پرش لینک ها

در آیینه به دنبال خودت باش!

در این مقاله از مجله پادکست های مدیتیشن دارما نگاهی به خود واقعی انسان خواهیم داشت. آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که شما چیزی فراتر از این ظاهر انسانی خود هستید؟

من می‌توانم صورتم را در آینه ببینم …

آینه چیزی که از لحاظ ظاهری هستید را به شما نشان می‌دهد.

این که کدام بخش از ظاهر شما در آینه نمایان شود، بستگی به این دارد که چطور در مقابل آن قرار می‌گیرید.

این تصویر کم‌وبیش همان چیزی است که دیگران در این محدوده از شما مشاهده می‌کنند. در نظر دیگران نیز شبیه به همان چیزی که در عکس می‌بینید، دیده می‌شود.

اگر آینه را به خودتان نزدیک‌تر کنید، تصویر متفاوت‌تری می‌بینید. این دوباره شبیه همان چیزی است که دیگران در این فاصله نزدیک از شما می‌بینند.

حالا اگر آینه را مستقیماً به سمت خود نزدیک کنید، تصویر به‌مرور تارتر می‌شود که به آن حد داخلی آینه گفته می‌شود. اگر شخص دیگری نیز در این محدوده به شما نگاه کند، شما را تار خواهد دید.

آینه وسیله‌ای عالی برای درک آگاهی از ظاهر در فواصل مختلف است. این واقعیت تأییدکننده این مطلب است که ظاهر شما با بر اساس محدوده دید تغییر می‌کند.

از این رو، اگر آینه بزرگ‌تری را کمی دورتر بگذارید، تمام بدن خود را خواهید دید. در این فاصله دیگران نیز شما را از سرتاپا می‌بینند. فقط در این محدوده است که کل بدن شما نمایان می‌شود.

توجه داشته باشید که بدن شما در آینه دارای سر است، اما بدن واقعی شما زمانی که خودتان به پایین نگاه می‌کنید – بدون سر و برعکس بالا است (و سمت چپ شما سمت راست آینه است …)

اگر تصور کنید که آینه بزرگی وجود دارد که از شما به سمت آسمان دور می‌شود، می‌بینید که ظاهر شما به یک نقطه کوچک تبدیل می‌گردد. در چنین حالتی، محیط اطراف شما نیز بزرگ‌تر از حالت فعلی و با خانه‌ها، جاده‌ها، مزارع … و به دنبال آن کشور و قاره جایگزین می‌شود. این همان چیزی است که ناظران، زمانی که از هواپیما یا موشک به شما نگاه می‌کنند، می‌بینند؛ یعنی شما در این آینه، ابتدا چهره فردی خود و در محدوده بزرگ‌تر، چهره شهری و سپس، ملی خود را مشاهده می‌کنید. این تصاویر هر کدام به‌تنهایی یک‌لایه مهم از هویت شما هستند؛ و این همان چیزی است که باعث می‌شود گاهی اوقات ما با محله، شهر، کشور خود عمیقاً هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم…

حالا بیاید آینه‌ای روی ماه تصور کنید: تصویری که در آن می‌بینید شامل چه چیزی می‌شود؟ زمین زیبا. همانطور که اگر یک آینه در امتداد بازوهای خود بگیرید و چهره انسانی خود را ببینید، زمانی که آینه‌ای روی ماه تصور کنید، چهره سیاره‌ای خود را خواهید دید. شما در هر حال، به هر دو صورت و هر دو بدن نیاز دارید. چگونه می‌توانید بدون ریه‌های خود یا جوی که در آن زندگی می‌کنید، نفس بکشید؟ بی‌شک زندگی شما به هر دو لایه بستگی دارد.

اما سؤال این است که در محدوده‌های بیشتر آینه چه چیزی را نشان می‌دهد؟ بدن خورشیدی شما، سپس، بدن کهکشانی شما. شما بدون این اجسام نیز نمی‌توانید وجود داشته باشید.

نمونه‌های اولیه این لایه‌ها گاهی در رؤیاهای ما و در بخش آگاهی ما ظاهر می‌شوند. در چنین حالتی، ما در اعماق خود حس می‌کنیم که بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از خودمان هستیم.

