پرش لینک ها

مدرسه صبحگاهی خورشید – روز دوم (۳ تا ۱۰ سال)

در این قسمت، آگوشی و قارچ فرفری و دیگر حیوانات جنگل، درباره شگفتی‌های طبیعت و اهمیت حفظ محیط زیست صحبت می‌کنند و بچه‌ها با اشتیاق نقاشی‌هایی از دوستانشان می‌کشند و خلاقیت خود را به نمایش می‌گذارند.

این اپیزود فرصتیه برای کودکان تا با اشاره به موضوع احترام به پدر و مادر و اهمیت نقش آنها در زندگی دریابند و آگاه باشند که چگونه قدردان محبت‌های والدین باشند.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

مدرسه صبحگاهی خورشید - روز دوم

خورشید با نور طلایی و گرمی که از میان شاخه‌های درختان عبور می‌کرد، جنگل رو بیدار کرد. پرندها شاد در حال آواز خواندن بودند و حیوانات کوچیک با هیجان به سمت مدرسه‌ی صبحگاهی خورشید حرکت می‌کردند.

آگوشی اولین کسی بود که به مدرسه رسید. اون با همان شور و شوق همیشگی روی نیمکتش نشست و مشغول ورق زدن دفتر برگ سبز خودش شد. چند لحظه بعد قارچ فرفری، با کلاه بامزه خودش وارد شد .بعد از اون هم جوجه طلایی و روباه و کلاغ شاد و بقیه دوست ها از راه رسیدن .

خانم خرسه مهربون، مثل همیشه با لبخنده با مزه وارد شد . چشم هاش پر از محبت بود و یک سبد پر از وسایل آموزشی با خودش به کلاس آورده بود ، اون گفت:
“سلام به همه‌ی بچه‌های نازنین جنگل! صبح بخیر .امروز روز دوم مدرسه‌ست و ما یک ماجرای جالب و درس مهم داریم که با هم یاد بگیریم.”

زنگ اول شرع شد . زنگ درس زندگی در شگفتی

خانم خرسه یه نقشه از جنگل روی تخته زد و گفت :
“حالا می‌خوام چیزی شگفت‌انگیز درباره دنیای اطراف‌مون بگم. آیا می‌دونید که هر برگ کوچک روی درخت‌ها، به تنهایی برای زنده نگه داشتن جهان ما خیلی اهمیت دارن ؟”

آگوشی با چشمهای درشتش پرسید : یعنی اگر درختا نباشن ما نمیتونیم نفس بکشیم ؟

خانم خرسه توضیح داد:بله بچه ها به همین دلیله که مراقبت از درخت ها و زباله نرخیتن توی طبیعت خیلی مهمه .

و اینجوری بود که بچه ها یاد گرفتن که چقدر وجود درخت برای زندگیه ما مهمه . زنگ تفریح به صدا در امد و بچها سراغ خوراکی های خوش مزه رفتن وخوراکی هاشون رو با هم دیگه تقسیم کردن .  بعد دوباره به کلاس برگشتن و رفتن سراغ زنگ دوم …

زنگ نقاشی از دوستان و طبیعت

خانم خرسه به کلاس امد و گفت : بچها لطفا دفتر های نقاشی تون رو روی میز بزارید و با مداد رنگی های رنگا رنگتون دوستاتون رو اونجوری که دوست دارین ببینید نقاشی کنید .

آگوشی توی دفتر خودش، جوجه طلایی رو کشید که بالای پل ایستاده بود و لبخند میزد .

قارچ فرفری نقاشی‌ای از درخت بزرگ ،همراه با برگ‌ کشید و روی اون نوشت: “هر برگ یک زندگی کوچک است.”

جوجه طلایی  تصویری از تمام دوستاش درحال  بازی کشید و زیر اون نوشت: “دوستان من بهترین خانواده‌ی دوم من هستن.”

بعد از این که اونها نقاشی های خوشگل کشیدن خانم معلم همه نقاشی ها رو نگاه کرد و از همه بچه ها تشکر کرد با این حساب زنگ دوم هم کم کم به پایان رسید و دوباره زنگ تفریح به صدا امد و بچه ها دوباره به سراغ خوردن خوراکی هاشون و بازی کردن  رفتن . چند دقیقه بعد زنگ کلاس به صدا در امد زنگ آخر درس احترام به والدین .

