پرش لینک ها

اعتمادسازی، تعارض‌های جنسی، زمان شروع رابطه‌ی جنسی

این فصل دارما کلینیک در‌مورد روابط هست و امیر قنبری از سیر تا پیاز رابطه رو‌ مورد بررسی قرار می‌ده. در این اپیزود ترس از ورود به رابطه و اعتماد سازی بین زوجین و شروع رابطه ی جنسی در اوایل یک رابطه عاطفی می پردازیم.

ما سعی می‌کنیم مسائلی رو مورد بحث قرار بدیم که در نظام آموزشی به شکل درست آموزش داده نشدن و ما روزمره باهاشون در ارتباط هستیم.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

اعتمادسازی، تعارض‌های جنسی، زمان شروع رابطه‌ی جنسی

ارتباط ،خیلی موضوع پهناوری هستش و پیچیدگی های زیادی داره  و میشه گفت شاید تا الان هزاران کتاب درباره‌ی روابط انسان‌ها نوشته شده؛ چه رابطه‌ی فرد با اجتماع، چه روابط اجتماعی، زناشویی، دوستانه، عاشقانه، رومانتیک، و غیره … یا حتی روابط سازمانی. ببین، رابطه چقدر مفهوم بزرگیه و چقدر تقسیم‌بندی‌های مختلف داره. شاید بتونیم بگیم هزاران کتاب در این مورد نوشته شده.

در پادکست محدود ما، درمورد بحث روابط با شریک عاطفی، پارتنر، یا همسر ،حتی تو این پادکست هم نمی‌شه به اندازه‌ی کافی حرف زد ، فکر می‌کنم هر کسی که سؤالی داره یا مسئله‌ی جدی تری داره که در این پادکست نمی‌گنجه و ما نتونیم جوابش رو بدیم، و اینجا جوابش رو نگیره باید خودش بره و حتما روی اون رابطه‌ی جدی تر پیگیری کنه و کمک اختصاصی دریافت کنه.

ما اینجا فقط راجع به کلیات صحبت می‌کنیم. ولی کلیاتی که می‌تونه در حد خودش راهگشا باشه برای مردم و عزیزانی که این پادکست‌ها رو می‌شنون و میخونن .

رابطه از کجا شروع می‌شه؟ به کجاها می‌کشه، به کجاها ختم می‌شه، و چه اتفاقاتی واسش می‌افته.

یکی دو تا مطلب کوچک باقی می‌مونه در مورد این فاز و مرحله‌ی ابتدایی یا همین فصل اول بحث ما، که شروع روابط تو چه محدوده‌ایه و کجا این فاز شروع روابط تموم می‌شه و وارد فصل بعدی میشیم.

یک مطلب که باقی میمونه ، بحث اعتماد اولیه است. اگر یادت باشه، ما قبلاً در مورد بی‌اعتمادی صحبت کردیم. این‌که ما بی‌اعتمادیم از این که بریم توی رابطه و نکنه از طرف مقابل آسیب ببینیم ،آسیب عاطفی، روحی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، یا انواع دیگری از آسیب‌ها ببینیم.

اما بحث بعدی ما به این ختم شد که اگر ما یه سری ملاک‌های درست رو به‌خوبی چیدمان و سنجش کنیم وارزیابی کنیم و  بر اساس اون ملاک‌ها که جواب پس داده هستن (ازجمله سبک زندگی، ارزش‌ها، و بقیه‌ی ملاک‌ها)،خوب بتونیم بسنجیم ، میتونیم یه رابطه رو شکل بدیم که میزان آسیب پذیر بودن مارو کمتر میکنه و همون‌طور که خودت گفتی، شانس موفقیت رابطه هم بیشتر می‌شه.برای این که موفقیتش رو بچشیم بیشتر میشه . یک مفهومی که در ابتدای رابطه خیلی از افراد از من سوال میکنن و من بهش پرداختم و من خیلی میشنوم و میبینم و میخونم ، این مبحث هستش که چرا پسر ها در شروع رابطه و در ارتباط اولیه ( در مورد هفته اول صحبت میکنیم یا در مورد ماه اول ) چرا پسر ها اصرار میکنن که سریعاً رابطه‌ی جنسی یا صمیمیت جنسی برقرار کنن، و چرا دخترها از این موضوع امتناع می‌کنن؟

جالبه که تو این مسئله سوءتفاهم‌های زیادی وجود داره. حتی دیدم توی توییتر چند تا پست در این مورد می‌خوندم؛ که آدم ها  از نظرات خیلی سخیف و سطحی گرفته تا نظرات عاقلانه‌تر و سنجیده‌تر. و دیدم که چقدر نگاه آدم‌ها به این موضوع متنوعه.

اما اصل قضیه چیه؟

حالا بریم سراغ اصل قضیه. این نکاتی که می‌گم از این لحظه به بعد حرف من نیست، بلکه چکیده‌ی تحقیقات جهانی در فرهنگ‌های مختلف و مطالعات گوناگون هست که این یافته رو به ما یاد میده وبه ما  تأکید می‌کنه که باید این رو در نظر بگیریم که  وقتی به‌عنوان یک فرد می‌خوای وارد رابطه بشی، حتما به این باید توجه کنی .

در همه جای دنیا، محققان بررسی کردن که وقتی پسرها وارد رابطه می‌خوان بشن، در مراحل اولیه دنبال چی می‌گردن؟ و زمانی که دخترها می‌خوان وارد رابطه بشن در مراحل اولیه ، دنبال چی هستن؟ و هر کدومشون چه دقدقه هایی دارن ؟

تقسیم بندی و نتیجه جالبی از این موضوع بیرون امده . مجموع براورد ها و تحلیل ها در قسمت های مختلف دنیا  ،این مطالعات چندفرهنگی، نشون می‌ده که تقریباً (نه مطلقاً) در همه جای دنیا، پسرها وقتی می‌خوان رابطه رو شروع کنن، در مراحل اولیه، خیلی عجولانه دنبال صمیمیت جنسی هستن.

