پرش لینک ها

روز بدون صدا (۳ تا ۱۰ سال)

در این قسمت، آگوشی و قارچ فرفری با سکوتی غیرعادی در جنگل روبه‌رو می‌شوند و در جستجوی دلیل آن، یاد می‌گیرند که با دقت به زمزمه‌های ظریف طبیعت گوش دهند. آن‌ها درمی‌یابند که سکوت، فرصتی برای دیدن و شنیدن زیبایی‌هایی است که اغلب نادیده می‌گیرند.

این داستان، کودکان را تشویق می‌کند تا ارزش سکوت را درک کنند، به زیبایی‌های کوچک و نادیده طبیعت توجه کنند، و یاد بگیرند که گاهی نیازی به انجام کار خاصی نیست؛ بلکه می‌توان از لحظات آرام و بی‌عملی لذت برد و آن‌ها را به فرصتی برای ارتباط عمیق‌تر با خود و محیط تبدیل کرد.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

روز بدون صدا

 قسمت دوازدهم

عنوان: آگوشی و قارچ فرفری در روز بدون صدا

یک صبح زیبا، وقتی که آگوشی و قارچ فرفری از خواب بیدار شدند و به دل جنگل رفتند، تا گشت و گذاری در دل جنگل داشته باشن .یک موضوع عجیب توجه اون هارو جلب کرد. همه چیز در جنگل ساکت و بدون صدا بود. صدای پرندگان، وزش باد در میان شاخه‌ها و حتی صدای رودخانه خیلی آروم بود و مثل روز های دیگه نبود .

آگوشی با تعجب  گفت: “قارچ فرفری، چرا اینقدر همه جا ساکت و آرومه ؟ انگار همه صداها ناپدید شده‌اند.”

قارچ فرفری با نگرانی پاسخ داد: “این واقعاً عجیبه. باید بفهمیم چرا صداها انقدر کم شدن ! اصلا موجود های دیگه کجان ؟

اون‌ها شروع به جست‌وجو کردن و به هر گوشه جنگل سرک کشیدند.همه چیز آرام بود و البته این آرامش و سکوت انگار که زیبایی جنگل رو چند برابر کرده بود .

قارچ فرفری با صدای آروم گفت : بنظرت این سکوت جنگل رو دلگیر نکرده ؟ بنظرت چرا مثل روزای دیگه یه اتفاقی نمیوفته که ما شروع به ماجراجویی و یادگیری کنیم ؟ !هرچی میگردم چیزی پیدا نمیکنم .

آگوشی جواب داد : بنظر من اصلا دلگیر نیست اینکه ما هر روز دلمون بخواد یه کاری انجام بدیمو یه ماجرا جویی جدید بکنیم و بازی کنیم ، شاید درست نباشه . حتما این بار طبیعت میخواد یه چیزی به ما آموزش بده .

اونها به راه خودشون ادامه دادن و در سکوت قدم زدن .

در وسط جنگل کنار یک دریاچه کوچیک به یک درخت خیلی بزرگ رسیدند. درخت با حرکت برگ‌هاش سعی کرد توجه آگوشی و قارچ فرفری رو جلب کنه و اون آروم به بچه ها سلام کرد و بنظر میرسید راز کم شدن صدا هارو میدونه  .

آگوشی با اشتیاق پرسید: “درخت دانا، می‌دونی چرا جنگل این همه آروم شده ؟

درخت با آرامش گفت : بچه ها به نسیم و نور خورشید که از میان شاخه ها و برگ ها من به آرامی در حال حرکت هستن توجه کنید و چشم های خودتون رو ببینید و به صدا های آروم گوش کنید و بدونید که همه روز ها نباید صدا ها بلند باشه و از اون لذت ببرید . هر روز نباید شکل روز قبلی باشه .

قارچ فرفری با فکر گفت: چه جالب . من دارم به این فکر میکنم که ما باید چیزهایی رو که کمتر به اونها توجه می‌کنیم، بشنویم و ببینیم .

اون‌ها به شنیدن صدای‌های ظریف در طبیعت، مثل وزش ملایم باد، صدای برگ‌های پاییزی که زیر پایشان خرد می‌شود و حتی زمزمه آرام حشرات در بین علف‌ها، توجه کردند.

آرام آرام، با هر صدای کوچک که شنیده می‌شد، جنگل به زندگی برمیگشت . پرندگان دوباره آواز سردادند، رودخانه زنده شد و باد با شادی میان درختان حرکت کرد. انها متوجه شدن که صدا ها هنوز در جنگل وجود دارن و فقط انها بهش توجه نکرده بودن .

آگوشی با لبخند گفت: حالا می‌دانم که صدا‌های آرام و کوچک چه اهمیتی دارن و باعث آرامش میشن .

قارچ فرفری خندید و گفت: “باید همیشه به صدای طبیعت گوش کنیم و از سکوت اون هم لذت ببریم. زمزمه‌های طبیعت می‌تونند به ما یادآوری کنند که چیزهایی کوچیک واقعاً مهم هستند.”

آگوشی گفت : درسته قارچ فرفری چقدر خوبه که بعضی روزا همه چیز در آرامش و سکوت باشه و ما بدونیم که از هیچ کاری نکردن و آروم بودن هم میشه لذت برد و خوش گذروند .

در پایان این ماجراجویی، آگوشی و قارچ فرفری یاد گرفتند که حتی در سکوت، زیبایی و ارزش واقعی طبیعت و جهان در اطراف ما وجود دارد.

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کودک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.