خانم خرسه دوباره به کلاس امد و با لبخند به بچها گفت :

“بچه‌ها، من میخوام درباره‌ی یه چیز مهم باهاتون حرف بزنم، چیزی که می‌تونه زندگی‌تونو قشنگ‌تر کنه. یه سوال ازتون دارم ، به نظرتون چطور می‌تونیم به پدر و مادرمون نشون بدیم که دوستشون داریم؟”

آگوشی که همیشه پرانرژی بود، فوری دستش رو بلند کرد و گفت:
“خانم اجازه ؟ ما می‌تونیم براشون هدیه بخریم. مثلاً من یه بار براشون کلی فندق جمع کردم!”

روباه که یکم خسته به نظر میرسید با صدای آروم گفت :
“من فکر می‌کنم اگه به حرفاشون گوش بدیم، خیلی خوشحال می‌شن. چون بعضی وقتا می‌گن روباه آروم‌تر حرف بزن!”

قارچ فرفری که عمیق‌تر فکر کرده بود، گفت:
“من فکر می‌کنم فقط هدیه دادن کافی نیست. باید کاری کنیم که احساس کنن ما قدردانشون هستیم.”

خانم خرسه با لبخند گفت:
“آفرین به همتون. راستش احترام گذاشتن به پدر و مادر فقط توی حرف زدن یا هدیه دادن نیست. احترام واقعی یعنی توی رفتارامون بهشون نشون بدیم که چقدر بهشون اهمیت می‌دیم. حالا، می‌خوام بهتون یه چیزقشنگ یاد بدم که توی خونه انجام بدید.”

” وقتی به خونه رفتید،میتونید یه کاره جالب انجام بدید. مثلاً وقتی مادرتون یا پدرتون از سر کار برگشتن، بگید: مامان یا بابا، بنشینید و استراحت کنید، من میتونم توی یک کار کوچیک کمک‌تون کنم. یا مثلاً می‌تونید یه کاره جالب تر دیگه هم انجام بدید بهشون توی چیدن میز شام کمک کنید یا نهار و عصرانه کمک کنید ، اتاقتونو تمیز کنید، یا حتی میتونید لیوانی که توش آب میخورید رو بشورید  . این کارهای کوچیک نشون‌دهنده‌ی احترام و همکاری توی خونه هستش .

جوجه طلایی کوچولو با تعجب گفت: یعنی واقعا با همین کارهای کوچیک و ساده ما میتونیم کمکشون کنیم ؟

خانم خرسه سرش رو تکون داد و گفت:
“دقیقاً! کاره بزرگ انجام دادن مهم نیست ، مهم اینه که از صمیم قلب انجامش بدید. با این کار، بهشون نشون می‌دید که به زحمت‌هاشون چقدر مهم هستن و قدردانشون هستید.”
نوبت تکلیف خونگی شد . تکلیف بچها  انجام یک کار احترام‌آمیز بود
خانم خرسه  به هر کدوم از بچها یه برگه کوچیک داد که روی اون نوشته بود:
“کاری که امشب برای خوشحال کردن پدر و مادرت انجام دادی، توی این برگه بنویس.”

اون گفت:
“هر کاری کوچیکی که برای اون‌ها انجام می‌دید، توی این برگه بنویسید. فردا میاییم درباره‌اش حرف می‌زنیم

بچه‌ها با هیجان از کلاس بیرون رفتند و هر کدوم در ذهن‌شون نقشه‌ای برای قدردانی از والدین‌شان کشیدند. آیا آگوشی می‌تونست به مادرش توی جمع کردن غذا کمک کنه؟ آیا جوجه کوچولو میتونست اتاقش رو مرتب کنه ؟ یا قارچ فرفری میتونست توی کارهای خونه به مادرش کمک کنه ؟ به همین ترتیب زنگ آخر هم به پایان رسید . بچها با هیجان از کلاس بیرون رفتن و هر کدومشون توی ذهنشون نقشه ای برای قدردانی از پدر و مادر خودشون کشیدن .

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کودک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.