یعنی، پسرها می‌خوان رابطه رو با صمیمیت جنسی شروع کنن: نزدیک بشن، تماس فیزیکی برقرار کنن، همدیگه رو لمس کنن، و در نهایت رابطه‌ی جنسی داشته باشن. بعد از اون، تصمیم بگیرن که تو این رابطه بمونن یا نه.

اینجا میریم سراغ نگاه جنس مخالف که دختر ها و خانم ها هستن :

خانم ها اصلا همچین دیدگاهی ندارن و اصلا حاضر نیستن این مدلی شروع کنن . بلکه دختر ها بر اساس همین نتایج ،خانم ها به‌صورت پیش‌فرض دنبال صمیمیت عاطفی هستن. یعنی به‌جای این‌که همون هفته‌ی اول برن خونه‌ی آقا و به بهانه‌های مختلف (مثل تماشای فیلم و بعد به سکس ختم میشه ، شام خوردن، بازی کردن، یا مهمونی رفتنو غیره به سکس ختم میشه )

اینجا دقیقاً چه اتفاقی می‌افته؟ یک تعارض یا کانفلیکت (Conflict) به وجود میاد. این رابطه‌ای که میتونست درست مدیریت بشه و شاید هر دو مستعد یک رابطه خوب بودن ، به این شیوه و عجله‌ی یکی و مدیریت بد هر دو طرف، احتمالا یک رابطه خوب از هم پاشیده میشه .و آدم‌ها میرن که شانسشون رو جای دیگه امتحان می‌کنن.

نگاه خانم‌ها به شروع رابطه اینه که:

  • من هرگز همون اول با تو وارد رخت خواب نمیشم . با تو اول سکس نمیکنم
  • تو باید اول ثابت کنی که منو می‌خوای
  • تو باید ثابت کنی که من می‌تونم به تو اعتماد کنم
  • تو باید ثابت کنی که قابل اتکا هستی ویه آدمی هستی که پخته هستی و یک مدیریتی داری ومهارت‌هایی داری

حالا این مهارت‌ها می‌تونه شامل مهارت‌های زندگی، مالی، مهارت هیجانی باشه، انواعی از مهارت هارو داشته باشی که من بتونم روی تو حساب باز کنم و تو اساسا برای اینکه عنوان یک مرد بخوای اعتماد یک زن رو جلب کنب از چه راهی وارد میشی ؟

این سؤالیه که یه خانوم واقعاً از یه آقا سؤال می‌کنه و تو ابتدای رابطه براش  یه دغدغه هستش که : آیا این آدم می‌خواد همین اول از من سوءاستفاده جنسی کنه، یا می‌خواد واقعاً با من رابطه داشته باشه و یک رابطه‌ی بلندمدت رو با من تعریف کنه؟

و این رو باید بدونیم که خیلی برای خانم‌ها مهمه که احساس ارزشمندی خودشون رو بر اساس این که تو چقدر از، به‌اصطلاح، زمان زندگیت رو، چقدر از طول عمرت رو می‌خوای با من صرف کنی، تعیین و تقسیم‌بندی کنن.

البته مطلعات دیگه‌ای هم داریم که مثلاً به ما می‌گه :بعضی خانم‌ها هستن که یک عده از آقایون که، به‌اصطلاح، خیلی ژنده ‌پوشن، جک می‌گن، بی‌ادب هستن،  توی بار هم دیگه رو می‌بینن،اصطلاحا بهش میگن :

وان نایت استند One-night stand یعنی برای یک شب حاضر هستن با اون آقا رابطه برقرار کنن ولی میبینن که همین خانم ها اگر بخوان رابطه‌ی یک‌شبه نداشته باشن و برای یک رابطه‌ی بلندمدت ، سراغ همون آقایون با اون تیپ ژنده و شوخ و بی‌ادب نمی‌رن. می‌رن سراغ مردهایی که خیلی رسمی لباس می‌پوشن، مودب هستن، زندگیشون، کار و بارشون مشخصه، برنامه‌ریزی دارن، لایف‌استایل خوب دارن، و برای یک رابطه‌ی بلندمدت با اون‌ها حساب باز می‌کنن.

اما بحث ما این تقسیم‌بندی‌ها نیست. بحث اینه که خانم‌ها در ابتدای رابطه دنبال صمیمیت عاطفی هستن.

و این چه پیغامی برای آقایون داره؟

پیغامش اینه که شما نمی‌تونی سریعا رابطه رو به فاز جنسی برسونی، به فاز رابطه‌ی جنسی برسونی و از اونجا شروع کنی رابطه رو.

و دقیقاً همین اصرار از طرف آقا در رابطه ، باعث بی‌اعتمادی مضاعف خانم به آقا می‌شه و رابطه رو به سمت ازهم‌پاشیدگی می‌بره.

اینجا یک کانفلیکت یا تعارض پیش میاد.

از طرفی، اگر آقا دنبال صمیمیت جنسی باشه، دست خودش نیست. مغزش این‌جوری طراحی شده. این درسته علم هم این رو تأیید می‌کنه. مغز مردها طوریه که ابتدا به ساکن، رابطه رو می‌خوان از صمیمیت جنسی، لمسی، فیزیکی و جسمی شروع کنن.

