مدیتیشن التیام درد، التیام نگرانی و هرگونه اضطراب
امیدوارم که حالتون خوب باشه. بچهها، من برگشتم با یک قسمت جدید. این قسمت قرار است راجع به التیام درد، التیام نگرانی و هرگونه اضطرابی که شما دارید با هم صحبت کنیم.
بچهها، یه قسمتی از انسان بودن هستش که در خصوص تجربه درد و احساسات متفاوت ناخوشایندیه که همهاش هم طبیعیه. وقتی که ما نگرانیم، ناراحتیم، آشوبیم، عصبانی هستیم، ناآرومیم، گاهی یک اتفاق خیلی کوچک میتونه آرامشمون رو به هم بزنه. همونطور هم، یک اتفاق خیلی کوچک، یک تلاش خیلی کوچک، یک وقفه آرامبخش کوچک میتوند آرامش از دست رفتهمون رو به ما برگردونه.
اصلاً دلیل اینکه ما دارما کودک رو راه انداختیم و دوست داشتیم از اول کودکیتون کنارتون باشیم، همینه. ما دوست داشتیم کنار شما ابزار مدیتیشن رو تجربه کنیم که این ابزار مدیتیشن میتونه به ما کمک کنه تا در لحظههای حساس یه وقفه کوچیکی به ذهنمون بدیم و آرامش رو به وجود خودمون برگردونیم. بچهها، هیچوقت تا حالا دقت کردید که هنر مدیتیشن، این هنر هیچ کاری نکردنه؟ انگار که یه جایی نشستی هیچ کاری نمیکنی و همه تلاشت رو میکنی که از اون هیچ کاری نکردنه لذت ببری.
وقتی که ذهنتون به شدت درگیر یک موضوعیه و سعی میکنه حلش کنه، بهش فکر کنه، نمیدونم هرجوری شده مسئله رو با تمام وجههای مختلفش مدنظر قرار بده، در واقع مدیتیشن میتونه یه زنگ تفریح کوچولو باشه از این همه فکر و خیال و ناراحتی. شما میتونید با نظاره کردن اطرافتون و با دقت نظاره کردن حال و احوال خودتون و با نفس کشیدنهای درست و رسوندن اکسیژن بیشتر به مغزتون یه فرصتی بهش بدید که عملکرد بهتری داشته باشه و یک کم آروم و قرار بگیره، همین. پس میبینید که اینکه به ما یاد میدن که همیشه باید مفید باشید، همیشه باید در طی روزی فعالیتی داشته باشید، هم، همچین کاملاً درست نیست.
گاهی هیچکاری نکردن یا فعالیت خاصی نداشتن میتونه به برگردوندن آرامش به جسم و روح ما کمک بزرگی بکنه. بچهها، این هنر هیچکاری نکردن هم میتونه به تنهایی استفاده بشه و هم میتونه یه تکنیکی باشه تا ما با استفاده ازش قدرت ذهنمون رو بهش برگردونیم و رفتهرفته با این تمرین، میتونیم زیباییهای بیشتری رو با سرعت کمتر دنیای اطرافمون ببینیم. انگار که میتونیم قشنگیهای بیشتری تو اطرافمون، درون خودمون، کنار عزیزانمون از هر لحظه که داریم لذت قشنگیایه بیشتری تجربه کنیم. دلیلش اینه که ما یاد گرفتیم ذهنمون رو آروم کنیم، جسممون رو آروم کنیم و علیرغم اینکه کیف میکنیم، جنبوجوش میکنیم و شلوغی و شیطونی کنیم، یه لحظههایی رو اختصاص بدیم به این که آرامش رو تجربه کنیم.
بیاین تصور کنیم که همه این نگرانیها و دردها و سختیهایی که یه وقتهایی به سراغمون میان، مثل یه سری وزنههای کوچولو هستند که دوروبر مچ دستامون یا دوروبر مچ پاهامون وصل شدند و ما با مدیتیشن میخواییم یکییکی قفل این وزنهها رو باز کنیم و آرامش بیشتری رو تجربه کنیم. در این مدیتیشن، نصف زمان رو حدوداً نشستیم، همون کوه همیشگی هستیم که میشینیم، پشتمون صافه، دستامون روی زانوها مونه و نیمی از زمان رو هم در حالت دراز کشیده هستیم. پس لطفاً در شرایطی قرار بگیرید، جایی باشید که هم میتونید قسمت نشسته رو انجام بدید و هم هر وقت من ازتون خواهش کردم، بتونید یه کوچولو دراز بکشید. مرسی!