بنابراین، آینه آنچه را که در واقع، علم گزارش می‌دهد، تأیید می‌کند. هویت انسانی شما تنها یک لایه در سیستمی شبیه پیاز است که از لایه‌های زیادی تشکیل شده است.

پس چه کسی در مرکز همه این لایه‌ها قرار دارد؟ همه این ظواهر، چه کسانی یا چه چیزی هستند؟

آینه نمی‌تواند به طور کامل این موضوع را شما بگوید؛ زیرا نمی‌توانید آن را به طور فیزیکی تا مرکز خود ببرید. نزدیک‌ترین تصویری که می‌توانید از خود با استفاده از آینه مشاهده کنید، تار است. حتی اگر دانشمندان سلول‌ها، مولکول‌ها، اتم‌ها، ذرات را هم نشان دهند، باز هم فاصله زیادی با دنیای خارج خواهد داشت.

ظاهر شما در معرض دید دیگران و دید خودتان در آینه است. حال، چگونه می‌توانید آنچه را که در قلب همه این ظواهر قرار دارد را بدون هیچ فاصله‌ای کشف کنید؟

دنبال خودت باش… به همین سادگی.

وقتی به آینه نگاه می‌کنید، طبیعتاً صورت خود را در آنجا می‌بینید.

اما آیا صورت دومی را در کنار آینه می‌بینید یا فضا را می‌بینید؟

من هیچ چهره‌ای در اینجا نمی‌بینم که با چهره‌ی در آینه مقابله کند. در واقع، من اینجا فضایی برای ظاهر خود در آیینه هستم و ظرفیتی برای نمایش تصویر صورتم در آیینه دارم.

پشت شیشه ظاهر انسانی من قرار دارد و این‌طرف شیشه، واقعیت الهی من وجود دارد. من هر دو هستم. من آن چهره را دارم و این واقعیت را نیز دارم. چهره من در آنجا ظاهری از همان کسی است که من واقعاً هستم… (یکی از حضورهای بسیار من.)

این در مورد شما هم صدق می‌کند؟ صورتتان کجاست؟ اینجا یا آنجا؟

حالا در حالی که به آینه نگاه می‌کنید، به سمت خود اشاره کنید.

شخصی که در آینه است به صورت خود به عقب اشاره می‌کند.

انگشت شما این‌طرف آینه به چه چیزی اشاره می‌کند؟

چهره شما یا فضا؟

دانستن این موضوع چه تفاوتی می‌تواند در زندگی شما ایجاد کند؟

تسکین

وقتی به طبیعت واقعی خود نگاه می‌کنید، می‌بینید که ظاهر شما متعلق به آینه و دیگران است. انسانیت شما محیطی است پس چه آرامشی. هیچ‌چیز برای نگه داشتن در مرکز، هیچ چیز برای نگرانی، هیچ چیزی برای تنظیم، تغییر، بهبود، خلاص شدن از شر، افسردگی، انتقاد، افتخار کردن وجود ندارد … اگر بخواهید می‌توانید دوباره به این فضای آزاد و سالم بازگردید. فضا و مرکز فوق‌العاده خوبی که هرگز در بهتر از آن نبوده‌اید.

خود انسانی شما

شما در مرکز الهی هستید، اما در ظاهری انسانی و البته در محدوده‌ای خاص. دیدن اینکه واقعاً چه کسی هستید به این معنا نیست که دیگر نسبت به ظاهر خود آگاهی ندارید؛ بنابراین، شما هنوز به خود پاسخ می‌دهید، هنوز خود را در آینه می‌شناسید، هنوز مسئولیت اعمال خود را بر عهده می‌گیرید؛ اما شما اکنون آگاه هستید که انسانیت شما مانند یک لباس مبدل است و تجسمی است که برای حضور در این جهان برای خودتان در نظر گرفته‌اید. در باطن شما، خدا هستید اما در ظاهر یک شخص هستید. فردی منحصر به فرد که سهم ویژه‌ای در آن دارید. به جای این که فکر کنید شما فقط آن شخص، آن ظاهر هستید، از قدرت پشت سر خود، امنیت درون خود، منبع الهام و راهنمایی در قلب زندگی انسانی خود آگاه باشید. این کار به شما این امکان را می‌دهد که حتی بیشتر خودتان باشید.