از طرف دیگه، مغز خانم‌ها طوریه که در ابتدای رابطه و علم دانش هم از این دفاع میکنه که اون خانم ، سکس نمی‌خوان، رابطه‌ی جنسی نمی‌خوان. اعتماد میخواد و صمیمیت رو باید بهش نشون بدی و باید بهش نشون بدی که من حاضر هستم بخاط تو صبر کنم

سوال مهمی که خیلی آقا ها و خانم ها از من میپرسن : این تعارض رو چجوری باید حل کرد؟

واقعیت اینه که حالا شاید بعضی‌ها مخالف من باشن، یا شاید موافق من باشن، یا اصلاً این نظر رو کلاً بی‌اعتبار بدونن. ولی من فکر می‌کنم اینجا یکی از اون جاهای استثناییه که درسته که می‌شه با گفتگو این رو به یک قرارداد تبدیل کرد.

اما نکته جالب اینه که حرکت اینجا مشخص‌تره که از کجا باید شروع بشه. اگه فرض کنیم که آقا آماده ورود به رابطه جنسی هست و خانم نیست، باید چیکار کنه؟ باید توافق، مذاکره، گفتگو رو شروع کنه. این گفتگو باید به چه سمتی بره؟

خانم نمی‌تونه مغز خودش رو راضی کنه که همون هفته‌ی اول یا همون ماه اول سکس کنه، یا تماس جنسی برقرار کنه، یا اون صمیمیت جنسی‌ای که مرد می‌طلبه رو برقرار کنه. خب، اینجا به نظر من مشخصه: آقا باید صبر کنه، اعتمادسازی رو شروع بکنه.

به خانم احساس امنیت بده، این صبوری رو نشون بده، و بهش ثابت کنه که:

  • «من تو رو به‌خاطر سکس نمی‌خوام.»
  • «به‌خاطر چیزهای دیگه می‌خوام.»
  • «به‌خاطر خودت می‌خوام.»
  • «به‌خاطر اعتباری که داری می‌خوام.»
  • «به‌خاطر اون لذتی که از باهم بودن می‌بریم، می‌خوام.»
  • «به‌خاطر این‌که احساس می‌کنم دنیای مشترک خوبی می‌تونیم با هم بسازیم، می‌خوام.»
  • «به‌خاطر هرکدوم از اون ارزش‌هایی که درباره‌شون قبلاً حرف زدیم، می‌خوام.»
  • «و به‌خاطر آینده‌ای که می‌خوایم با هم بسازیم، می‌خوام.»

حالا چه کوتاه‌مدت باشه، چه بلندمدت، این اعتمادسازی باید از طرف آقا شروع بشه. به این دلیل که طرف دیگه‌ی رابطه، یعنی خانم، باید آماده‌ی ورود به رابطه و سکس بشه.

این مثل اینه که یه نفر آمادگی برای رابطه‌ی جنسی نداشته باشه، حالا چه زن باشه چه مرد، و تو اون رو وارد موقعیتی کنی که برای سکس آماده نیست. خب چه اتفاقی می‌افته؟ آیا لذت می‌بره؟ نه، آسیب می‌بینه.

پس، برای این‌که پارتنر ما (که در اینجا خانم هست) آسیب نبینه، باید این اعتمادسازی انجام بشه. اینجوری می‌تونن رابطه رو شروع کنن.

یکی از خطاهای تکنیکی یا تاکتیکی که خیلی از آقایون اینجا توی رابطه‌ها مرتکب می‌شن، همین مسئله است. و اگر این رو در نظر بگیرن و این صبوری رو به خرج بدن، به نظر من رابطه‌ها می‌تونن شروع خوبی داشته باشن.

ببین، واقعیت اینه که فرهنگ ارتباطی جامعه‌ی ما به سمت بدی پیش رفته و همچنان داره بدتر می‌شه. فضای ارتباط‌های ما به سمت یک فضای سوءاستفاده‌گرانه و استثمارگونه رفته.

حالا چه استثمار مالی باشه، چه سوءاستفاده‌ی مالی، چه جنسی، چه جسمی، چه عاطفی، یا هر چیز دیگه‌ای.

این نگاه قالبی که متأسفانه توی جامعه‌ی ما، اون‌طور که از دفترها و روایت‌های مخاطبین خودمون می‌شنویم و می‌بینیم وجود داره، اینه که می‌شنویم از مخاطبین خودمون که بسیاری از طیف قالب جامعه، مخصوصاً نسل جوان، نگاهشون اینه که:

  • آقا، سوءاستفاده‌ی جنسی‌ت رو بکن، بعد برو کنار.”

خب، من در جایی معتقدم که این دو جنس (یعنی زن و مرد جامعه‌ی فعلی ما)، در همکاری با همدیگه، دارن این فرهنگ ارتباطی رو به سمت بدی پیش می‌برن.

اگر یه دختری از یه پسری خوشش بیاد، بعد اون پسر همون ابتدای رابطه بهش پیشنهاد سکس و رابطه‌ی جنسی بده، بدون این‌که اعتمادی ساخته بشه…

بدون این‌که مراحل صحیح رابطه طی بشه، ممکنه این دختر از ترس این‌که:
نکنه منو پس بزنه؟ نکنه در رقابت با رقبا بازنده بشم و بقیه برن با این دوست بشن؟ نکنه من بهش سکس ندم و این بذاره بره؟
حاضر بشه که با این پسر این کارو بکنه.

من اینجا اصلاً نمی‌خوام بحث رو اخلاقی کنم. به هیچ وجه! من در این موضوع رویکرد اخلاقی ندارم و نمی‌خوام بگم:
آیا این کار بده؟ آیا این کار خوبه؟ دخترم زشته؟
نه، اصلاً از این فاز حرف نمی‌زنم و نخواهم زد.

اما زمانی که شما یک رابطه رو به شکل صحیح بنا نمی‌کنید، یکی از مهم‌ترین احساسات روان‌شناختی که در وجود افراد آسیب می‌بینه، عزت‌نفس هست.

