پرش لینک ها
10،000 ساعت مراقبه یا مدیتیشن چه تأثیری بر روی مغزمان دارد؟

10،000 ساعت مدیتیشن بر مغز چه تأثیری دارد؟

گری وبر، مدیرعامل یک شرکت میلیون دلاری، بیشتر از 15 سال است که رهبری هزاران کارمند را بر عهده دارد. همه چیز در زندگی گری به خوبی پیش می‌رفت تا زمانی که یک روز صبح اتفاق عجیبی رخ داد.

گری ذهنش را از دست داد!

گری طبق معمول در حال انجام تمرینات یوگای خود بود؛ مراقبه‌ای ساده، برای دستیابی به خودشناسی. او در حالتی قرار داشت که بیش از هزار بار انجام داده بود. زمانی که از آن حالت خارج شد، ذهنش از بین رفته بود.

وقتی می گوییم ذهنش را از دست داده بود، منظورمان این نیست که دیگر کنترلی بر روی ذهنش نداشت. بلکه او باوجود تمامی افکار خودارجاعی، همان صداهایی که هر روز در مغزمان می‌شنویم و تمام شدنی نیستند را دیگر در سر خود احساس نمی‌کرد.

البته باید بدانید که چنین پدیده‌ای به صورت ناگهانی اتفاق نمی‌افتد. در واقع، او برای دستیابی به این سطح از توانایی ذهنی حدود 20000 ساعت تمرین و 25 سال، زمان گذاشته بود.

گری بر روی مت یوگای خود نشسته بود؛ در حالی که ذهنش خالی بود. او باید روز کاری خود را شروع می‌کرد، بدون اینکه فکری در سرش باشد.

او در جلسه‌ای که باید شرکت می‌کرد، حضور پیدا کرد. شاید تصور کنید که او مانند یک قطعه سنگ متحرک شده بود. اما جالب است بدانید که هیچکس متوجه تغییراتی که در گری صورت گرفته بود، نشد.

به گفته گری، او 17 سال است که حالت ذهنی خود را حفظ کرده است، مگر در مواردی که قند خون او پایین بیاید یا خیلی خسته باشد. در چنین مواقعی، دوباره افکار مختلف به ذهن او بر می‌گردند.

“زمانی که ذهنتان در چنین حالتی قرار می‌گیرد، احساس می‌کنید که باهوش ترین فرد حاضر در جلسه هستید؛ زیرا تنها کسی که با تمام ذهن خود در جلسه حضور دارد، شمایید!”

به دلیل تجربه‌ای که گری در این مدت داشته است:

  • زندگی برایش آسان‌تر شده!
  • تجربیات زندگی عمیق‌تر و لذت بخش‌تر هستند!
  • ذهن او آرام‌تر بوده و تصمیم گیری‌ها برایش ساده‌ترند!
  • خلاقیت او مانند ابرانسان هاست!
  • شناخت و آگاهی او بسیار دقیق‌تر شده است!

گری همانند بسیاری از افراد دیگری که این سطح از ذهن آگاهی را در دنیای مدرن تجربه کرده‌اند، از واژه “روشنگری” به دقت استفاده می‌کند.

روشنگری واقعی همان ارزش کاری است که انجام می‌دهید.”وینای گوپتا

10000 ساعت تا تسلط بر ذهن

اندرز اریکسون، استاد دانشگاه کلرادو، در سال 1993 مقاله‌ای تحت عنوان “نقش تمرین و گذاشتن وقت در کسب تسلط” را در مهارت‌های مختلف منتشر کرد. این مطالعه به بررسی عادت‌های نوازندگان ویالون در طول زندگیشان پرداخته است. افرادی که در دوران بزرگسالی به نوازندگان حرفه‌ای تبدیل شده بودند، به طور متوسط 10000 ساعت تمرین داشتند.

در حالی که نوازندگان متوسط حدود 4000 ساعت را به تمرین اختصاص داده بودند.

اگر تنها داشتن استعداد ذاتی در موفقیت افراد تأثیرگذار است، همان طور که در گذشته تصور می‌شد، نوازندگان خبره تنها باید 5000 ساعت تمرین می‌کردند. اما این مقاله نشان می‌دهد که استعداد ذاتی برای دستیابی به این سطح از تسلط کافی نیست.

جالب است بدانید مقاله اریکسون بیان می‌دارد که هیچ ارتباطی میان IQ و عملکرد عالی در بسیاری از رشته‌ها از جمله بازیگری، برنامه‌نویسی، رقص باله، نویسندگی، شطرنج و جراحی وجود ندارد.

