پرش لینک ها

مدیتیشن: آشتی با ترس ها

در این قسمت قصد داریم کنار بچه هامون آگاهانه با ترسها آشتی کنیم. این تمرین میتونه در دراز مدت قدرت رویارویی با استرسها و ترسهای درونی رو در ابتدایی ترین لایه های ذهن کودک شکل بده.
تمرکز تمرینات این فصل بیشتر روی توجه و حضور در لحظه و صبر و بردباری و نوع دوستی و محبت در کودکانه و امیدواریم دستاور تلاش چندماهه ما کمک کوچکی به پر کردن خلاهای اموزشی موجود داشته باشه.
لطفا حتما با گوش دادن به دیباچه راهنمایی‌های لازم رو درخصوص تمرینات ذهنی کودکان مرور کنید.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

آشتی با ترس ها (هلیا)

در این قسمت میخوایم کنار بچه هامون آگاهانه راجع به ترس صحبت کنیم و با کمک هم نوع رابطه مون رو با ترس یک کمی تغییر بدیم و باهاش کم‌کم دوست بشیم و حس بهتری موقع روبه‌رو شدن با ترس در وجودتون تجربه کنیم.

سلام بچه‌ها، به دارما خوش اومدید.

ما خیلی خوشحالیم که شما قراره کنار مامان یا بابا یا دوست، مربی، فامیل یا هر عزیزی که همراهتونه با دارما همراه باشین. لطفاً مثل همیشه در یک جای ساکت و آروم بنشینید. اگه روی صندلی راحتید یا اینکه چهارزانو روی زمین بشینید.

همون کوه زیبا رو برای من باز اجرا کنید. دست‌ها روی زانو. فک و شونه‌ها آزاد و ریلکس.

به‌به. آرامش کامل. اگر دوست دارید چشماتون رو ببندین، اگر نه هیچ مشکلی نیست.

بچه‌ها، بیاید با چند تا نفس عمیق شروع کنیم. از راه بینی زیباتون هوای اتاق رو بکشید توی ریه‌هاتون و از راه دهان مثل همیشه خارج کنید.

(تنفس)

یه دَم و بازدم دیگه.

عالیه. بچه‌ها، تا حالا شده توی پارک با یه بچه بدقلق و قلدر روبه‌رو بشید که یکم مفهومی-نفهمی اذیتتون کنه؟ مثلاً هر جایی که میرید جلوتون سبز بشه؟از سرسر حالتون بده. جواب سلامتون رو نده. رد بشه دستتون رو بکشه.

بچه‌ها یه سؤال دارم. تا حالا سعی کردید نوع دوستیتون رو با اینجور بچه‌ها تغییر بدید؟ مثلاً برید دنبالش بهش بگید:

سلام! چه پیرهن قشنگی تنتِه. به‌به، موهات چقدر قشنگه!

چقدر با سرعت زیادی میدویدی! یا یه تعریف و تمجیدی ازش بکنید و بخواید باهاش دوست بشید؟ بچه‌ها، حقیقتش اینه که ترس‌های ما شبیه همون بچه بدقلق هستن که تو هر فرصتی دنبال ما میان تا جلوی ما سبز بشن و حالمونو جا بیارن.

اما روشی که امروز می‌خوام بهتون پیشنهاد بدم اینه که با کمک هم نوع رابطه‌مون رو با ترس تغییر بدیم. یعنی اول بشناسیم از چی می‌ترسیم و بعد با اون ترس دوست بشیم، با شناختی که ازش پیدا می‌کنیم. و بعد هر وقت سراغمون اومد، هم بپذیریمش و هم سعی کنیم آهسته‌آهسته حواس خودمون رو پرت کنیم. با این تمرین می‌تونید به تک‌تک ترساتون قدم‌به‌قدم فائق بشید.

حالا من براتون یه مثال خوب می‌زنم. بچه‌ها، وقتی می‌ریم تو تختخواب و مثلاً ممکنه یکی از شماها از تاریکی کمی بترسه، اول می‌تونیم دنبال یه راه‌حل بگردیم تا بتونیم آهسته‌آهسته با تاریکی دوست بشیم. مثلاً راه‌حل می‌تونه این باشه که از چراغ‌خواب کوچولو کمک بگیریم.

راه بعدی اینه که می‌تونیم حواسمون رو پرت کنیم؛ به چیزهای خوب فکر کنیم، خاطره‌های روزمون رو مرور کنیم، تو ذهنمون یه نقاشی بکشیم. خلاصه هر کاری بکنیم که آروم‌آروم با اون تاریکی دوست بشیم و در حضورش راحت باشیم. بعد یه مدتی می‌بینیم که این ترس حس میشه اما دیگه هیچ مشکلی برای ما ایجاد نمیکنه.

حالا که براتون مثال زدم، من یه دقیقه سکوت میکنم تا شما با این مثال به ترس خودتون فکر کنید و براش یه راه‌حل کوچولو پیدا کنید تا بتونید باهاش دوست بشید.

عالیه! حالا می‌تونید راه‌حلتون رو با مامان، بابا، مربی و دوستاتون مطرح کنید تا کلی راه‌های جدیدتر هم با کمک همدیگه پیدا کنید. از اینکه با دارمای کودک همراه بودید ما کلی خوشحالیم و تو قسمت بعدی به خونه‌هاتون برمی‌گردیم. خدا نگهدار!

مقاله های مرتبط به اپیزود در مجله دارما:
رفرنسها و منابع:

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما کودک

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.