عزت‌نفس یه بحث روان‌شناختیه، نه اخلاقی.

اون دختری که در همکاری با یه همچین پسری که عجول هست، نمی‌خواد صبر کنه، نمی‌خواد ارزش‌گذاری کنه و برای کسی که ادعا می‌کنه دوستش داره، عجله می‌کنه و سریع می‌خواد رابطه رو به سمت سکس پیش ببره، اتفاقی که میوفته عزت‌نفس اون دختر رو صدمه میزنه بهش.

این رو همه می‌دونیم که زن‌ها با تنشون و بدنشون عاشق میشن زن ها وقتی که رابطه جنسی برگذارمیکنن یه معاشقه میکنن یه فرنچ کیس میکنن احساس عمیق پیدا میکنن به اون فرد .

پس تو نمی‌تونی بی‌محابا، بی‌گدار به آب بزنی، هرکی دلت می‌خواد رو لمس کنی، بذاری کنار و بعد چنین بلایی سر عزت‌نفس اون طرف  رو کی باید جبران کنه ؟

می‌خواد این صدمه رو جبران کنه؟ چقدر باید بره هزینه‌ی روان‌درمانی بده؟
چقدر باید زمان بذاره که اون عزت‌نفس رو دوباره احیا کنه؟

به نظر من، فرهنگ اجتماعی ما در مسئله‌ی روابط داره به سمتی پیش می‌ره که، واضح و جرأت‌مندانه بگم، زن و مرد جامعه‌ی ما در همکاری با همدیگه، باعث جفا به نسل فعلی و نسل بعدی می‌شن.

یه عرف و فرهنگ بیمارگونه رو در جامعه ترویج می‌کنن.

ضمن این‌که، آقا در این وسط اون کسی که ضرر می‌کنه، بیشتر خانم هست، نه آقا.

چون مردها  در سکس یک مقدار مکانیکی‌تر هستن. تقریباً می‌تونیم بگیم (نه مطلقاً و نه همه، ولی عمدتاً)، مردها راحت‌تر فراموش می‌کنن. می‌رن با یکی دیگه می‌خوابن، سواستفاده‌شون رو می‌رن با یکی دیگه میکنن . اما زن‌ها آسیب می‌بینن.

زن‌های جامعه‌ی ما و دخترهای جامعه‌ی ما باید به اندازه‌ی کافی هوشیار باشن.

باید بیدار باشن و بخاطر این‌که از یکی خوششون میاد، به هر پیشنهادی تن ندن. باید صبر کنن.

اگه تو به‌عنوان یه زن می‌خوای رابطه‌ای رو برگزار کنی، صبر کن.

  • ببین اون پسر چقدر به‌خاطر تو حاضره صبر کنه.
  • ببین چقدر حاضره به‌خاطر تو امیال جنسی و غرایزش رو مدیریت کنه.

اگه به مشکل می‌خورین، مثلاً اون پسر خیلی عاشق تو هست یا تو هم خیلی عاشقانه به اون علاقه داری، ولی اصرار بر سکس داره، با شنیدن این پادکست مسئله‌تون حل نمی‌شه.

مراجعه کنید و کمک تخصصی بگیرید. حضوری مسئله رو حل کنید.

باهاش نخواب، رٌک میگم : باهاش نخواب! برو مسئله رو حضوری تو جلسات زوج‌درمانی حل کن. اگه حل شد و آدم انتخاب‌پذیریه، ، تعقل به خرج می‌ده، می‌شه روی این فرد حساب باز کرد. اگه نکرد، به سلامت!

چرا باید بیای خودت رو حلوا حلوا کنی و فرش زیر پا کنی و از روت رد شن و اون بره از یکی دیگه همجنس خودت سواستفاده کنه  و تو هم می‌مونی اینجا با عزت‌نفس آسیب‌دیده و زخمی. می‌خوای چیکار کنی دراین شکل و شرایط؟

پس به نظر من خودمون باید هم یه بُعد کلان به این موضوع داشته باشیم (از بُعد فرهنگ، اجتماع و جامعه‌ای که توی زندگی می‌کنیم) و هم یه بُعد روان‌شناختی. آقا، این موضوع از این ابعاد به همدیگه ربط دارن. اگر ما استانداردها رو رعایت کنیم، هم فرهنگ و عرف‌مون اصلاح می‌شه و هم این‌که جنس زن یا مرد توی اعضای جامعه‌ی ما کمتر آسیب می‌بینن و راحت‌تر می‌شه بهشون کمک کرد. شانس روابط موفقیت‌آمیز هم بیشتر خواهد شد.

خب، من اومدم رفتم با یه دختری سنتی، دختری که حالا مثلاً محجبه است، چارچوب خانوادگی داره، سنتیه. آیا من از این فرد می‌تونم همون ماه اول، اصلاً توی همون سه ماه اول، اصلاً تا قبل از عقد، درخواست سکس کنم؟ معلومه که نمی‌تونم بخوام.

خب من که چشم بازه. اگه من سکس می‌خوام چرا می‌رم دنبال دختری که سنتیه، محجبه، چارچوب داره، و یه مدل خاصیه که این چارچوب‌ها خیلی سخت رعایت می‌شه و سخت گرفته می‌شه؟ خب، آدم اینجا باید به انتخاب خودش نگاه کنه.