عشق بی‌قید و شرط

این احساس قدرت در پشت شما، این ایمنی که در قلب شما زندگی می‌کند، عشق بی قید و شرط است و به این معناست که در این فضای بدون سر، هیچ چیزی، هیچ راهی برای رد هیچ کس نیست. گویی شما باز ساخته شده‌اید اما این بار برای زندگی خودتان و دیگران.

کشف اینکه شما واقعاً چه کسی هستید یک چالش عمیق برای نوع نگاه ما به زندگی خود و دیگران است. ادامه زندگی با آگاهی از حقیقت، نحوه ارتباط ما با خود و دیگران در عمیق‌ترین سطوح را تغییر می‌دهد. به حقیقت توجه کنید و دریابید که کشف عشق بی قید و شرط چگونه بر شما تأثیر خواهد گذاشت.

داگلاس هاردینگ (نویسنده فلسفی انگلیسی، عارف، معلم معنوی و نویسنده کتاب) می‌گوید:

“یکی از بزرگ‌ترین ابزارهای حقیقتی که خدا از داگلاس به من نزدیک‌تر است، آینه است که مانع داگلاس را از سر راه خدا دور می‌کند. آینه من، معلم شگفت انگیزی است که از همه کتاب‌های مقدس جهان ارزشمندتر است. چهره به چهره، داگلاس هاردینگ.

آینه من، این گشودگی وسیع را دقیقاً از همین جایی که من هستم، تأیید می‌کند. همان چیزی که مدت‌ها پیش روی من قرار داشت و اکنون آن را از بین می‌برد. حالا به شیشه نگاه می‌کنم تا ببینم چه شکلی نیستم!

تمام زندگی من و آنچه باید با مردم به اشتراک بگذارم این است که از هم‌ذات‌پنداری با مردی که در آینه است که بسیار مهم است، اما آنجاست، بازگردم. از او در آنجا به اینجا برگردید، به مبدأ او یعنی دقیقاً همان جایی که شما هستید.(مصاحبه تصویری با داگلاس هاردینگ)”

نقل‌قول‌ از افراد مشهور در دنیا در باب آینه و خود واقعی انسان

  • شکل او از بین رفته است، او تبدیل به یک آینه شده است: چیزی جز تصویر صورت دیگری در آنجا نیست. مولانا
  • اما همه ما با چهره‌ای بی حجاب، جلال خداوند را در آینه منعکس می‌کنیم و دگرگون می‌شویم. سنت پل
  • تنها، بدون شکل و صورت،
  • جای پا یا تکیه‌گاه، ادامه می‌دهد
  • دوست داشتن آن، فراتر از همه موجودات است که ممکن است با شانس خوبی برنده شود. سنت جان صلیب
  • از نظر زیبایی من یک ستاره نیستم
  • شاید برخی زیباتر باشند
  • اما چهره من چندان اهمیتی ندارد
  • زیرا من درست در پشت آن هستم
  • درست شبیه زمانی که کوزه‌ای را در دست دارید. منسوب به وودرو ویلسون
  • چشم خواب‌آلود مادربزرگ
  • خود را در آینه قدیمی می‌بیند
  • او چهره‌ای می‌بیند
  • اما اصلاً شبیه او نیست. توزان یوکای
  • همه آدم‌ها آینه را دوست دارند، در حالی که ماهیت واقعی او را نمی‌دانند. این بازتاب تا چه مدت در نظر ما باقی می‌ماند؟ تمرین کنید که به منشاء بازتاب دست پیدا کنید و به منبع آن باز گردید. مولانا
  • من به دنبال چهره‌ای هستم که قبل از اینکه جهان ساخته شود، داشتم. ییتس
  • با از دست دادن و رها شدن بدن و ذهن، چهره اصلی شما قبل از شما روشن می‌شود. زازن گی
  • هیچ یک از 1700 کوآن ذن هیچ هدفی جز این ندارد که ما را وادار به دیدن چهره اصلی خود کند. دایتو کوکوشی
  • هنگامی‌که افکار متوقف می‌شود، چهره اصلی ظاهر می‌شود. دایتو کوکوشی
  • کسی که به چهره خود می‌نگرد، نور او بیشتر از نور موجودات می‌شود. اگرچه او می‌میرد، اما بینایی او جاودانه است، زیرا بینایی او منظری از خالق است. مولانا
  • یک برهمن با گلی در هر دست برای کمک به بودا رفت.
  • بودا فرمان داد: رها کن» و برهمن گل‌های دست راستش را انداخت
  • بودا تکرار کرد: ولش کن» و برهمن گل‌های دست چپش را انداخت
  • بودا دوباره گفت: رها کن،» و برهمن ایستاد.
  • آنچه را که در دو دست نیست، بلکه وسط را رها کنید.»
  • با شنیدن این کلمات، برهمن راضی رفت.
  • وقتی در سر راه سر جدا شده‌ای را می‌بینید، از آن راز پنهان ما را یاد خواهید گرفت. مولانا
  • من بر سرم. مولانا
  • خودتان را سر ببرید. مولانا
  • شما باید یکی از دو مورد را انتخاب کنید – یا سر خود را ببرید یا به تبعید بروید … کسی که مرا دوست دارد، اما سر خود را بیشتر دوست دارد، عاشق واقعی نیست. عطار
  • سرش را کنار گذاشت، خندید و شادی کرد. مولانا
  • شمشیر گران‌بهای وجرا ((در بودیسم و هندوئیسم) یک سلاح صاعقه‌ای یا عرفانی، به ویژه اسلحه‌ای که توسط خدای ایندرا استفاده می‌شود.) درست در اینجا قرار دارد و هدف آن بریدن سر است. تای هوی
  • اگر یک سر را از بدن جدا کند، فوراً هزاران سر برای سر بریده بلند می‌شود. مولانا

