانه وهم خوشبختانه ازدواج در فرهنگ خاورمیانه ازدواج دو نفر نیست ازدواج دو خانواده است که متاسفانه مشکلات زیادی ایجاد می کنه و خوشبختانه از یک سری مشکلات هم می تونه پیش گیری کنه. که خیلی توی بحث ما نیست. به هر ترتیب شباهت های خانوادگی، قومی، فرهنگی، عقیدتی و تحصیلی یکی از اون فاکتورهای مهمه که افراد باید حتما در انتخاب همدیگه مدنظر قرارش بدهند. بحث این هست که در واقع ما می بینیم که وقتی دو فرد از دو خانواده ایی می یان که زمینه های تربیتی و فرهنگی متفاوتی دارند و این سایه ی خودش رو روی روابط این افراد می اندازه باعث می شه اختلافات زیادی بینشون شکل بگیره و این ها هر کدومشون می خواهند فرهنگ و زمینه و معیارهای استاندارد خانواده ی خودشون باشه و وقتی هم این کار رو میکنن در دو جبهه ی متضاد قرار می گیرن. این دو فرد ممکنه نخواهند با هم ازدواج کنند و بگن ما می خواهیم فقط هم خونه باشیم. فرض اینکه شما با هم، هم خونه می شوین اما باز وقتی با هم می یاین زیر یک سقف و به عنوان همسر یا هم خونه با هم زندگی می کنین، مجدد سایه ی اون فرهنگ خانوادگی رو می اندازین روی این رابطه. چرا که تو برآمده از فرهنگ و عرف خانواده ی خودت هستی، از کره ی مریخ یا سیاره ی دیگه ایی نیومدی. پس در نظر گرفتن شباهت های خانوادگی و فرهنگی، قومی و عقیدتی و تحصیلی در اون مرحله ی هم سانی در رابطه می باشد و آدم ها برای شناخت بیشتر وقتی توی رابطه با هم قرار می گیرن باید این فاکتورها و شباهت ها رو با هم چک کنن چون اهمیت زیادی داره. اینکه اون شخص با زمینه ی فرهنگی و خانوادگی تو یکی هست یا نه. برای مثال تحصیلات یک نفر دیپلم است، بهتر است با یه شخصی که فوق لیسانسه ازدواج نکنن. مگر اینکه کمک کنن اون یکی هم رشد کنه و مدرک تحصیلی بالاتر بگیره. یا من دیدم زوج هایی که یکی از آنها تحصیلاتش دیپلم است و دیگری دکترا دارد. یکی رشد کرده و یکی چون دانشگاه نرفته یا دوستان دانشگاهی نداره رشد اجتماعی نکرده و اصلا درکی از فضای روابط اجتماعی و دانشگاه نداره و ممکنه باورهای کلیشه ایی غلطی در مورد شوهرش یا زنش با همکارهاش داشته باشه و بخواهد مداخله ایجاد کند، پس می بینی تعارض زا می شه. خیلی ها هستن که ادعا می کنن که من شبیه خانواده ام نیستم. مثلا یک خانواده ی سنتی و مذهبی دارم ولی من به اندازه ی اونها سنتی و مذهبی نیستم. پس اگر خانواده ی من رو می بینی نترس من شبیه اونها نیستم و نمی تونه مانعی برای رابطه ی من و تو باشه، من خیلی به تو شبیه هستم. شاید خیلی ها به دیده ی شک به این حرفها نگاه کنن که مگه می شه تو توی این خانواده بزرگ شدی و خوب شبیه اونها هم هستی، چون اونها پدر و مادرت هستند. می بینه تو با این قوانین و قوائد و فرهنگ بزرگ شدی و می ترسه اعتماد کنه. من روی این شک و تردیدها صحه می زارم یعنی می گم اره حتما با دیده ی شک بهش نگاه کنین و به همین راحتی اعتماد نکنین. اما اگر احساس کنیم واقعا یه نفربا خانواده اش متفاوته باید دیدگاه های این فردی که من می خوام باهاش رابطه ای رو شروع کنم یا اینکه اون به من پیشنهاد رابطه داده، دیدگاه های اون فرد و سبک زندگی اون فرد چه قدر شبیه دیدگاه ها و سبک زندگی منه ؟ اینکه اون در همه ی موارد و در همه ی مسائل مربوط به زندگی واقعی و روزانه در انواعی از موقعیت ها بر انواعی از مسائل انسانی و خانوادگی و اجتماعی و شغلی چه دیدگاه هایی رو داره رو حتما باید بررسی کنن و باید با هم دیگه در روابطشون حرف بزنن و یک دوره ای رو برای شناخت قرار بدن. پس ما باید فردی که بیشترین شباهت به سبک زندگی ما داره رو انتخاب کنیم. یک زوجی به من مراجعه می کردند که یه خانم ورزشکارو مربی حرفه ایی بود و یه زندگی روزانه و هفتگی خیلی فعال و با نشاط و سرزنده داشت و بسیار اجتماعی بود، معاشرت می کرد . اما شریک زندگیش سبک زندگی متفاوتی داشت مثلا دو بار در هفته به زور حمام می رفت، به زور سر کار می رفت و مدام روی مبل و جلوی تلویزیون در حال عوض کردن کانال بود. خوب اینها از نظر سبک زندگی بسیار متفاوت بودند و میزان معاشرت های اجتماعی شون، روابطشون، رفت و آمدهاشون و تمایلشون به معاشرت با دیگران بسیار متفاوت بود  و از نظر تحرک و فعالیت بسیار با هم دیگه مشکل داشتند و مهم ترین بحث های ارتباطیشون همین بود که مثلا چرا من می گم بریم بیرون، تو می گی نه من حوصله ندارم و بشینیم تو خونه جلوی تلویزیون فیلم ببینیم؟ خوب من از این سبک زندگی افسرده شدم،من رو شبیه خودت کردی و با همدیگه دعوا داشتن. اینها از من پرسیدن که آیا با این ازدواج موافقی یا نه ؟ خوب منم قطعا گفتم نه. چرا باید خودمون رو وارد رابطه ایی بکنیم که اساسا از نظر سبک زندگی و بنیان با هم متفاوته و قراره هر روز دعوا کنیم؟ چرا باید خودمون رو وارد رابطه ایی کنیم که توش آسایش نداریم و برعکس قراره همش دعوا کنیم؟ بلند شو و فعالیت داشته باشه. اگر زن و شوهر با هم اتحاد و اتصال و مشارکت و همکاری رو نداشته باشن که اصلا این رابطه به چه دردی می خوره. خوب تو در زندگی مجردی بشین خونه ات جلوی تلویزیون ، منم می رم مجردی و تنهایی ورزش می کنم و کاری به هم دیگه نداریم. چرا ازدواج و دعوا کنیم با هم دیگه ؟ هر کسی زندگی خودش رو بکنه. پس جواب من به سوال تو کاملا درسته، همانطور که در پادکست قبلی توضیح دادیم افرادی که توی مرحله ی هم سالی وارد می شن برای اینکه بدونن فردشون رو انتخاب کنن یا نه، حتما باید به دیدگاه های فرد در مورد همه چیز زندگی دقت، سوال و کنجکاوی و صحبت کنن. و یکی از مهمترین راه هایی که تشخیص بدیم این فرد به درد من می خوره یا نه بحث سبک زندگیه. زوج هایی که از ابتدا این شاخص ها رو رعایت نمی کنن دقیقا در سال های بعدی طولانی زندگی زناشویی شون یا ارتباطشون به این نقطه می رسن که هر کدومشون دارن ساز خودشون رو می زنن. در اطرافمون نگاه کنیم حداقل چندتا از این