پرش لینک ها

اهمیت عادات غذایی و ورزش در سبک زندگی سالم

توی این اپیزود از آرمان همتیان کارشناس ارشد تربیت بدنی، مربی حرفه ای بدنسازی و قهرمان شنا دعوت کردیم به برنامه بیان و در مورد عادات غذایی و ورزش و تحرک و تاثیرش در سبک زندگی سالم ازشون سوالات مفیدی پرسیدیم.
لازم به ذکر آرمان وقت زیادی رو روزانه به تحقیق و بررسی در این زمینه ها صرف می کنه و اطلاعات بسیار مفیدی رو در صفحه‌ی اینستاگرام و کانال تلگرامش به اشتراک میگذاره.

برای آشنایی بیشتر با آرمان همتیان میتونید به اینستاگرامشون مراجعه کنید.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

اهمیت عادات غذایی و ورزش در سبک زندگی سالم

اگه بخوام از سبک زندگی سالم یه چند تا مبحث خیلی واضح و شفاف و ملموس مطرح کنم، اینه که بیاییم به دو تا قسمت اول تقسیمش کنیم: آن چیزی که به صورت تجربی هممون از سبک زندگی سالم یا ناسالم تجربه کردیم تو زندگی‌مون و اون چیزی که واقعاً باید باشه. مثلاً من خودم تو گذشته خیلی کارها رو انجام می‌دادم که تصورم این بود که اینا همچنان در سبک زندگی سالم می‌گنجه یا من خیلی دارم سالم زندگی می‌کنم، چرا؟ چون تو حالا یه سری رسانه‌ها و مجله و نمی‌دونم تلگرام و این‌ور اون‌ور می‌خونم که بخشی از این اتفاقاتی که داره تو زندگی می‌افته همچنان در چارچوب زندگی سالمه. یه قسمتیش هم مربوط میشه به اون چیزی که واقعاً چارچوب‌های زندگی سالم رو می‌سازه. فکر می‌کنم اگه بخواییم یه تقسیم‌بندی قشنگی ازش بکنیم به دو تا دسته بیاریم اینو تقسیم کنیم: زندگی من و زندگی سالم من. یه بخش فیزیکیه و یک بخش روانیه. تو بخش فیزیکیش ما تغذیه، ورزش و استراحت داریم، تو یه بخش روانیش هم ما به فاکتورهای مختلف روانی می‌رسیم که من تخصصشو ندارم ولی به صورت تجربی متوجه شدم که چطوری می‌تونه روی زندگی افراد کلاینت‌هایم، ورزشکارهایم و خودم اثر بذاره. مثلاً استرس، تفریح، خوشحالی‌ای که از تفریح ما توی زندگی‌مون، تو ایام هفته، تو طول روز می‌تونیم داشته باشیم، روابط کم و زیاد اجتماعی‌مون و این قصه‌ها. توی بحث تغذیه اگه بخواییم وارد بشیم، متأسفانه یا خوشبختانه، این سال‌های اخیر تغذیه‌مون به صورت فرهنگی دستخوش یه تغییراتی شده. شاید دیگه نسل جدیدمون مطابق افراد نسل قدیم مثلاً غذا نمی‌خورن، رفتار نمی‌کنن یا میلشون یا حتی ذائقه‌شون عوض شده باشه. خود این ماجراها باز دوباره اگه بخوایم تقسیمش بکنیم به دو تا دسته تقسیم میشه: افرادی که به سمت مصرف فست‌فودها و غذاهای فرآوری شده تمایل پیدا کردن و افرادی که اومدن حالا یه‌خورده باهوش‌تر رفتار کردن و به سمت مصرف مواد غذایی سالم‌تر رفتن.