نه که بگی: “من این دختر رو دوست دارم، عاشقشم، فلان.” ولی چرا من نمی‌تونم رابطه جنسی برقرار کنم؟ آقا جان، نمی‌تونه در مغزش این چارچوب‌ها نهادینه شده؟

شما الان هر کسی هم باشی، فرشته‌ی معصوم از مقربان درگاه خدا هم که باشی، بیای پایین، این فرد با شما سکس نمی‌کنه. دلیلش اینه که باید اول عقدش کنی، باید بگیریش، باید باهاش ازدواج کنی، باید مراسم ازدواج رو از اون اول خواستگاری تا آخر برگزار کنی. بعد این فرد مال توئه. برید با همدیگه لذت ببرید.کی جلو شما رو میگیره ؟

مسئله اینه که ما باید به طرف مقابلمون نگاه کنیم. من خیلی وقت‌ها دیدم، اتفاقاً همین جا تو دفتر خودم، که یه پسر امروزی، مدرن، با یه تیپ خیلی امروزی، با یه دختر چارچوب‌دار، سنتی، وارد رابطه شده.

آقا، این چرا سکس نمی‌ده؟ خب نباید بده. این آدم اصلاً نباید این کار رو بکنه. اگه بکنه، خیلی آسیب می‌بینه. بعد از اون، وجدانش، احساس گناهش ولش نمی‌کنه. مریضش می‌کنه. افسرده‌اش می‌کنه. بعد هزار تا مسئله پیدا می‌کنه.

بعد می‌خواد ازدواج کنه با یکی دیگه. ازدواجش مختل می‌شه. تو این تعارض می‌افته که: “اون طرف رو بگم یا نگم؟” و بعد این بنده‌خدا باید کلی مراتب روان‌درمانی طی کنه. یا دنبال اینه که: “حالا من با بکارت که از دست دادم باید چیکار کنم؟” کلی دردسر براش داره.

خب، معلومه که این درخواست نابجاست.

حالا این از دختر چارچوب‌دار سنتی و محافظه‌کار.

دخترهایی که این تیپی نیستن، امروزی‌ترن، چطور؟
جواب همونه که گفتم.هر چقدر هم که یه دختر اپن‌مایند باشه، روشن‌فکر باشه، امروزی باشه، باز هم از مرد انتظار داره که:

  • اول با من صمیمیت عاطفی برقرار کن.
  • من رو آماده کن برای این موضوع.
  • امنیت لازم رو به من بده.
  • اعتماد من رو جلب کن.

حالا ما میدونیم هی بحث تو بحث میشه . کاری نداریم که جامعه ما متأسفانه پر از آنتی سوشیال هستش که در اعتماد جلب کردن خیلی مهارت دارن، میان دختره رو هم سرکیسه می‌کنن، می‌تیغنشون، هم ازشون سوءاستفاده جنسی می‌کنن. و اینجا دقیقاً ما داریم تو جامعه زندگی می‌کنیم که اعتماد نابود شده. به نظر من اعتماد به جامعه‌شناسی ما مهم‌ترین پدیده‌ایست که تو این فرهنگ و تو این جامعه امروز آسیب دیده و دامنه‌اش به رابطه هم کشیده. رابطه‌ای که یه دختر و پسر جوان می‌خوان برقرارش کنن، ازدواج کنن، نیاز به اعتمادسازی دارن ولی هزار تا به‌اصطلاح آدم کلاه‌بردار عاطفی وجود داره که انواع و اقسام کلاه‌های عاطفی رو از دخترها برداشته و به مردها بد بینشون کرده.

ولی در نهایت ما، چه کار کنیم؟ ما نمی‌تونیم این رسم و رسوم انسانی رو به هم بزنیم. که این خط طی نشه، شورت‌کات هم امروز نداریم. مجبوریم این رو باید تأکید کنیم و هایلایت کنیم که به ترتیب، تو جامعه ما نه فقط البته این حرف من جنبه گفتیم جهان‌شمول داره، در دنیا همه‌جا این شکلیه.

یه دختر با شما وقتی احساس راحتی می‌کنه و وقتی به شما اعتماد می‌کنه که اون صمیمیت عاطفی صادقانه و حقیقی رو بهش داده باشی. که بتونه باورت کنه. و اینجا در مذاکره بازه، در توافق بازه، بشین باهاش توافق کن، صحبت کن. اون به تو می‌گه که اصلاً اگر خودش آماده بشه از تو سؤال نمی‌پرسه، میاد تو آغوش تو و اون رابطه رو برگزار میکنه . اما  این که می‌پرسی مثلاً چطور؟ چه زمانی شروع رابطه جنسیه ؟ بله منم حرفم با شما یکیه، توافق و مذاکره.

اما با یه تیپ از دخترهای خاص جامعه خودمون که بیشتر جنبه مثلاً سنتی و مثلاً مذهبی یا خانوادگی چارچوب‌دار دارن، خب اینا نه. اینا مشخصه که شما با این افراد هیچ کاری غیر از این‌که اون مراسمات سنتی رو اجرا کنی، نمی‌تونی واردشی.

دیدیم که ما تو جامعه‌مون داریم افرادی که همین الان فقط دنبال برقراری رابطه وان نایت استندینگ هستن. یعنی فقط یه شب رابطه رو، برای یه شب می‌خوان. دیدیم. چه دخترش، چه پسرش، فرقی نمی‌کنه. سر خودمون رو نباید شیره بمالیم. داریم تو جامعه‌مون. افراد زیادی رو هم داریم. چه در پارتیا، مهمونیا، خیابون.

طرف می‌گه من رفتم سرکوچه خرید کنم ،بوق زد سوار شدم رفتیم، سکس کردیم، برگشتیم.

این اسمش رابطه نیستش که این اسمش یه جور داد و ستده، یه جور خرید و فروشه، یه جور بده‌بستانه.

نباید بحث رو صرفاً فمینیستیک نگاه کنیم. از این‌جهت نگاه کنیم که فقط زن‌ها هستن که سوءاستفاده می‌شن.