مطالعه اریکسون در گروه‌های دیگری از جمله بازیکنان دارت نیز تکرار شده است و پژوهش‌های دیگری به این موضوع پرداخته‌اند. در کل قاعده 10000 ساعت برای کسب تسلط در هر مهارتی یک اعتقاد جمعی است. همچنین، این قاعده به عوامل مختلفی مانند پیچیدگی و نوع مهارت، ژنتیک و نحوه تمرین نیز بستگی دارد.

هرچه مهارتی پیچیده‌تر و متنوع‌تر باشد، به زمان بیشتری برای کسب تسلط نیاز دارد. مراقبه یا مدیتیشن نیز از جمله مهارت‌های پیچیده و متنوعی هستند که به تمرینات زیادی نیاز دارند. همچنین، میزان دستیابی به تسلط در این مهارت در افراد گوناگون متفاوت است.

با وجود اینکه روش دستیابی به هر مهارت متفاوت است و به بسیاری از عوامل محیطی و ژنتیکی بستگی دارد، همچنان می‌توانیم به یک رویکرد دقیق در مطالعه مدیتیشن برسیم.

داستان یک ابرانسان؛ لاما اوسار!

در دهه 90 میلادی، روانشناسی به نام دنیل گلمن به همراه یک عصب‌پژوه، به نام ریچارد دیویدسون و یک محقق برجسته در زمینه احساسات، با نام پاول اکمن، برای انجام اولین آزمایش‌ها بر روی مغز یک استاد مراقبه مشهور، دالایی لاما، با یکدیگر همکاری کردند.

دالایی لاما که خود از استادان حوزه مراقبه است، پیشنهاد داد که در این آزمایش از دستیار او، لاما اوسار کمک بگیرند. در آن زمان لاما 30 سال سن داشت و بیش از 10000 ساعت مدیتیشن انجام داده بود.

نتایج حاصل از این آزمایش بسیار حیرت انگیز است. پس از اجرای چندین مدیتیشن مختلف و بررسی آن توسط MRI و آنالیز EEG، مشخص شد که لاما اوسار:

  • سطوحی بی‌سابقه از شادی، نشاط و انرژی را دارد!

نسبت فعالیت قشر پیشانی چپ به راست در مغز لاما اوسار اندازه گیری شد و به معنای واقعی کلمه خارج از نمودار معمول بود! به عبارت دیگر، در سمت چپ مغز لاما، مسیرهای عصبی بیشتری در مقایسه با تمامی افرادی که قبلا آزمایش شده‌اند، وجود داشت. این پدیده، شادی و نشاط بیشتر را نشان می‌دهد. همچنین، این نتیجه نشان می‌دهد که به سرعت می‌توان از استرس جسمی و روانی خارج شد.

  • همدلی، تخصص و زبان بدن او ویژه ابرانسان‌هاست!

 لاما، همچنین، توانایی عجیبی در شناسایی زبان بدن افراد دارد؛ همان جزئیات حرکات چهره و بدن که بیانگر احساسات واقعی افراد است.

لاما نه تنها از تمامی دانشجویانی که مورد آزمایش قرار گرفتند، عملکرد بهتری داشت، بلکه از تمامی افرادی که تا به حال این تست را انجام داده بودند (از روانشناسان بالینی گرفته تا پلیسان و مأموران FBI) بهتر عمل کرد.

  • پتانسیل او برای اضطراب و نگرانی صفر است!

با بررسی قشر پیشانی سمت راست (مخالف قسمت مربوط به شادی)، متخصصان می‌توانند میزان احساسات منفی مثل اضطراب و نگرانی را ارزیابی کنند. به دلیل شیب قابل توجهی که به سمت چپ مغز لاما که در بررسی‌ها به صورت مشخصی، متمایل شده بود، بعید است که بتواند اضطراب و استرس را به همان شدتی که ما احساس می‌کنیم، حس کند.

به همین ترتیب، روانشناسان، دهه‌هاست که در حال مطالعه چیزی هستند که به عنوان واکنش جاخوردگی شناخته می‌شود. اساساً، زمانی که چیزی شما را می‌ترساند، سریع واکنش نشان می‌دهید. معمولاً یا به سمتی می‌پرید، حرکت می‌کنید یا فقط پلک می‌زنید. این پدیده، حتی برای پلیس‌های باتجربه نیز در زمانی که صدای گلوله می‌شوند، اتفاق می‌افتد. همه این اتفاقات، منجر به تجربه اضطراب برای افراد می‌شود؛ اما لاما در زمان انجام مراقبه، به راحتی می‌توانست واکنش‌های جاخوردگی را کنترل و مهار کند.