در جهان اول می‌دونم دیگه الان ورزشکارها همه دغدغه‌شون تهیه غذای ارگانیک و مصرف پروتئین‌های ارگانیک و ایناست ولی ما تو ایران همچنان تو این رده نرسیدیم. بیاییم ساده‌تر صحبت بکنیم و در دسترس‌تر. من متوجه شدم اینه که افراد معمولاً فکر می‌کنن داشتن تغذیه سالم خیلی کار سختیه یا خیلی هزینه زیادی باید براش بکنن. در صورتی که اگر ما بیاییم یه لیستی خیلی ساده تغییر بکنیم تو یک هفته از خریدامون، متوجه می‌شیم که چه هزینه سنگینی رو داریم بابت مواد غذایی ناسالم می‌کنیم و چه هزینه شاید کمتری رو داریم بابت تهیه غذاهای سالم می‌کنیم. مثالش هم اینه: تمام غذاها و مواد غذایی که به صورت تاریخ‌دار مثل تن ماهی، مثل کنسرو لوبیا، مثل هر چیز دیگه‌ای که به صورت مواد غذایی مدت‌دار تولید میشن، اینا توی سبک زندگی سالم نمی‌گنجن و عموماً از نظر قیمتی هم خیلی گرون‌تراند. از طرف دیگه، تهیه مثلاً مرغ و گوشت و تخم‌مرغ و این قصه‌ها ممکنه که ظاهراً خیلی سنگین به نظر برسه ولی اگر ما مصرفمون مشخص باشه، اگر بدونیم که باید از این مواد غذایی چطوری استفاده کنیم، هوشمندانه خیلی خیلی راحت هم میشه هزینه‌ها رو به شدت کم کرد، هم خیلی راحت میشه دسترسی بهشون داشت. من فکر می‌کنم که همه‌ی مواد غذایی بسته‌بندی شده رو به یه چشم عوض نگاه بکنیم. منظور من از مواد غذایی که به صورت بسته‌بندی فروخته می‌شن، بیشتر مواد غذایی‌ان که فرآوری شدن یا پخت شدن و دارن فروخته می‌شن، یا حتی به صورت نیم‌پز و کنسرو شده‌اند.  مثلاً ببینیم کنسرو تن ماهی یه نمونه‌شه. لوبیا، عدسی، حتی ذرت پخت شده یا سبزیجات پخت شده که هست. خیلی علاقه به مصرف کمپوت دارن یا سراغ مواد غذایی می‌رن که حتی الان به صورت بسته‌بندی شده مثلاً یه کارخانه اومده یه محصولی رو تولید کرده که به عنوان یه حداقل اگر وعده غذایی نیست به عنوان یک میان‌وعده غذایی مثلاً کامل معرفی شده. در صورتی که متأسفانه این محصول کیفیت لازم رو نداره. پس شیر، پنیر، لبنیات توی این دسته از صحبت من قرار نمی‌گیره. صحبت من سر مصرف غذاهای فرآوری شده است و اونایی که مواد نگه‌دارنده دارن برای نگهداری طولانی مدت. مثلاً اگر یک کنسرو رو برداری نگاه بکنی تاریخش رو می‌بینی که شاید 3 سال تاریخ مصرف داره و این قطعاً مواد نگه‌دارنده داره. ما الان دیگه باید آروم‌آروم سعی کنیم از این فضاها فاصله بگیریم و تا جایی که می‌تونیم این سموم رو کمتر وارد بدن بکنیم. منظور من از بحث غذاهای بسته‌بندی شده اینا هست و موضوع سوسیس و کالباس و نمی‌دونم گوشت‌های فرآوری شده اینا که سال‌هاست داره مطرح میشه، واقعاً موضوع خودشو داره. شاید اصلاً دیگه تو این بحث نیازی نباشه ما تکرارش بکنیم که چقدر می‌تونه مضرات زیادی داشته باشه.