نظرات افراد مختلف در مورد پیدا کردن خود واقعی در آینه

  • یکی از دوستان از دخترش که چهار ساله بود، خواست تا برای شستن صورتش به دستشویی برود. وقتی دوستم به حمام نگاه کرد، دختر کوچکش را در حالی دید که صورت خود را می‌شست یعنی صورت در آینه را! یک روز دیگر دوستم با دخترش عکس‌های مدرسه او را نگاه می‌کردند. دخترش می‌توانست هر چهره‌ای را به‌جز یک چهره بشناسد –و می‌گفت من آن دختر کوچک را هرگز در مدرسه ندیده‌ام!» R.L. UK
  • هفته گذشته دوستی از من دیدن کرد. او افسرده بود و از آینده می‌ترسید. آینه‌ای به او دادم و از او خواستم به صورت خود در آن آینه نگاه کند. از او پرسیدم آن شخص کیست، او گفت: خوب، من هستم، با چهره‌ای غمگین و رنگ پریده.» سپس، از او پرسیدم که آیا می‌تواند بر قیافه‌ای که آن چهره را تماشا می‌کند تمرکز کند. از او پرسیدم آیا می‌تواند به جای چهره در آینه، هویت خود پیدا کند؟ خیلی تعجب کردم که او گفت بله. تا آن روز او هر چیزی را که در مورد بی‌سر بودن گیاهی به او گفته بودم، رد کرده بود و این شیوه احتمالاً راهی مستقیم‌تر بود. از او پرسیدم که اگر این نگاه او بود چه چیزی می‌تواند در مورد آن بگوید. او گفت که هیچ ویژگی ندارد.

امروز صبح، با یادآوری آن رویداد، تمرین جدید Seeing به ذهن من رسید. من فکر می‌کنم این تمرین می‌تواند بی‌سر بودن فرد را به روشی بسیار ساده نشان دهد.

به صورت خود در آینه نگاه کنید. این شما هستید. با دقت نگاه کنید، ببینید آیا خودتان را در آنجا می‌شناسید. چهره بسیار آشنایی است. آیا واقعاً شما هستید؟ حالا چشم‌هایتان را ببندید. چه چیزی ناپدیدشده است؟ و چه می‌ماند؟ چه کسی از این واقعیت آگاه است که صورت در آینه ناپدید شده است یا نه؟ H. Holland

منبع:

https://www.headless.org/experiments/the-mirror.htm

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.