خیلی جالبه که مثلا ما در بحث خشونت خانگی اگه انجمن حمایت از زنان کتک خورده در اروپا داریم، انجمن حمایت از شوهران کتک خورده هم داریم که از مردهایی که کتک می‌خورن حمایت می‌کنن. و من خودم صادقانه می‌گم بارها مواجه شدم با مردانی که در خانه‌شون کتک می‌خورن و شاید حالت طنز باشه، ولی با صورت کبود میان جلسه درمانی می‌گن چی شده؟ می‌گه خانومم کتکم زده یا مثلا صورتشو، گردنشو یا هر جاشو مثلا کنده، زخمی کرده.

خشونت لزوماً یه رفتار جنسیتی نیست که حالا زن‌ها به‌اصطلاح بدنشون عضلانی تر نیست ،لزوما معنیش این نیست که نمی‌تونن پرخاشگر باشن. رفتارهای یا به‌اصطلاح سوءرفتارهای این مدلی، مثل سوءاستفاده جنسی یا مالی هم که می‌گیم واقعاً ، لزوماً مردانه نیست.

من یادم که یه مقاله می‌خوندم درباره یه پرفورمنسی که اجرا شده بود و در مورد آزار جنسی مردای جوون خوش‌تیپ توسط زن‌ها توی مترو تو کشورهای اروپایی بود. و این پرفورمنس رو اجرا کرده بودن به این ترتیب که یه مرد خوش‌قدوبالا، جوونی توی مترو وایساده، دو تا خانوم تقریباً مثلا از اون مسن‌تر، یکم سن‌بالاتر و می‌آن کنارش و شروع می‌کنن به این مرده فلرت می‌کنن.

البته همه این ها بازیگر هستن. بعد یه عده از بازیگرهای دیگه ، لایه مردم توی مترو نشستن، یه عده هم که مردم واقعی هستن. و جالبه که مرده شروع می‌کنه اعتراض می‌کنه، به این زنان که چرا به من فلرت می‌کنین؟ چرا با من لاس می‌زنین؟ چرا منو اذیت می‌کنین؟ چرا دارین به من تیکه‌های جنسی می‌ندازین؟

و زن‌ها می‌گن خب، تو خوشگلی، خب چیزی هستی، می‌خوایم به تو مثلا حال کنیم، حرف بزنیم، لذت ببریم. مرده اعتراض می‌کنه، درست انگار که جای زنان و مرد عوض شده باشه.بازیگر هایی که در مترو هستن و جزئ از مردم و مسافرا وایسادن شروع میکنن در این بحث ورود میکنن  و مردم رو میکشونن توی این بحث و مسافر هارو میکشونن توی این بحث وبعد این پرفورمنس(نمایش) اینجوری اجرا میشه که میخوان به مردم این مفهوم رو منتقل کنن که فقط زن ها نیستن که مورد آزار جنسی قرار میگیرن یا سواستفاده جنسی ازشون میشه .

بنابر این بحث ما جنسیتی نیست و نباید جنسی زده باشیم . اگر بحث سواستفاده عاطفی و جنسی باشه به زن و مرد بودن ربطی نداره . بارها شده من در صحبت با مراجعینم دیدم دختران جوونی رو که یه مردی رو فقط به خاطر پولش می‌خوان. ببخشید که از این لفظ استفاده می‌کنم، می‌خوام که خودمونی‌تر باشه. می‌گه گور باباش، هر غلطی می‌خواد بکنه، بکنه. مهم اینه که این آیفون گرون امروزی رو آپدیت و تازه خریده. مهم اینه که فلان کار رو انجام داده. مهم اینه که من رو به فلان مسافرت برده. من حالم رو دارم می‌کنم، استفاده‌اش رو دارم می‌برم. حالا اگه می‌خواد هر غلطی بکنه، بکنه، به من ربطی نداره.

خب این جور رفتارها اشاعه‌دهنده چیه؟ یه جور سوء فرهنگ، یه جور سوء رفتار، یه جور سوء ارتباط. مثل سوء مدیریت، می‌دونی؟ و خب باعث اشاعه این داستان‌ها می‌شه.

چهار تا مفهوم رو من آماده کردم که فکر می‌کنم اگه این چهار تا مفهوم رو هم خوب درک بکنیم و هم خوب به کار بگیریم، بتونیم از این چهار تا در رابطه‌مون یه استفاده بهینه ببریم و کیفیت رابطه عاطفی خودمون رو بالا ببریم.

درست از همون ابتدا. هرچند که اینا، این چهار تایی که می‌خوام بگم، چیزیه که همیشه می‌تونه تو رابطه با شما باشه. یعنی همیشه می‌تونی ازش استفاده بکنی و نباید فقط به فاز ابتدایی رابطه مختصش بکنی.

و یه چیز جالب بگم که این چهار تا رو شما خیلی پررنگ توی هانی مون رابطه، توی دوره ماه عسل رابطه می‌بینی، توسط افراد. اما می‌بینیم که زمانی که حالا عقد یا ازدواج و عروسی برگزار می‌شه و آدم‌ها دیگه اون قطعیت براشون روشن می‌شه، این چهار تا رو به راحتی رها می‌کنن و دیگه بهش پایبند نیستن.

این چهار تا مفهومی که می‌گم: لِتینگ گو، اوپنینگ، ولیوینگ و اینگیجینگ. حالا شما شروع کنیم از اولی: لِتینگ گو.