در مورد کربوهیدرات یه دید عامیانه خیلی منفی بهش وجود داره و اون اینه که برنج، نون، ماکارونی و سیب‌زمینی عامل چاقیه. این اشتباهه. صد در صد. ببین اون چیزی که توی فرهنگ غذایی ما عامل چاقی شده، حجم بسیار زیاد مصرف این کربوهیدرات‌ها در کنار روغن‌های ناسالمه. یعنی ما به صورت طولانی مدت و دراز مدت عادت به مصرف برنج آبکش شده با روغن و کره در کنار یه خورشتی که حالا هر چی می‌تونه باشه داریم و فکر می‌کنیم که عامل چاقی ما صرفاً خود اون برنجه و اون کربوهیدرات. یعنی ساختار کربوهیدراتی برنجه. در صورتی که ما اصولاً به خاطر مصرف بیش از حد این ماده غذایی کالری اضافی وارد بدن‌مون می‌کنیم و طبیعتاً چه بخوایم چه نخواییم اضافه وزن پیدا می‌کنیم. در مورد نون هم همینه. ما مصرف نون رو هم، خب نونای خیلی خوشمزه سنتی داریم: بربری، سنگک، نون لواش و … مصرف نون توی فرهنگ ما، توی وعده‌های مخصوصاً اولیه روز میزانش زیاده و متأسفانه در کنار مصرف قندهای زود جذب. ببین یه وعده صبحانه کاملاً تیپیکال بین ماها عسل، چای شیرین، شاید خرما یا هر چیز دیگه، کنار نون و پنیر. ساده‌ترین مدل صبحانه‌ای که هر کسی می‌تونه داشته باشه، توی تایم خیلی کوتاه هم آماده‌ش بکنه و بعدم بره سر کار. همین صبحانه‌ای که ازش صحبت می‌کنیم میزان زیاد کربوهیدرات، میزان زیاد قند زود جذب داره. که اصلاً مهم نیست دیگه از خود شکر داریم می‌گیریمش یا از عسل داریم می‌گیریمش. چون افراد فکر می‌کنن که عسل قند نیست. چرا؟ چون شکل قند نیست یا این که شکر نیست. من که شکر توی چاییم نریختم، دو تا قاشق عسل ریختم. فرق نمی‌کنه. این قند زود جذب و مصرفش باید خیلی کنترل بشه. مصرف کربوهیدرات زیاد، قند زود جذب و اون چیزی که ما خیلی نیازش داریم توی وعده صبحانه‌مون، مصرفش که پروتئینه، دقیقاً رابطه معکوس دارن. به جای این که پروتئین‌مون زیاد باشه، قند زود جذب‌مون کم و کربوهیدرات‌مون کنترل شده، قند زود جذب زیاد، کربوهیدرات خیلی زیاد و پروتئین خیلی کمی که شاید مثلاً از 15-20 گرم، 30 گرم پنیر بگیریم. این سیستم تغذیه در صبح، اون سیستم تغذیه در ظهر که میشه ناهار یه دیس برنج چرب و یه خورشتی و احتمالاً شب دوباره تکرار همین روالی که داره ماهاست عامل چاقی ما میشه. بعد ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم که ای وای، من که چیزی نمی‌خورم به جز نون و برنج، پس نون و برنج داره من رو چاق می‌کنه. نه. جوابش اینه که شما رو میزان مصرف نون و برنج در درجه اول داره چاق می‌کنه و در درجه دوم ترکیب اون با چربی زیاد. در درجه سوم مصرف قندهای زود جذب داره چاق می‌کنه. این مشکلیه که ما باید حتماً، حتماً هم خیلی بهش بپردازیم، همین که باید بتونیم آروم آروم تو سبک زندگیمون حلش کنیم. یعنی حذف قندهای زود جذب و جایگزین کردن اون با قندهای مفیدتر. مثل این که ما مثلاً میان‌وعده‌مون که می‌خوایم یه دونه قهوه یا یه دونه چایی بخوریم، به جای این که با قند بخوریمش، به جای این که با خرما یا عسل شیرینش بکنیم، سعی کنیم این وعده رو بدون هیچ گونه شیرینی در روز بگذرونیم و از اون طرف از کربوهیدرات‌های دیرجذب استفاده بکنیم. مثلاً در وعده ناهارمون اگر قصد کنترل وزنمون رو داریم از برنج سفید استفاده نکنیم، بجاش بیاییم از برنج قهوه‌ای استفاده کنیم در یک بازه. یا اگر می‌خوایم نون مصرف کنیم، از نون سبوس کامل استفاده بکنیم، نون جو استفاده بکنیم. اینا کربوهیدرات‌هایی‌ان که به نوعی دیرجذب تر هستن و نه تنها عامل افزایش وزن نیستن، بلکه عامل کاهش وزن هم هستن.  بحث لاغری و چاقی الزاماً ارتباطی به سلامتی ما نداره. یعنی اگر که ما چاقیم، به این معنی نیست که چون بدنمون یه مقداری درشته، حالا چاق شاید خوب نباشه دیگه. شاید اگر بگم که یه مقداری کمی اضافه وزن داریم، دلیل به سلامتمون نیست. یا اگر لاغریم، هم همین‌طور. دلیل به این نیست که ما چون لاغریم و چربی‌مون کمه، الزاماً سالمیم. چون ممکنه ما از مواد غذایی سالمی استفاده نکنیم. یه فرد لاغر وقتی میاد شروع می‌کنه مداوم قند مصرف می‌کنه، شیرینی، شکلات، عسل، خرما، بستنی. مداوم در طول روز در حال مصرف ایناست. اولاً که به مرور زمان با بالا رفتن سنش، احتمال اینی که بدنش رو آروم آروم مستعد جمع کردن و تجمع چربی بکنه خیلی زیاده. دوم این که متابولیسم ما در طول زمان دستخوش تغییر خواهد شد دقیقاً مطابق اون چیزی که ما وارد بدنمون می‌کنیم.

از یه زاویه میشه گفت هوشمندانه و از یه زاویه میشه گفت کاملاً به صورت تابع و غیر هوشمندانه میاد دقیقاً همون طوری به ما واکنش نشون می‌ده که ما داریم باهاش رفتار می‌کنیم. یعنی کار خودش رو نمی‌کنه. اگر ببینه شما مداوم داری بهش قند میدی، میگیره  قند رو ذخیره میکنه. اگر ببینه که داری رفتار سالم‌تری باهاش می‌کنی، طبیعتاً واکنش‌های دیگه‌ای بهت نشون میده. راجع به  جذب می‌خوام بگم به صورت کلی و ساده. ما می‌تونیم قندها رو به دو دسته کلی و یا سه دسته شاید یکمی جزیی‌تر تقسیم کنیم. من همون دو دستش رو می‌گم: قند دیر جذب و قند زود جذب. تفاوت اینا برای ما در یک کلام بیشتر شاید بشه نگفتش واینه که منبع انرژی هست یا نیست. ما در طول روز با فعالیت‌هایی که می‌کنیم، حتی اگر ورزش نکنیم، نیاز به کربوهیدرات داریم برای فعالیت روزانه. منابع قند زود جذب یا به زبون خودمونی شیرینی‌ها، اونا منابع انرژی نخواهند بود. اونا منابع مطلوبی نیستن به خاطر این که به شدت و با سرعت زیادی قندشون وارد جریان خون می‌شه و توسط انسولین برده می‌شه به مسیرهایی که باید بره. یعنی ترشح انسولین زیاد و بر اثر مصرف قند زود جذب داریم و این خودش می‌تونه عامل بالا رفتن قند خون، کاهش حساسیت به انسولین در مورد زمان طولانی، زمینه بیماری دیابت و آروم آروم افزایش بافت چربی و الا آخر بشه. خیلی خیلی مضره.  از زاویه دیگه‌ای مصرف قند زود جذب یا همون شیرینی‌ها عامل افت شدید سیستم ایمنی بدن ما هستن که روی بخشی به نام لنفوسیت‌ها اثر می‌ذارن که لنفوسیت‌ها بخش عمده و اساسی کارای گلبول‌های سفید بدن ما هستن. ساده‌ این میشه که وقتی ما قند وارد بدنمون می‌کنیم، لنفوسیت‌ها کارشون رو ول می‌کنن، می‌رن شروع می‌کنن به شیرینی خوردن و یادشون می‌ره انگار باید از بدن دفاع کنن. اگر این سیگنال‌ها و این ارتباط‌ها بین قند و لنفوسیت‌ها مداوم باشه، اینا آروم‌آروم از کار اصلی‌شون می‌افتن و افت سیستم ایمنی رو ما تو بدن‌مون به صورت مداوم داریم. از طرف دیگه، اگر قند دیرجذب مصرف بکنیم مثل نون جو، جو پرک، اینا به خاطر رهایش آروم‌آروم قندشون توی جریان خون، نه مشکل ترشح شدید انسولین رو دارن، از اون طرف به خاطر این که آروم‌آروم وارد جریان خون و جریان انرژی بدن می‌شن، به عنوان منبع سوخت و انرژی مصرف خواهند شد و نه دیگه مشکل ترشح شدید انسولین و تجمع چربی و مشکلات سیستم ایمنی رو خواهند داشت.