همزمان با اجرای آزمایش‌ها بر روی لاما، ریچارد و گروهی از محققان دیگر به سراغ استادان مراقبه دیگری رفتند. هر کدام از این افراد بین 10000 تا 50000 ساعت تجربه مدیتیشن داشتند؛ نتایج مشابهی به دست آمد؛ به عبارت دیگر، این مهارت‌ها محدود به لاما نیستند و در بسیاری از افراد قابل تکرارند.

اما این نتایج چه فایده ای برای ما دارد؟

احتمالاً اولین چیزی که به آن فکر می‌کنید، این است که من زمان کافی برای انجام 10000 ساعت تمرین مراقبه ندارم!

درست می‌گویید. این موضوع برای بسیاری از ما صادق است. با وجود اینکه نتایج ذکرشده در بالا، به 10000 ساعت تا 50000 ساعت تمرین اشاره کردند، به این معنی نیست که با انجام حتی یک درصد از این زمان نمی‌توانید به مزایای قابل توجه مدیتیشن دست پیدا کنید.

همان طور که اشاره کردیم، عوامل زیادی از جمله ژنتیک، محیط، رژیم غذایی و مربی می‌توانند بر روی فرآیند مراقبه تأثیرگذار باشند. با این وجود، با انجام تمرینات مداوم، به طور کلی، می‌توانید حداقل یکی از مزایای زیر را به دست آورید:

*** توجه: نکات عنوان‌شده در این قسمت از مطالعات مدیتیشن، تجارب شخصی، گفتگو و مصاحبه‌های گوناگون با استادان مراقبه و گزارش‌های مداوم از کتاب‌های مختلف و شبکه‌های مجازی برگرفته شده است.

مزایای 100 ساعت مراقبه

  • استرس و اضطراب کمتر
  • ترس کمتر
  • احساس تنهایی کمتر
  • افزایش خوش بینی
  • افزایش عزت نفس
  • افزایش تمرکز
  • تقویت سیستم ایمنی بدن و افزایش انرژی

مزایای 1000 ساعت مراقبه

  • دستیابی به تمرکز ابرانسانی در مقایسه با دیگران
  • احساس انگیزه، آگاهی و شناخت
  • تجربه حالت‌های عمیق روانی
  • افزایش ظرفیت برای تجربه عشق
  • کاهش میل به خواب
  • افزایش حساسیت جسمی و روانی
  • عملکرد دقیقتر در تمامی مواردی که نیاز به تمرکز شدید وجود دارد
  • افزایش قابل توجه تحمل درد

مزایای 5000 ساعت مراقبه

  • دلبستگی بسیار کم به هر نوع دیدگاه
  • درصد زیادی از حس منیت شما کاهش می‌یابد؛
  • با احساسات درگیر نمی‌شوید. اگر چیزی شما را غافلگیر کند به سرعت آن را کنترل می‌کنید؛
  • به طور غیر منتظره‌ای احساس آرامش می‌کنید و برای مدتی طولانی این حالت را حفظ می‌کنید؛
  • کنترل بسیار زیادی بر روی واکنش‌های خودکار بدن خود دارید. در نتیجه، نگرانی، ترس، تنفر و عصبانیت را طولانی احساس نمی‌کنید؛
  • خستگی ناپذیر می‌شوید؛
  • ذهن میمونی (جدال بی‌پایان میان نگرانی ها، ترس‌ها و … یا mind monkey) پدیدار نخواهد شد. در صورت پدیدار شدن، با آرامش و با شفافیت کامل آن را شناسایی می‌کنید.

شروع بررسی علمی مراقبه و مدیتیشن اهمیت زیادی دارد. کاری که اریکسون و دوستانش انجام دادند، یک اقدام جدی بود که استراتژی و اهداف مشخصی را دنبال می‌کرد؛ اما همچنین، باید توجه داشته باشیم که همسو بودن با علم به این معنی نیست که نمی‌توانیم مراقبه معنوی داشته باشیم.

خوشبختانه، به لطف اینترنت، توانایی مطالعه و یادگیری از افرادی مانند گری که به این حالت رسیده‌اند را داریم. تخمین تعداد افرادی که به انجام مراقبه می‌پردازند، کار آسانی نیست؛ زیرا ممکن است بسیاری از افراد تجربیات خود را با دیگران به اشتراک نگذارند. اما با توجه به افزایش جهانی محبوبیت مراقبه از سال 1960، می‌تواند به صدها یا حتی هزاران نفر برسد.

همچنین، برای انجام مراقبه یا مدیتیشن، می‌توان از ابزارهایی مانند پادکست های فارسی مدیتیشن استفاده کرد.

منبع:

https://www.projectmonkeymind.com/2016/11/ph-d-happiness-10000-hours-meditation/

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.