صبحی دلانگیز در جنگل تازه آغاز شده بود و مدرسهی خورشید زیر سایهی درختان بلند در حال روشن شدن توسط آفتاب بود. بچهها یکییکی با هیجان وارد کلاس شدند .روی تخته سیاه کلاس نوشتهای متفاوت نوشته شده بود
“آرامش در دنیای ما از کجا شروع میشود؟”
خانم معلم وارد کلاس شد وبه بچه ها سلام کرد و گفت :ما امروز قراره درباره یه موضوع جالب باهم صحبت کنیم .
قارچ فرفری “خانم معلم! فکر میکنم امروز قراره حرفای جالبی بشنویم، آرامش به همین سادگی که روی تخته نوشتید شروع میشه ؟
خانم خرسه نیمکتی وسط کلاس آورد و روی اون نشست. بعد با صدایی آرام گفت:
“آرامش به سادگی به دست نمیاد . باید صبور باشیم و تمرین کنیم . امروز میخوایم یاد بگیریم که آرامش توی این دنیا، قبل از هر چیزی، از خود ما شروع میشه.
بچهها، میدونید وقتی مشکلی پیش میاد یا بین ما و دوستامون اختلافی ایجاد میشه، اولین کسی که میتونه از شروع یک دعوا جلوگیری کنه کیه؟”
بچهها چند لحظه سکوت کردند. بعد از ، کلاغ شاد دستش رو بلند کرد و گفت:
“خانم معلم، میشه خودمون باشیم؟ یعنی اگه ما درست رفتار کنیم، شاید دعوا شروع نشه؟”
خانم خرسه با خوشحالی گفت:
“آفرین کلاغ! دقیقاً همینطوره. وقتی کسی تصمیم بگیره که به جای دعوا، حرف بزنه؛ یا قبل از قضاوت کردن، بقیه رو درک کنه، میتونه دنیای اطرافش رو زیباتر کنه و جلوگیری کنه از اینکه مشکل بزرگتر بشه.”
قارچ فرفری پرسید:
“خانم معلم، ولی اگه من با دوستم بحث کردم چی؟ اون وقت باید چیکار کنم؟ اگه دعوامون شد چی؟”
خانم خرسه لبخند مهربانی زد و گفت:
“این سوال خیلی خوبیه.همه ما گاهی ممکنه با هم اختلاف پیدا کنیم و حتی بحث کنیم و حتی داد بزنیم . اما وقتی مشکلی پیش اومد، خیلی مهمه که فقط با خودت فکر کنی… چرا بحث کردید؟ گاهی شاید بحثتون به خاطر چیزی باشه که اصلاً ارزشش رو نداشته باشه. حالا اگه یکی باید قدم اول صلح و آرامش رو برداره، چرا اون نفر تو نباشی؟”
بچهها با دقت به حرفهای خانم خرسه گوش میدادند. روباه زیرک کمی مکث کرد و گفت:
“ولی خانم، اگر به نظر بیاد که اگه من عذرخواهی کنم، ضعیفم چی؟”
خانم خرسه با مهربانی گفت:
” عذرخواهی کردن نشونهی شجاعته، نه ضعف. وقتی کسی شجاعت این رو داره که حرف از دوستی بزنه، توضیح بده یا حتی عذر بخواد، اون فرد داره تصمیم به ساختن آرامش میگیره. آرامش همیشه با یک قدم ساده شروع میشه.” وقتی ارزش یه دوستی و رابطه رو بدونی براش با شجاعت تلاش میکنی .
موش کوچولو که همیشه ساکت بود و زیاد حرف نمیزد، با صدای ملایمی گفت:
“خانم معلم… فکر کنم من میخوام اون کسی باشم که از خودم شروع میکنم. وقتی یکی اشتباه کرد، بهش فرصت بدم. وقتی کسی عصبانی بود یا ازم ناراحت شد،بجای بزرگ کردن ناراحتی تلاش کنم که اوضاع بهتر بشه .
خانم خرسه لبخند بزرگی زد و گفت:
کاملا حرفت درستهه سهم همهما توی دنیا یکسانه. اگه همهی ما این تصمیم رو بگیریم که از خودمون شروع کنیم از حرف زدن با مهربونی، از گذشت کردن و از یاد دادن عشق به دیگران این دنیا تبدیل به یک جای خیلی بهتر میشه.”
در ادامه، خانم خرسه روی تخته این جمله رو نوشت:
“همهی ما به یک اندازه از این دنیا سهم داریم.”
و بعد به سمت بچهها برگشت و ادامه داد:
“بچهها، به یاد داشته باشید که این دنیا برای همهی ماست. هیچ کسی بیشتر یا کمتر از دیگری حق نداره. همهمون میتونیم یک سهم مساوی برای آرامش و زیبایی این دنیا داشته باشیم. حالا اگر کسی بیاد و بخواد سهم خودش رو با درک نکردن و بزرگ کردن دعوا و جنگ به پا کردن خراب بکنه، چه اتفاقی میافته؟”
قارچ فرفری سرش رو تکان داد و گفت:
“اون آدم هم خودش رو ناراحت میکنه، هم باعث میشه بقیه اذیت بشن.”
خانم خرسه گفت:
“درسته. پس وظیفهی ما چیه؟ اینه که با مهربونی و دوستی نشون بدیم چطور باید دنیا رو جای بهتری کرد. شاید این کار از یک آدم کوچیک شروع بشه، مثل شما بچهها، ولی تأثیرش بزرگتر از هر چیزی خواهد بود.”
خانم خرسه تصمیم داشت درس امروز رو با تمرینی عملی به پایان برسونه . اون گفت:
“امروز همه قراره از خودمون شروع کنیم. وقتی به خونه رفتید، فکر کنید که چطور میتونید به خانوادهتون، دوستانتون یا حتی به طبیعت کمک کنید که شادتر و آرامتر بشه. این کمک میتونه یک لبخند باشه، یک عذرخواهی از کسی که بحث کردید باهاش، یا حتی جمع کردن یه شاخهی افتاده از زمین. هر قدم کوچیکی که بردارید، دنیا یه قدم به آرامش نزدیکتر میشه.”
بچهها با هیجان ایدههاشون رو با هم در میان گذاشتند. و وقتی کلاس تمام شد، همگی پر از امید و انگیزه برای ساختن یک دنیای زیباتر به سمت خانههاشون رفتند.
“آرامش واقعی همیشه از قلبهای ما شروع میشه. هر تصمیم کوچک ما برای مهربانی، قدمی است به سوی دنیایی روشنتر و زیباتر.”