در مورد مصرف شکلات، بیسکوییت، شیرینی و این که خیلی راحت می‌ریم در کابینت رو باز می‌کنیم و مصرفش می‌کنیم، یه جورایی میشه گفت همه‌گیره. چه برای افرادی که ورزشکارن، حتی پیش میاد، چه ورزشکار حرفه‌ای، چه افرادی که ورزش نمی‌کنن و به صورت روزمره دارن فقط فعالیت‌های عادی‌شون رو انجام میدن. من شخصاً به این نتیجه رسیدم، هم کاری که خودم کردم و هم کاری که از بچه‌هایی که با من کار می‌کنن خواستم بکنن، در درجه اول اینه که شما توی فروشگاه به هیچ وجه سمت خرید این مواد نباید برید و راهش هم اینه که اصلاً در مسیری که این مواد داره فروخته میشه، اصلاً پا نذارید. اصلاً سمت قفسه‌های شیرینی و شکلات نرید که به چشمتون بخوره.  بهتره که اول برید خرید های مهم رو انجام بدید مثل پروتئین ها سبزیجات و میوه و نون ومواد سالم که باید تهیه کنیم برای غذا های اصلیمون رو خریداری کنیم و اخریت قسمتی مه میخوایم از فروشگاه بیایم بیرون اگر قراره نگاهی هم به قفصه ها بندازیم این اخرین بخش خرید ما باشه .از نظر روانی این یه تاثیری داره و اون اینکه ابتدای خرید با یه چرخ خالی وارد فروشگاه میشیم و تمایل به پر کردن این چرخ داریم تا همه خرید هامون رو انجام بدیم . زمانی که این موضوع رو برای آخرین لیست خریدمون میزاریم تا یه حد حیلی زیادی مارو از نظر ذهنی اقما کرده که خرید هامون رو انجام دادیم .

