پرش لینک ها

ترس و تکنیک‌های ساده‌ی مواجه شدن با آن – قسمت دوم

موضوع این فصل هنر حل مسئله است که با نگاهی نو به مسائل روزمره کودکان، به دنبال رویکردی جدید برای حل آنها است.
این فصل به شما ایده های جدیدی می‌دهد تا بتوانید با مسایل پیش روی فرزندانتان از دریچه های جدید و کار آمدتری مواجه شوید. راه حل های ارائه شده بعضا نتیجه‌ی تحقیقات رسمی و گاها آمیخته با تجربیات شخصی گوینده همراه است .
در این اپیزود راهکارهای کاربردی برای تمرین مواجه شدن با ترسها مناسب برای کودکان سه تا ده سال ارائه شده است

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

ترس و تکنیک‌های ساده‌ی مواجه شدن با آن – قسمت دوم

بچه ها به قسمت جدید دارما کودک خوش امدید .

در قسمت قبلی راهکار های مقابله با ترس های کوچیک و بزرگ رو با همدیگه برسی کردیم. 3 تا راهکار دادیم که توی این قسمت جدید من میخوام یه قصه و یک تمرین در رابطه با راهکار اول به شما بگم. یادتون باشه، گفتیم که هر وقت ترس به سراغمون میاد، راهکار اولی که می‌تونیم ازش استفاده کنیم اینه که سعی کنیم یک تصویر خنده‌دار، یک اتفاق خنده‌دار یا یک موضوع خنده‌دار رو به اون ترس نسبت بدیم.

اگر این کارو بکنیم، می‌تونیم اون ترس رو راحت‌تر بپذیریم، باهاش کنار بیاییم و دیگه خیلی هم حالا قدرتی روی ما نداشته باشه؛ ما بیشتر بهش غلبه کنیم.

داستان امروزمون درباره‌ی یه پسر بچه‌ی شر و شیطون به اسم ارسلانه.

این ارسلانه‌ی بامزه، خیلی توی روز خوشحال بود، بچه‌ی پرجنب‌وجوش و شادی بود. اما یه داستان خیلی جالبی که درباره‌ی ارسلان وجود داشت این بود که این ارسلانه‌ی بامزه‌ی ما شب‌ها از سایه‌های توی اتاقش، حتی با چراغ‌خواب، یه وقتایی می‌ترسید.

نصف شب یا دمدمای صبح هی مامانش رو صدا می‌کرد، هی نگرانی داشت، ترس داشت. دلش می‌خواست پیش مامان باباش بخوابه تا از اون سایه‌ها نترسه.

اما مامان ارسلان که با این راهکار آشنا بود، یه شب تصمیم گرفت که با همدیگه این مشکل رو حل کنن.

وقتی که ارسلان نصف شب مامانش رو صدا زد، مامانش آهسته رفت توی اتاقش و این بار چراغا رو روشن نکرد.

البته، بچه‌ها، اگه از تاریکی می‌ترسید، یکی از بهترین راهکارها اینه که بلند شین چراغ رو روشن کنید تا ببینید هیچ چیزی غیر از اون چیزهایی که توی روشنایی وجود داره، توی تاریکی وجود نداره.

اما اون شب، مامان ارسلان چراغ رو روشن نکرد. رفت پیشش و بهش گفت:

  • خب ای پسر شیطون من! باز که بیدار شدی! بیا با همدیگه یه تمرینی انجام بدیم.

من از تو می‌خوام که به تمام این سایه‌هایی که باعث ترس تو شدن یا به تصاویری که توی ذهن توی تاریکی می‌بینی مثلاً از عروسک خرس گوشه‌ی اتاقت، کتاب‌هایی که روی هم انباشته شدن، یا لباس‌های آویزون به جالباسی. هر تصویری که توی ذهنت میبینی رو بیا با همدیگه اینا رو خنده‌دار کنیم.

خب، بگو ببینم، اون همه لباسی که آویزونه به جالباسی، تو میتونی چه تصویر بامزه‌ای ازش بسازی؟

ارسلان یکم فکر کرد و گفت:

  • مامان، به نظرت شبیه یه دلقک بامزه نیست که اون سر کلا انگار نوک دماغ قرمزشه؟

ارسلان و مامانش دوتایی با هم خندیدن. چه فکر جالبی به ذهن ارسلان رسیده بود!بچه‌ها، بعد رفتن سراغ کتابا. مامانش گفت:

  • نگاه کن، کتاب‌هایی که رو هم انباشته شده شبیه چیه؟

ارسلان گفت:

  • مامان، انگار شبیه یه لاک‌پشت قلومبه ،‌سلومبست که دوتا بال داره!

کلی با هم خندیدن.

بچه‌ها، این تصویرسازی‌ها، این چیزهای ساده، این راهکارهای ساده می‌تونه توی لحظه‌های حساس به شما کمک کنه تا مشکلات رو ساده‌تر ببینید و راحت‌تر باهاش کنار بیایید.

این یه راهکار خیلی جالبه که توی این قصه با همدیگه بررسیش کردیم.

حالا از شما می‌خوام یه تمرین انجام بدید:
لطفاً توی یک جای ساکت و راحت، مثل تمرین‌های دوره‌های قبل مدیتیشن، بشینید و چند تا نفس عمیق بکشید…

اگر دوست داشتید، چشمتون رو ببندید. اگر هم دوست نداشتید، هیچ مشکلی نداره. سعی کنید به یک نقطه نگاه کنید و حواستون پرت نشه.

عالیه!

حالا لطفاً به آخرین چیزی که باعث ترس و دلهره‌تون شده فکر کنید و اونو با جزئیاتش به خاطر بیارید. هیچ جای نگرانی نیست، همه‌چیز تحت کنترله و شما خودتون اراده کردید که باز اونو به خاطر بیارید.

لطفاً یک نفس عمیق بکشید و همراه با صدای من سعی کنید خنده‌دارترین تصویر ممکن رو از اون خاطره بسازید.

اگه موفق نمی‌شید، باز هم سعی کنید و اگه موفق شدید، به لبخندی که بی‌اختیار روی لبتون اومده دقت کنید.

ما در دارمای کودک کنار شما هستیم تا هر روز قوی‌تر و آگاه‌تر بشید.

از این که به این قسمت هم گوش دادید، از شما ممنونم.

این تمرین رو هر تعداد دفعاتی که بخواید، می‌تونید مجدداً تکرار کنید.

مرسی! تا قسمت بعدی که راهکار دوم مقابله با ترس رو بررسی می‌کنیم، خدا نگهدار!

رفرنسها و منابع:

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کودک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.