ازدواج ها می تونیم پیدا کنیم که هر کدوم سبک زندگی خودشون رو دارن . حالا درسته که سنمون می ره بالا و به عنوان زن و مرد نیازمندی های متفاوتی پیدا می کنیم. مثلا یه مرد ۶۰ ساله طبیعتا سبک زندگی و تفریحاتش با یه زن ۵۵ تا ۶۰ ساله متفاوته اما نه با فاصله ی خیلی زیاد. وقتی ما می گیم سبک زندگی چند تا فاکتور هست که شاملش می شه. من همیشه از موضوع خواب شروع می کنم  و می گم محوری ترین فاکتوری که سبک زندگی ما رو شکل می ده خوابه. یعنی تو ساعت چند می خوابی؟ چند ساعت می خوابی؟ آیا به موقع بیدار می شی یا نه؟ خوب طبیعتا هر کدوم از ما آدم ها عادت های خاص خودمون رو داریم. اما اگر این ویژگی هایی که توی سبک زندگی داریم باید ببینیم با همدیگه یکی می شود یا خیر. دومین سبک زندگی تغذیه است. این که شما چه سبکی تغذیه می کنید. مثلا اگر من گوشتخوار باشم  و شریک من گیاهخوار یا وگان باشه با هم دیگه جور در می یایم ؟ خود این چه قدر می تونه در ارتباط ما تعارض زا باشه که ما برای مثال سر گوشت حیوانات با هم دعوا کنیم ؟ سومین فاکتور سبک زندگی ما شغل ما است. اینجا بگم شماره های یک، دو، سه که می گم ترتیب علمی ندارن و اینجا دارم به این شماره ها به یاد می یارمشون. سومین موضوع شغل است مثلا یه نفر سه هفته می ره شهر دیگه ایی ماموریت کاری، بعد دو هفته می یاد خونه و شهر خودش و مجدد برمی گرده. خوب آیا این هیچ سایه ایی در ارتباط این زن و شوهر نمی اندازه؟ یا فردی که در محل کارش شیفت های شب طولانی و متعدد باید بمونه، آیا هیچ سایه ایی در زندگی زناشوییشون نمی اندازه؟ بدون شک می اندازه. پس شغل هم نحوه یا روش یا سبک زندگی شما رو تعیین می کنه که شما تو روز، هفته، ماه و سال چه جوری زندگی رو می گذرونی و اگر کنار شخصی قرار بگیری که سبک زندگیش شبیه تو نباشه چه اتفاقی برای تو می افته ؟ چهارمین چیزی که سبک زندگی ما رو تعیین می کنه نحوه ی روابط ما است. میزان روابط ما، شکل روابطمون، با چه افرادی در تماس هستیم. می بینیم زن و شوهریا زوج های زیادی هستند که روابط اجتماعی متفاوتی دارند. یکی می خواد کلا توی خانه و خلوت باشه. یکی دیگه همش دوست داره توی اجتماع و بین مردم، توی هیاهو و سروصدا باشه. توی جمع و گروه باشه و فعالیت های گروهی دوست داره. یک می گه نه بیا فقط دوتایی با هم دیگه باشیم و این می گه نه من نمی تونم تحمل کنم. دوباره اینجا سبک زندگی متفاوت در بخش روابط اجتماعی و میزان معاشرت هاشون و تمایلشون به دنیای اجتماعی از نظر کمرنگ و پررنگ بودن دوباره تداخل و تعارض ایجاد می کنه و یکی دیگه از مهم ترین چیزهایی که سبک زندگی افراد رو تعیین می کنه روش های افراد برای تفریح و سرگرمیشون است. یه عده ای برای تفریح و سرگرمی مواد مصرف می کنند. یه عده ایی برای سرگرمی پارتی خیلی توی هم توی هم می گیرن که هیچ محدوده و قائده ایی توش نداره . یه عده ایی می رن طبیعت گردی و طبیعت دوستی می کنن. در