 در درجه دوم اینه که در تایمی که ما داریم خرید می‌کنیم می‌تونیم با خودمون مرور بکنیم که چه خریدهای واجبی داریم. خرید شکلات و شیرینی از نظر اینکه هزینه اضافه نکنیم و هم از نظر اینکه این مواد غذایی ناسالم رو وارد خونه نکنیم. چون اگر ما بخوایم یه خونه را به صورت یه خانواده در نظر بگیریم، احتمال داره که یه بچه کم‌سن‌وسال توی خانواده باشه و یه فرد بالای پنجاه سال یا شصت سال هم باشه. مصرف این قندهای زود جذب برای این دو تا قشر خیلی خطرناکه. باید یه دید کلی نسبت به همه‌ش داشته باشیم و سعی کنیم این خرید رو این‌قدر هوشمندانه انجام بدیم که بتونیم یه جورایی از خطر مصرف شکر خانواده‌مون رو هم حفظ بکنیم.اما در مورد مصرف قند، شیرینی، قهوه یا هر چیزی بعد از غذا. می‌تونیم یه چیزی رو کاملاً به اون افرادی که بعد غذا می‌شینن سریع شیرینی یا شکلات یا هر چیزی دیگه‌ای مصرف می‌کنن بگیم. مثلاً توی کشوری افرادش بعد از غذا هیچ تمایلی به مصرف شیرینی ندارن و میرن قهوه می‌خورن که ماده غذایی کاملاً محرک و غیر شیرین و الا آخره. ما می‌ریم شروع می‌کنیم بعد از غذا همون شیرینی مصرف می‌کنیم. نشون‌دهنده طبیعت بدن ما نیست. نشون‌دهنده اینه که ما به صورت عادت و شرطی‌شدن ذهنمون و بدنمون. بدنمون رو به این کار عادت دادیم. چند لحظه پیش گفتم که ما هر جور با بدنمون رفتار بکنیم، همون طوری به ما واکنش نشون میده. وقتی به صورت ذهنی شرطی می‌شیم که بعد از مصرف هر وعده اصلی غذایی باید بهت قند زود جذب برسه، حتی اگر فیزیکی تمایلی به مصرف این قند نداشته باشیم، ذهنمون کم‌کم این تمایل رو برای بدنمون هم ایجاد می‌کنه و برعکس، وقتی به صورت ذهنی شرطی می‌شیم که بعد از غذا، علا‌رغم این که میلی نداریم، باید سریع قند و چایی بخوریم وگرنه فیزیکمون هم عادت می‌کنه بهش. اما قطع کردن این ماجرا یا اصلاح کردنش هم به صورت ناگهانی نه ممکنه و نه این که معقول و مطلوبه برای ما. نظر بر اینه که تمام عادت‌های بد غذایی‌مون، از جمله این مصرف قند زود جذب یا هر شیرینی بعد از غذا یا هر قصه شبیه به این رو ما هم به صورت پلکانی توی رژیم‌هامون، توی رفتار غذایی‌مون و تو سبک زندگیمون آروم‌آروم واردش بکنیم تا توی بازه زمانی مشخصی که خودمون در نظر می‌گیریم از این عادت بد غذایی یا این عادت بد رفتاری توی سبک زندگیمون کاملاً فاصله بگیریم و اونو به قطع کامل برسونیم. اگر بیایم اینو دوباره دسته‌بندی کنیم. من دسته‌بندی شدن همه این رو می‌گم که ذهنمون به سمت هاشیه‌هاش نره. توی بحث غذا خوردنی که شما داریم الان مطرح می‌کنیم دو تا فاکتور در نظر می‌گیریم: بحث سخت‌افزاریش و بحث نرم‌افزاریش. اگر بخوایم این طوری بگم، سخت‌افزاریش میشه اون وسایلی که ما تهیه می‌کنیم برای پخت‌وپزمون و نرم‌افزاریش میشه نحوه آماده‌سازی مواد غذاییمون. توی بحث تهیه مواد غذایی تا یه حدی توضیح دادیم.  دنیا داره میره به سمت مصرف مواد غذایی حتی ارگانیک و نه مواد غذایی به صورت شیمیایی تهیه شدن یا کود شیمیایی خوردن یا هر داستان دیگه که توی تهیه اینا هست. همه دارن می‌رن به سمت این که مواد غذایی مصرف بکنن که کاملاً و صد درصد سالمه. ما می‌تونیم این وسط چی کار کنیم؟ ما می‌تونیم تا جایی که امکاناتمون به ما اجازه میده، توی تهیه مواد غذاییمون، مواد غذایی روزانه و سالم‌تر، مطابق اون امکاناتی که توی شهر و کشورمون داریم تهیه رو کنیم و انجامش بدیم. این میشه بخش تهیه کردنش. مثلاً به جای این که بریم مرغ یخی بخریم، مرغ روزانه تازه‌تر بخریم. به جای این که شنیسل مرغ آماده بخریم، سینه مرغ بگیریم خودمون توی خونه آمادش بکنیم.  این بحث خرید کردنشه. حالا پر این خرید کردنه، ما چند دسته مواد غذایی داریم که میشه بهشون رجوع کرد. پروتئین گیاهی، پروتئین حیوانی. صرف‌نظر از این که ما تمایل روحی روانیمون به مصرف کدوم یکی از ایناست، آیا می‌خوایم گیاه‌خوار باشیم یا می‌خوایم گوشت‌خوار باشیم یا می‌خوایم هر دو رو داشته باشیم، به صورت طبیعی و استاندارد، تا حد بسیار زیادی ما پروتئین بدنمون رو می‌تونیم از هر دوتا منبع کاملاً و به راحتی تأمین بکنیم و به هیچ وجه نیاز نیست پافشاری به مصرف یک‌ کدوم از دسته از این پروتئین‌ها بکنیم. مثلاً حتماً من باید گوشت و مرغ بخورم؟ نه. حتماً باید غذای دریایی مصرف بکنم؟ یا حتماً فقط باید گیاه‌خواری بکنم و اینا؟ نداشته باشیم.  می‌گم، منهای تمایل شخصی افرادی که می‌خوان گوشت‌خوار باشن. به راحتی می‌تونیم از منابع مختلف گیاهی و حیوانی پروتئین روزمره رو تأمین بکنیم. این بحث تأمینش. یعنی توی بحث خریدش هست که ما خودمون باید هوشمندانه و خیلی با دید بازی به تهیه مواد غذایی سالممون برسیم. توی بحث پخت‌وپزش واقعاً نیاز داریم که یه تغییری حداقل جزئی توی این بخش داشته باشیم.  ببین، غذاهایی که به صورت سنتی البته شاید الان کم شده باشه ولی به هر حال هست و غیرقابل انکاره و غیرقابل حذف و شاید اصلاً نباید هم حذف بشه هیچ وقت. غذاهایی که به صورت سنتی ما مصرفشون می‌کنیم، اصولاً غذاهایی هست که چربه و حرارت‌دهی با حجم خیلی زیاد و چربی خیلی زیادی برای خوشمزه شدن تو خودشون دارن و زمان پخت مواد غذایی خیلی بالاست. یعنی یه خورشت یا یه غذایی خیلی ساده مثل آبگوشت یا هر چیزی که مصرف عامیانه داره و همه اقشار همیشه دارن مصرفش می‌کنن، ساعت‌ها رو گاز داره پخته می‌شه و عملاً خاصیت خودش رو مواد غذایی از دست خواهد داد.  ما باید بیایم یه تجدید نظری توی پخت غذامون بکنیم. الان از انواع بخارپز و گریل و حتی ماهی‌تابه‌ها و صفحه‌هایی که میشه روشون غذا رو با روغن کم یا بدون روغن پخت کرد، اینا پروتئین‌ها رو پخت، سرخ کرد، حالا گریل کرد و کباب کرد، تو بازار با اناوین مختلف موجوده. و از اون طرف هم برای طریقه غذاهای برنجیمون، ما هیچ محدودیتی برای میکس کردن برنج با سبزیجات رو نداریم. مثل مثالی که شما زدید، سبزی پلو، این قصه‌ها. محدودیت ما در میکس کردن اون کربوهیدرات به عنوان برنج، سبزیجات، حجم زیادی از روغن و بعد مصرف حجیم خود اون وعده هست. یعنی شما اگر به جای یک دیس برنج، یک‌چهارمش رو مصرف کنی، نه اون روغن، نه اون سبزی‌ها و نه اون برنجه نه عامل چاقی، نه عامل آسیب به بدنت، نه عامل هیچ‌گونه عارضه‌ی فیزیکی برات خواهد شد. اون چیزی که عامل این اتفاقه، پرخوری عادتیه که ما داریم. در مورد سیر شدن باید ببینیم که دوباره ما باید بینیم فرکانس مصرف مواد غذاییمون به چه شکله. صبحانه، ناهار، شام. ساده‌ترین الگوی مصرف مواد غذاییه برای هر فردی، هر جایی که زندگی می‌کنه و با هر شکلی ممکنه. تو صبحانه و ناهار شام ما توجه نمی‌کنیم به این مسئله که به خاطر این که از تایم هشت صبح، نه صبح تا مثلاً دو بعدازظهر که می‌خوایم صبحونه و ناهارمون رو تنظیم بکنیم، بینش فرصت تغذیه نداریم یا میل به تغذیه نداریم یا هر چیزی، وعده‌های خیلی بزرگ‌تری رو حساب نشده به عنوان صبحانه و ناهار مصرف بکنیم. پیشنهاد من اینه که به جای این که این کار رو بکنیم می‌تونیم وعده‌های کوچک‌تری رو مصرف بکنیم ولی تعداد وعده‌ها رو ببریم بالا که از اون پرخوری که شما می‌گی یه خورده هم فرار بکنیم و همین که عادت بکنیم به مصرف وعده‌های کمتر، وعده‌های کوچک‌تر. منظورم از نظر تعدادی نه، منظورم وعده‌های سالم‌تره. حتی ما با کوچک کردن ظرف غذامون یا قاشقمون، خیلی راحت می‌تونیم از پرخوریمون جلوگیری کنیم.