یعنی رابطه چیست؟ اصلاً اول ترجمه کلمه رو با هم بکنیم ببینیم که چه معنی می‌ده. یادتون میاد در مورد مفهوم پرفکت پارتنر صحبت می‌کردیم تو بحث قبلی، که به اصطلاح خیلی‌ها سخت می‌گیرن و دنبال اون پارتنر خیلی کامل، تکاملی، بی‌نقص می‌گردن که خیلی صفات برجسته و عالی داره و خیلی کارش درسته؟

دقیقاً این لِتینگ گو به معنی این نیست که آقا بیا ارزش‌ها و ملاک‌هات رو بذار کنار و با هرکی وارد رابطه شو. معنی‌اش اینه که آقا وقتی یه سری ملاک مشخص داری و بر اساس اونا انتخاب می‌کنی، خب انتخاب کردی.

حالا بریم تو رابطه، سخت نگیریم به همدیگه. یعنی چی؟ به نظر من یکی از این “سخت نگیریم به همدیگه‌ها” که معنی می‌ده، اینه که آیا تو رابطه یک زن و شوهر، یک دوست دختر و دوست پسر، دو تا پارتنر، آیا به همدیگه امکان و اجازه خطا کردن می‌دن؟ البته چه خطایی؟

منظورم خط قرمزهای رابطه نیست. از جمله خطاهای روزمره، خیانت و خطاهای کلامی، خطاهای احساسی، رفتاری. آیا زن و شوهر، زوج، پارتنرها نباید به همدیگه تو رابطه‌ای که از دوتا انسان شکل گرفته، و ذات انسان بر اساس آزمون و خطا شکل گرفته، و انسان ذاتاً و ماهیتاً از طریق آزمون و خطا یاد می‌گیره،نباید به هم دیگه اجازه خطا کردن بدن؟

نباید به همدیگه اجازه بدن که یه چیزایی رو با همدیگه تجربه کنن، یه آزمون‌وخطاهایی بکنن؟ حالا یه سوءتفاهمی، سوءرفتاری، سوءاحساسی، هر چیزی که احتمالاً رابطه رو یکم دچار دست‌انداز یا مانع می‌کنه، برخورد کنن.

آیا باید اینجا ما بیایم از ابتدا خیلی فول‌پرفکت برخورد کنیم؟ بدون هیچ اشتباهی؟ سوپرمنیم مگه؟ مگه ما بتمنیم؟ مگه ما، چه می‌دونم، از این مارول‌ها و شخصیت‌های افسانه‌ای هستیم؟

اون‌ها هم خیلی اشتباه می‌کنن! به قول تو، می‌گی سینما رو فراموش کن. راست می‌گی، توصیه قشنگی می‌کنی. تو رابطه، واقعاً سینما و ادبیات رو فراموش کن. اون‌ها مال این ژانر نیستند. اون‌ها ژانر واقعی نیستند.

واقعیت اینه که ما داریم زندگی می‌کنیم. واقعیت اینه که آقا، رابطه بدون شک به خاطر تفاوت در استانداردها، تفاوت در شخصیت‌ها، تفاوت در تربیت‌ها، در زمینه‌های خانوادگی، در دیدگاه‌ها، در تجربیات شخصی که هرکسی به دست آورده، رابطه پر از تفاوت هست.

عزیز من، چطور ممکنه که توی یه همچین فضایی اشتباه اتفاق نیفته؟ خطا اتفاق نیفته؟ و ما بیایم سخت‌گیرانه برخورد کنیم، مجازات کنیم، تنبیه کنیم، پرخاشگری کنیم و انواع سوءرفتارها رو نشون بدیم؟

تو نمی‌تونی بگی اینجا مثل مدرسه نظام یا پادگانه. آقا، سخت نگیر! خانم، سخت نگیری! اجازه بده رابطه اتفاق بیوفته .

من همیشه اولین توصیه‌ای که می‌کنم اینه که…

می‌گم ببینید، شما در مراحل ابتدایی رابطه هستید. باز بذارید. هیچ‌وقت نفر مقابلت رو توی هیچی تست نکن. بذار اکشن‌ری‌اکشن‌های طبیعی از خودش نشون بده. تو بیشتر می‌شناسیش. برای تصمیم‌گیری نهایی که لانگ‌ترم، بلندمدت روش باز کنی ، می‌تونی از این دیتا و اطلاعاتی که الان جمع می‌کنی استفاده کنی.

پس این لِتینگ گو رو سخت نگیر. یعنی ولش کن. بذار اون طبیعی زندگی‌شو بکنه، با تو هر اون چه که هست و نشون بده. تو بهتر می‌شناسیش، سریع‌تر می‌شناسیش. این به نظرم می‌تونه شروع خوب، یک تکنیک خوب توی رابطه باشه.

حالا اوپنینگ یعنی چی؟ راستش من خودم اوپنینگ رو به “گشودگی” ترجمه می‌کنم. گشودگی، مکمل لِتینگ گو یعنی سخت نگیر هستش.

گشودگی یعنی چی؟ یعنی یکم پذیرا بودن. یه جورایی خب خیلی از ماها دوست نداریم تو رابطه‌مون، چه می‌دونم، عصبانیت ببینیم، رنجش ببینیم، دلخوری، غم، ناراحتی، آزردگی، سرخوردگی، پس‌زده شدن، طرد شدن. ما انواعی از حس‌های منفی رو دوست نداریم تو رابطه‌مون پیش بیاد.

بی‌توجهی، نادیده گرفته شدن. کی اینا رو دوست داره واقعاً تو رابطه؟ هیچ‌کس دوست نداره.

ولی، واقعاً می‌تونیم جلوی اینا رو بگیریم و نذاریم اصلاً اتفاق بیفته؟ یه رابطه واقعی فراز و نشیب‌های خودش رو داره. فراز، اوج می‌گیره، می‌ره بالا: عشق، شادی، سکس، ارگاسم، لذت.