طبیعت ماجراجویی می کنن . هر کسی برای خودش سبکی از تفریح و سرگرمی داره که ممکنه باز هم با اون نفر مقابلش این شیوه از تفریح و سرگرمی جور نباشه که در رابطه تعارض ایجاد می کنه. برای اینکه بحث طولانی نشه دیگه مثال نمی زنم و سر مطلب اصلی می مونم. شنونده ها خودشون می تونن از خودشون یا اطرافیانشون مثال سازی کنن. این چندتا فاکتور اصلی سبک زندگی ما رو شکل می دهن. اگر من شبیه خانواده ام نباشم چه جوری باید بفهمم می تونم با اون تطابق داشته باشم یا نه ؟ و آیا این موضوع نگران کننده هست یا خیر؟ در اصل باید نگاه کنیم که آیا ما دو تا آدمی که می خوایم با هم رابطه رو شروع کنیم سبک زندگی و دیدگاهمون در مورد مسائل مختلف زندگی با هم تطابق داره یا نه ؟ وقتی که فرد ساعت ۱۲ شب می خوابه آیا نشون دهنده ی سلامت روانش هست؟ این که تو آدم سالمی باشی حتما به موقع می خوابی، به اندازه می خوابی، به موقع هم بیدار می شی چون یه زندگی هدفمند روزانه داری. در فاکتور بعدی سبک تغذیه است که صحبت کردیم ، حالا اصلا کاری نداریم گوشتخوار یا گیاهخوار یا وگان باشیم. اما ببینین کسی که بی اشتهای عصبی داره و هیچ چیزی نمی خوره و مشکلات گوارشی داره، خونریزی معده می کنه، به خودش سخت می گیره . این آدم یه مشکل روحی روانی جدی داره که به تغذیه اش اهمیت نمی ده. یا از اون سمت ماجرا ببینین چه قدر آدم پرخور اطراف خودمون می شناسیم که علارقم وزن زیاد، چاقی و افراط در رفتار پرخوری که خودش یکی از اعتیادهای رفتاری محسوب می شه و خود این نشان دهنده ی عدم سلامت روان آدم هاست. این که یه نفر رفتارهایی می کنه که در مسئله ی تغذیه اش یک تنظیم تعادلی نداره و تغذیه ی نرمال و سالمی نداره دقیقا نشان دهنده ی اینه که یا بی اشتهای عصبی داره یا چاقی و پرخوری داره و خود این نشان دهنده ی افسردگی یا اضطراب یا اختلالات روانی دیگه می باشد.پس برای انتخاب فرد باید فاکتورهای سبک زندگی اش رو در نظر بگیریم. خوابش چه جوریه، تغذیه اش چه جوریه. مثلا سبک زندگی من اینکه با دوستام یا خانواده ام مواد، کوکائین یا الکل مصرف می کنم. که نشان دهنده ی عدم سلامت روان آدم هاست. یا مثلا من برای تفریح همه ی درآمدم رو صرف قمار می کنم. آیا این سبک زندگی سالمه ؟ این تفریحه ؟ ما نمی خوایم تفریح یا رفتاری مثل مواد، قمار، پرخوری و یا هر چیز دیگه رو از نظر اخلاقی بهش نگاه کنیم فقط داریم از جنبه ی روانشناختیش و اینکه چه قدر با سلامت روان در تضاده بهش نگاه می کنیم. مثلا افرادی که بی کارن آیا می تونیم بگیم سلامت روان دارن؟ آدمی که بی کاره بدون شک بیش از حد فکر می کنه و چون بی کاره فقط نشسته و به موضوعات مختلف فکر می کنه و می تونیم بگیم آدمیه که هیچ هدفی در زندگیش نداره. ما ها و سال هاست بی کاره، دست به هر کاری هم می زنه یا سریع عوض می کنه یا شکست می خوره و در بزرگسالی پدرش داره خرجش رو می ده. می تونیم بگیم این آدم به لحاظ روانی سالمه ؟ نه سبک زندگی تو مختله و مشکل داری .مهارت حل مسئله نداری که نمی تونی این موضوع بی کاری خودت رو حل کنی. من کاری به اینکه جامعه، اقتصاد، تحریم یا درآمد نداشتن یا برشکستگی یا بی کاری ندارم. هر جای دنیا که شما زندگی کنی بی کاری باعث می شه که یا مریض بشی یا حتما یه مشکل جدی داری که بی کار هستی. متوجه ای؟ پس بی کاری یه ارتباطی با عدم سلامت روان داره یا به هر ترتیب پیدا می کنه. موضوع اینکه هیچ کدوم از ما آدم ها بی نقص نیستیم. البته که هر کدوم از ما آدم ها توی یه بخش هایی از زندگی مون مشکلات جدی داریم. خیلی ساده است. اگر دو نفر می خوان با هم وارد رابطه بشن لطفا به این فاکتورهایی که گفتیم نگاه کنن و از این زاویه انتخاب خودشون رو بررسی و ارزیابی کنن و اگر انتخابشون این شد که مثلا با یه آدم پرخور برن توی رابطه می تونن کمک کنن به این فرد برای این که سلامت روان خودش رو پیدا کنه. چون می گه مثلا پسریا دخترخیلی خوبیه ولی پرخوری داره. خوب می گیم بیارش کمکش می کنیم مسئله ی پرخوریش یا اختلال خوابش رو حل کنه. یا مثلا پسر خوبیه ولی مواد یا قرص های خواب استفاده می کنه، اشکال نداره بیارش کمکش می کنیم. اگر کمک و همکاری کرد برای ازدواج یا رابطه فرد خوبیه. اما اگر همکاری نکرد و مقاومت کرد وقتت رو تلف نکن و برو سراغ گزینه ی بعدی. من می گم ما آدم ها بی نقص نیستیم. شما امکان نداره یه شریک انتخاب کنی و هیچ مسئله ایی نداشته باشه. من و هیچ آدم دیگه ایی هم نیست که بدون مشکل باشه.شما مثلا انیشتین باشی با هوش ۲۰۰ اما باز بی نقص نیستی. شما گزینه هایی در فرد می بینی و ازش خوشت می یاد احساس مس کنی که با این آدم شباهت ها و همسانی های زیادی داری و حس می کنی می تونی این ریسک رو قبول کنی و این فرد رو بپذیری و باهاش وارد رابطه بشی. اما مثلا می بینی که مواد مصرف می کنه یا اختلال خواب یا پرخوری داره یا مثلا خیلی دختر یا پسر خوبیه ولی حداقل ۴۰ کیلو اضافه وزن داره و این روی عزت نفس و اعتماد به نفس شما تاثیر می زاره که بخوای به دیگران معرفیش کنی. اینجا راهکار داره و می تونی بری کمک بگیری، دعوتش کنی و تشویق و ترغیبش کنی به اینکه بیا بریم مسئله ی تو رو برطرف کنیم. اگر رابطمون برات خیلی مهمه بیا با هم بریم و درستش کنیم. وقتی که فرد با شما همکاری کرد و همراه شد یعنی اونم به اندازه ی تو برای این رابطه ارزش زیادی قائله چون می دونه اگر همکاری نکنه تورو از دست می ده و تو ترکش خواهی کرد و همین نشان می ده اگر همکاری نکنه تورو از دست می ده و تو ترکش خواهی کرد و نشان می ده که این آدم راغبه بیاد و کمک بگیره. اگر اومد و همکاری کرد این رابطه خوب خواهد شد. روی پتانسیل های بعدی رابطه با هم کار می کنند. و من توصیه ام اینکه وقتتون رو برای آدم هایی که در رفع مشکل رابطه همکاری نمی کنن نزارین و خودتون رو نجات بدین. آیا این طبقه ی اقتصادی مختلف در انتخاب افراد از نظر مالی نقشی نداره توی سرنوشت اون رابطه ؟ ما در ادبیات داستانیمون قصه ی شاهزاده و گدا رو داریم. شما نگاه کنین در فیلم فارسی دهه ی ۴۰ و ۵۰ فیلم هایی داریم که یه دختر فقیر با یه پسر خیلی پولدار و یا برعکس ازدواج می کنن. واقعیتش اینکه اینها فقط تو سینما پیدا می شن. شاید در زندگی واقعی و اجتماعی مون یه مورد هم شنیده باشیم که دو نفر با هم ازدواج کردن یا دوست شدن از طبقه ی اقتصادی بسیار متفاوت  و با اختلاف زیاد ولی ارتباط خیلی خوبی با هم دارن. پژوهش های خیلی زیادی حتی این مورد رو بررسی کردن که طبقه ی اقتصادی خیلی متفاوت داشتن هم می تونه یکی از پیش بینی کننده های شکست در روابط زوج ها باشه. بنابراین در عالم واقعیت طبقه ی اقتصادی متفاوت داشتن از نظر مالی و میزان درآمد و سبک زندگی افراد که چقدر پول در زندگیشون می تونن خرج کنن، چه قدر رفاه مالی می تونن داشته باشن یا نه می تونه بسیار تایین کننده باشه و اصولا اگه بخوایم یه جواب سر راست بدیم توصیه ی من به زوج ها اینکه اگر از این تفاوت اقتصادی، مالی و رفاهی رو با هم به صورت خیلی شدید دارید با هم ازدواج نکنید. چون این هم متاسفانه می تونه مثل اختلاف فرهنگی، اختلاف قومیتی شدید، اختلاف عقیدتی خیلی زیاد، در سر راه ازدواج شما سنگ های زیادی بزاره و مانع می شه. در مورد اینکه پول رو توی رابطه مون چه جوری خرج کنیم؟ صرف خیریه کنیم ؟ خرج گشت و گذار کنیم؟ آیا صرف نگه داری و حفاظت از حیوانات آسیب دیده ی خیابانی کنیم؟ آیا صرف ساخت بیمارستان و مدرسه و … بکنیم؟ جهیزیه بخریم؟ ماشین مدل بالاتر یا خونه توی منطقه ی بهتربگیریم؟ یا طلا و سکه و ارز بگیریم؟ این موضوع دقیقا برمی گرده به مبحث ارزش ها. اینکه هر کدوم از ما آدم ها توی زندگیمون از چه ارزش هایی برخوردار هستیم و ساده بگم مسیر زندگی مون رو بر اساس چه ارزش هایی تعیین می کنیم و بهش جهت می دیم. حالا پول یه مصداقه. ما هزار تا فعالیت دیگه و هزار تا تصمیم دیگه داریم که باید با توجه به ارزش های مشترکمون با شریک زندگی یا شریک عاطفی مون در موردشون تصمیم بگیریم. ملاک های غلط برای انتخاب شریک بسیار زیاده. ملاک های درست کمیاب و محدود هستند که در طول تاریخ و زمان و تجربیات بشری و انتخاب افراد به ما کمک می کنند. ملاک های غلط باعث می شه آدم های اشتباهی در زندگی خودشون انتخاب کنند و عوارضش هم ببینند. که باید بعدا هزینه کنن و زمان، انرژی و عاطفه ی زیادی تلف کنن تا بالاخره متوجه بشن انتخابشون غلط بوده. ولی اگر با چندتا از همین استانداردها و پارامترهایی که از نظر تحقیقات و پژوهش ها در رابطه زوجی و انسانی انجام شده انتخاب کنند، مطمئنا افراد می تونن انتخاب بهتری برای خودشون رقم بزنند.

مقاله های مرتبط به اپیزود در مجله دارما:
سایر مقاله ها

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کلینیک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.