در مورد ورزش، من فکر می‌کنم که بیاییم در مورد ورزشکار حرفه‌ای، ورزشکار غیرحرفه‌ای و افراد دیگه که تحرک دارن یا اصلاً بی‌تحرکن صحبت بکنیم. تکلیف ورزشکار حرفه‌ای همیشه روشنه. هیچ وقت جزو افرادی نیستن که در جامعه اکثریت باشن، اقلیتا، حرفه‌شون و کارشون اینه و سبک زندگیشون کاملاً متفاوته. نکته‌ی تفاوت این سبک زندگی ورزشکار حرفه‌ای متاسفانه اینه که در چارچوب‌های زندگی سالم نمی‌گنجه. ورزشکار حرفه‌ای به خاطر فشارهای خیلی سنگینی که متحمل می‌شه، اصولاً در سال‌های طولانی نشون می‌ده که زندگی‌های خیلی سالمی رو متاسفانه از نظر فیزیکی و حتی روانی نداشته. چون تو اقلیت هم هستن و حرفه‌شون هست، ما اینا رو می‌ذاریم کنار و در موردشون صحبتی نداریم. اما در مورد افرادی که به صورت منظم ورزش می‌کنن، این خیلی مهمه که ما بدونیم ورزش سلامتی و ورزش حرفه‌ای با همدیگه متفاوته. ورزش سلامتی هیچ‌وقت فشارهای ورزش حرفه‌ای رو نداره. در نتیجه اگر ما امروز تصمیم می‌گیریم که ورزش رو شروع بکنیم، باید ذهنیتی برای خودمون ایجاد بکنیم که این ورزش قراره به ما شادابی بده، به ما نشاط بده، سرزندگی بده، جلوی آسیب‌هایی که احتمالاً در آینده می‌بینیم رو بگیره و آسیب‌هایی که از دیروز تا به امروز دیدیم رو بتونه بهبود بده و نه این که فشار مضاعفی بر زندگی روزمره‌ی ما بیاره، بر فیزیکمون و بر روح و روانمون که ما رو از زندگی روزمره بندازه و این ترس رو تو‌مون ایجاد بکنه که ورزش عاملی بر تغییر زندگی من به سمت جریان سخت‌تری خواهد شد. این سختیه دقیقاً همون چیزی که شما الان ترسیمش می‌کنی. کرونا، شرایط سخت اقتصادی. به هر حال افتی که ما از نظر روحی تو این یک سال اخیر بابت این فشار روانی این بیماری همه‌گیر توی دنیا داشتیم، این چیز کمی نبوده. وقتی که اخبار رو گوش می‌کنی، وقتی هر جا می‌ری، وقتی حتی از خونه می‌ری بیرون، تمام افراد ماسک به صورتن و خودت باید مداوم مراقب باشی و فاصله بگیری، اینا خیلی فشار زیادیه.  ما اگه ورزش رو هم به عنوان یک بار اضافی یا اورلود روی این فشار ببینیم، قطعاً نمی‌تونیم بریم سمتش. تنبلی می‌کنیم، فرار می‌کنیم، توجیه می‌کنیم و هر کاری شده انجام می‌دیم تا این اورلود رو از خودمون کم بکنیم. که بگیم بالاخره ما یه استراحتی هم نیاز داریم. اما اگر می‌خوایم به صورت درست بهش نگاه بکنیم، می‌خوایم اینجا ورزش سلامتی رو، یعنی ورزش در حوزه ورزش سلامتی و ورزش همگانی رو گره بزنم به کلمه دیگه‌ای که اون کلمه تفریحه. ببین، ما باید ورزش رو به صورت یک فعالیت تفریحی و فعالیتی که قراره به ما شادابی بده نگاه کنیم. پر کنارش درسته که ما یک فعالیت فیزیکی داریم، یک خستگی داریم، ولی این یک فعالیتیه که باعث شادابی ما می‌شه و دقیقاً عاملیه که مود ما رو از اون شرایطی که در حال حاضر داریم عوض بکنه. یعنی ما رو به سمت خوشحال‌تر شدن و شادتر شدن در طول روز حداقل پیش ببره و باعث بشه از نظر روانی یک سری فشارها از روی روانمون برداشته بشه.