و نشیب: آقا میاد پایین، یهو میبینی طرفت بی‌توجه شده، یه افکاری پیدا کرده، یه حرف‌هایی می‌زنه، قضاوتت می‌کنه، یه چیزهایی بهت می‌گه که اصلاً خوشت نمیاد.

یه هویی میخورد تو ذوقت. اوپنینگ یعنی همین. یعنی یه خورده گشوده برخورد کن، بسته نباش. اجازه بده که اینا دیده بشن. اجازه بده که این احساسات چه در درون اون تجربه بشن، چه در درون من تجربه بشن.

اوپنینگ یعنی اینکه نسبت به احساسات و افکار خودت و نسبت به احساسات و افکار اون، پذیرنده باش.

ببین، خیلی‌ها هستن که تو رابطه، بعد از سال‌ها رابطه با همدیگه می‌گن: دیگه جذاب نیست به اون اندازه سابق. بعضی وقت‌ها حس و حالشون رو ندارم. دلم می‌خواد تنها باشم.

یه وقت‌هایی اصلاً اعتراف می‌کنه: زن و شوهر من، از این متنفرم. یه وقت‌هایی می‌شه متنفرم می‌شم ازش. یه کارایی می‌کنه، بدجور می‌ره رو مخم. متنفرم می‌شم ازش.

آقا من می‌گم با اوپنینگ برخورد کن. چرا؟ توی رابطه‌ای هستی که عقلانی انتخابش کردی. توی رابطه چهل سال بمونی. حالا تنفرم تجربه کن. هیچی نمی‌شه. نترس. نمی‌کُشتت.

اگه توی رابطه تنفر، بی‌حوصلی، بی‌انگیزگی و بی‌علاقگی یا حتی وقتایی ممکنه اقرار کنه طرف که من میل جنسی بهش ندارم، آقا با اوپنینگ برخورد کن، با گشودگی برخورد کن.

خانم، اشکال نداره. یا درستش می‌کنی یا می‌پذیریش در نهایت. ولی اگه انتخابت اینه که توی رابطه بلندمدت بمونی، می‌تونی درستش کنی.

پس این می‌شه یه جورایی با گشودگی برخورد کردن نسبت به چی؟ نسبت به افکار و احساسات خودت و نسبت به افکار و احساسات نفر مقابل.

آیتم بعدیمون ولیوینگه ، یعنی ارزش‌گذاری. دقیقاً این فکر کنم دیگه خیلی واضحه بود.

ارزش‌گذاری یعنی اینکه اجازه بدیم رابطه رو ارزش‌هایی ما مدیریت کنیم. در شروع همین رابطه، از طریق ارزش‌های مشترکی که با همدیگه فهرست کردیم، بیاییم کمک کنیم که رابطه با کمک این ارزش‌هایی که مشخص شده پیش بره.

حالا: وفاداری، صمیمیت، محبت، حمایت، توجه، مراقبت، و انواعی از اون ارزش‌های عاطفی که کمک می‌کنن یه رابطه مستحکم بشه.

هر زمان که احساس کنیم رابطه‌مون چه می‌خواد شروع بشه، چه وقتی شروع شد، ممکنه که تو دست‌انداز بیفته، هر زمان که احساس کنیم که این رابطه دچار بحران و فراز و نشیب شده، اون چیزی که کمک می‌کنه رابطه اوج بگیره همین ارزش‌گذاری و ولیوینگه.

یعنی از طریق به‌کار گرفتن ارزش‌ها در مسیر ارزش‌های رابطه قرار گرفتن، ما می‌تونیم یه شروع خیلی خوب تو رابطه داشته باشیم. یه شروع ، واقعاً فوق‌العاده خوب داشته باشیم.

آیتم آخر انگیجینگ، دقیقاً به معنی مشارکت، درگیر بودن و متعهد بودنه.

ببین، زمانی که می‌خوای ماشینتو بوکسل کنی، چی کار می‌کنی؟ یه گیره گنده میآری، می‌ندازی توی اون قفلی که اون جایی که توی ماشین تعبیه شده. این گیره گنده رو می‌ندازی، بوکسل می‌کنی.

درسته؟ تا زمانی که درگیر باشه، این درگیری ادامه داره و این همراهی اتفاق می‌افته. این ماشین بوکسل می‌شه، درسته؟

پس در واقع، تو رابطه ما باید همچین درگیری‌ای داشته باشیم. شما باید خودتو انگیج، درگیر و متعهد به ارزش‌هایی که تو رابطه گذاشتی، باید خودتو تو رابطه نگه داری. اگه هر چشمک، لبخند، دلبری و لوندی از بیرون رابطه بخواد توجهتو جلب کنه و تورو بخواد از رابطه بکشه بیرون  اصلاً چیزی به نام ارزش، چیزی به نام درگیر بودن، چیزی به نام تعهد و مشارکت اینجا معنی پیدا نمی‌کنه.

پس در واقع، یه جوری قلاب انداختن تو رابطه‌ست با کمک ارزش‌ها. اینکه شما باید اعمالی رو انجام بدی.

اگه شما می‌گی من وفادارم، اگه شما می‌گی من عاشقتم، اگه می‌گی من نه، من عاشق اینم، من دوست دارم که از تو حمایت کنم.

من قول می‌دم مراقب تو باشم. خب باید اعمالی رو هم انجام بدی که گویای همین چیزی که ادعا می‌کنی باشه. به این می‌گیم انگیجینگ، یعنی درگیر شو.

با اعمالی، اعمالی رو انجام بده که تو رو درگیر میکنه تو این رابطه و قلاب تو رو سفت میکنه و تو رابطه تو رو می‌کشونه به‌اصطلاح.

این می‌شه درگیر بودن به‌اصطلاح.

مقاله های مرتبط به اپیزود در مجله دارما:
سایر مقاله ها

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کلینیک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.