عالیه! اگر جابهجا شدید و جای راحتتون رو پیدا کردید، ما با هم شروع میکنیم. مثل همیشه لطفاً پوزیشن کوه رو حفظ کنید: کمر صاف، گردن صاف، عضلات دور گردن، عضلات سرشونهها، عضلات صورت رو ریلکس کنید و با نفسهای عمیق شروع کنید. یک نفس عمیق.
دم… بازدم… عالیه… دم… بازدم…
یک بار دیگه… عالیه…
خب بچهها، حالا شما خود خود اون کوه کوچولو خوشگلی هستید که توی این اتاق نشستید یا در فضایی باز نشستید. بچهها، کوه نشونههای خاصی داره. کوه صافه، بیحرکته. هر اتفاقی که اطراف کوه بیفته، کوه سر جاش نشسته. یه روزایی باد میاد، حیوانات میان از دامنه کوه بالا میرن، غذا میخورن. یهوبارون میگیره، یه روزایی آفتاب زل میشه، طوفان میشه، صدای طوفان و رعد و برق دور تا دور کوه میپیچه. اما کوه هنوز محکم سر جاش نشسته و میذاره اطرافش هر چی میخواد بشه، بشه. کوه فقط نگاه میکنه، مشاهده میکنه، نظاره میکنه. به تمام اتفاقاتی که اطرافش داره میافته واقفه، میدونه چی به چیه. اما، اما، اما، سر جاش استوار نشسته.
کوه قشنگ من، لطفاً حالا نفسهای شمرده و دقیقتری بکش.
دم… بازدم… عالیه.
ازتون میخوام حرکت قفسه سینه، شکم و شونههاتون رو با دقت مشاهده کنید. با وجود تکتک این حرکات کوچیک حین نفس کشیدن، شما کماکان همون کوه کوچیکی بیحرکتی هستید که سر جاتون نشستید. در این مرحله من پنج تا نفس قوی کوهی ازتون میخوام. انگار قراره باد رو از بینی کوچیکتون داخل بکشید و حرکت و مسیر عبورش رو در تمام بدنتون حس کنید.
جایی از بدنتون هست که حس خوبی در موقعیت نشستن کوه نداشته باشه؟پاها، دست، پشتتون خسته بشه؟
بچهها، حالا که حسابی ریلکس شدید و به مرحله خوبی از آرامش رسیدید، میخوام بهتون بگم که خستگی بدنی حتماً مرتبط با ورزش و جنبوجوش و زمین خوردن و خراش دست و پا نیست. الان براتون مثال میزنم. مثلاً من وقتی خیلی ناراحتم، توی شکمم یه حسی دارم. وقتی نگرانم، حس میکنم توی پیشونیم یه مورمور اتفاق میافته. الان که در وضعیت آرامش کامل هستید، جایی هست که حس عجیبی داشته باشه؟
دو تا نفس عمیق بکشید و در حین این دو نفس عمیق، مأموریت شما اینه که چشماتون رو ببندید و بدنتون رو با دقت کامل اسکن کنید. از توی ذهنتون تمام اعضای بدنتون رو بگذرونید و ببینید کجا هست که حس خوبی نداشته باشه.
حالا ازتون خواهش میکنم نقاطی که پیدا کردید رو یکم توی ذهنتون پررنگتر کنید. مثلاً قرمزش کنید توی ذهنتون یا بنفشش کنید. اگرم نقطه خاصی رو پیدا نکردید، هیچ مشکلی نداره، با ما همراه باشید.
در این مرحله میخوایم یک کار عالی انجام بدیم. ما میخوایم با قدرت نفسهامون قسمتهای پررنگ رو عین کره ذوبشون کنیم، نرمشون کنیم و روانشون کنیم تا به سمت کف پاهامون و خروج از بدنمون حرکت کنند.
دو تا نفس عمیق بکشید و آهستهآهسته نقاط پررنگ رو ذوب کنید.
دم… ذوب… بازدم… دم عمیق… عین آب شدن کره تکتک نقاط پررنگ… و بازدم… عالیه.
حالا به خودتون و بدنتون بگید: من اینجام و همه چیز قراره درست بشه . من حواسم به خودم هست. من مراقب بدن، ذهن، جسم و روحم هستم و نمیذارم هیچ اتفاق بدی بیفته. عالیه!
حالا که کنترل اوضاع رو به دست گرفتید و آروم و راحتید، ازتون خواهش میکنم برای دقایقی دراز بکشید تا بدنتون در این حالت آرامش و التیامیافته برای دقایقی باقی بمونه و به صدای پرندههایی که از یک جنگل دور ضبط شده، گوش بدید.
(موسیقی )
مرسی که همراه ما بودید .