حالا الان وضعیت طوریه که حضور شاید تو باشگاه‌های ورزشی یک مقدار محدوده. شاید کل جاهایی که باشگاه ورزشی دارن هم محدودیت‌ها حتی باشه، شهرها، استان‌ها، کشورها و الا آخر. ممکنه که با توجه به همون چیزی که شما اشاره کردی شرایط اقتصادی ما باز گره بخوره به همین مسئله و حضورمون توی باشگاه‌های ورزشی یا هر جای دیگه که امکانات زیادی وجود داره برای ورزش کردن مقدور نباشه یا برامون سخت باشه. یا حتی همین دوباره یک بار زیادی رو بخواد به وضعیت اقتصادی‌مون اضافه بکنه.  این هیچ مسئله‌ای نیست. ما همیشه چند تا فضا در اختیارمونه که بتونیم اونجاها تحرک ورزشی داشته باشیم. اینجا می‌خوام بحث رو جدا کنم: تحرک داشتن و تحرک ورزشی داشتن متفاوته. اینی که من مسیر محل کارم و تا خونه پیاده می‌رم و حتی یک ساعت و نیم پیاده‌روی تند می‌کنم، از نظر شخص من این تحرک ورزشی نیست. رفت‌و‌آمد اسمشه و ما نمی‌تونیم از این نتیجه درستی نه برای فکرمون و روح و روانمون، نه برای فیزیکمون بگیریم. اون چیزی که ما نیاز داریم اینه که ما تایمی رو در طول روز به خودمون و فقط و فقط خودمون اختصاص بدیم. این تایمی که با خودمونه می‌تونه شریک با اعضای خانوادمون باشه ولی فردیه. کاملاً لباس ورزشی بپوشیم، خودمون رو در فضای ورزشی قرار بدیم و اینجا اون‌جاییه که از شرطی شدن می‌تونیم خوب استفاده کنیم. خودمون رو شرطی کنیم برای اینی که در طول هفته سه یا چهار روز به اندازه هر جلسه ۴۵ دقیقه تا یک ساعت فعالیت ورزشی سالم داشته باشیم. که به هیچ وجه نیاز نیست این فعالیت ورزشی یک رشته خاص ورزشی باشه که توی باشگاهی باید حتماً انجام بشه یا وسایل خاصی بخواد یا گرون‌قیمتی بخواد یا این که الزاماً به هدف خاصی بخواد برسه. هدف ما تفریح، سلامتی، شادابی از نظر روانی و فیزیکی هستش و انجای که ما این کار رو انجام میدیم میتونه در خونه خودمون باشه و یا در اتاقمون باشه و هر جایی که برای خودتون مناسبه انجام بشه . منظور اینه که تحرک ورزشی تحرکیه که در چهارچوبی میگنجه که از نظر فکری و تایمی و برنامه ریزی در زندگی و فیکس شدس از طرف دیگه ای ما با هدف ورزش کردن به سمتش میریم و نه الزاما با هدف این که در بخشی از زندگی روزمره مون برای اینکه یه چیزی رو وارد کنیم مثلا پیاده روی میکنیم . یا چون در خونه من میخواستم غذا درست کنم به جای اینکه نشسته کارارو انجام بدم ایستاده انجام بدم و الی آخر …

مهم او هدفه که ما در ذهنمون طراحی میکنیم . از نظر ذهنی ما میایم برای خودمون میسازیم که بیایم ورزش کنیم و تحرک رو به صورت یک ورزش ببینیم . اوایل کرونا که خیلی بحثش داغ بود و محدودیت ها خیلی زیاد بود تویه یکی از پیج ها که من فالو داشتم و یک ورزش کار حرفه ای المپیک بود یه تمرینی رو دیدم که واقعا باورم نمیشد . اونم این بود که در یک اتاق 15 متری ورزش فاینشنال حرفه ای انجام میداد با امکانات تقریبا صفر یعنی فقط لباس ورزشی تنش بو و یک تیکه کش و اینجا نقطعه عطف من بود که چقدر جالبه آدمی که هدفش مشخصه و آدمی که میدونه چه مسیری رو باید طی کنه فارق از این که به هدف میرسه یا نه ولی مسیر رو میدونه و پیدا کرده با خلاقیتی که به خرج میده میتونه از هر امکاناتی برای این کار استفاده کنه . امکاناتی که در دست ما هست از این سوشال مدیا انقدر گسترده هستش که از نظر انتخاب نوع ورزشمون که من فکر نمیکنم که ما هیچ وقت دچاره محدودیت بشیم .چون دقیقا در همون فضا های کوچیک که در خونه هامون داریم و یا شاید بتونیم در بیرون جایی رو پیدا کنیم که مناسبه ورزش کردنه بدون نیاز به هیچ وسیله ای میتونیم هر ورزشی رو شروع کنیم . اگر بخوایم یه پله از این بریم بالا تر در کنار این که برای مثال یوگا میکنیم برای این که آرامش ذهنی داشته باشیم و چقد هم من به یوگا معتقد ام خیلی ورزش عجیبیه به نظرام با پیچیدگی که این ورزش داره احتمالا ما تا 100 سال آینده هم نتونیم باهاش ارتباط دقیق رو بگیریم . در کنار یوگا احتمال داره که ما بیایم بگیم دوست دارم تمرینات استقامتی وقدرتی یا هر چیز دیگه ای داشته باشیم . همه اینها دوباره وسایل خیلی کمی مثل یه کش و یا حتی بدون کش . با وزن بدنمون قابل اجراست . تمرینات این نوع ورزش ها و نوع اجراشون دوباره در دسترس همه هست .هر کسی میتونه مطابق با سلیقه خودش میتونه بره به راحتی اینارو پیدا کنه ولی تنها چیزی که به نظر من اینجا مهمه کلمه خواستن هستش و کلمه اشتیاق پیرو این 2 کلمه ما خودمون جواب رودر دنیا بیرون قطعا پیدا میکنیم . نوع ورزش و نوع تمرینش و مربی مورد نظر و…

من در مجموع همه صحبت ها فکر میکنم که نیازه ما یه تجدید نظری درباره ورزش کردن بکنیم و زندگی سالم رو در روزمره بیاریم و توجه داشته باشیم که چیزی عزیز تر از خودمون در دنیا وجود نداره و چیزی که در دنیای زمینی برای متا تعریف شده خود ما هستیم و یه بخش زیادیش فیزیک مونه چون ما بدون این بدن و این ساختار در این دنیای زمینی معنی نداریم و در نهایت اگر این بدن نباشه ما هم نیستیم .باید دید دیگه بهش داشته باشیم و باهاش مهربون تر باشیم و باید خیلی بیشتر بهش برسیم .باید بدنمون رو مطابق یه بچه ببینیم که از روز اول تا روز آخر که دست ما هستش باید ازش نگهداری کنیم و بهش خوش بگذره و باید حالش خوب باشه . متاسفانه ما برخورد با خودمون رو یا یاد نگرفتیم یا فراموش کردیم یا هر چیز دیگه ای ولی امروز که فرصتش هست و رسانه ای مثل رسانه شما هست و رسانه های دیگه و افرادی دارن صحبت میکنن شاید بهتر باشه یه تجدید نظری در کلیت ماجرا نسبت  به بهتر بودن با خودمون بکنیم این بهتر بودنه تمام بحث امروز مارو در خودش جا میده از تغذیه از استراحت از کاهش فشار های روانی که بهش اشاره شده و بحث ورزش که دربارش صحبت کریم و همه این فاکتور ها در کنار هم میشن اون چیزی که فیزیک ما و روح و روان ما نیاز داره تا بهش برای یه زندگی بهتر برسیم اگر بتونیم این رو در ذهنمون تقویت کنیم و شکوفاش بکنیم قطعا بهتر میتونیم به سمت زندگی سالم تر بریم .

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کلینیک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.