پرش لینک ها

آشنایی با مدیتیشن های شرقی – متا

در این اپیزود، به مراقبه‌ی متا می‌پردازیم؛ تمرینی که از دل سنت کهن بودیسم می‌جوشد و بذر عشق و مهربانی بی‌قیدوشرط را در قلب می‌کارد. متا، به معنای محبت بی‌مرز، سفری درونی‌ست برای گشودن قلب؛ نخست به‌سوی خویشتن، و سپس به‌سوی همه‌ی موجودات، بی‌هیچ انتظار و تمایزی. متا تمرینی‌ست برای بودن در جهانی که مرز میان “من” و “دیگری” در آن کمرنگ می‌شود؛ جایی که مهربانی، نه واکنشی، که حالتی از بودن است.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

متا

گاهی ساده‌ترین واژه‌ها، عمیق‌ترین نیروها رو در خودشون دارن.
«باشد که شاد باشی»… جمله‌ای که کوتاه، اما آغشته به نیتی از جنس مهرهست.
متا، در زبان پالی به معنی “محبت بی‌قید و شرطه” —مهربانی‌ای که نه به پاسخ نیاز داره، نه به شناخت، محبتی که در سکوت شکل می‌گیره، بدون اینکه کسی اون رو طلب کنه یا مرزی بشناسه.
در سنت بودایی، متا یکی از چهار حالت متعالی ذهنه؛ تمرینی برای گشودن قلب، برای کاشتن بذر مهربانی، ابتدا نسبت به خود، و سپس، به تدریج، به دیگران…
در متا، برخلاف بسیاری از مدیتیشن‌ها که سکوت یا نظارت رو تمرین می‌کنن، تکرار جملاتی ساده اما نیرومند، نقش مرکزی رو داره. واژه‌ها، آهسته، مثل قطره‌ای از نور، در قلب تکرار می‌شن، تا جایی که گرماشون آروم‌آروم از درون به بیرون جاری می‌شه.
ریشه‌های متا به دوران اولیه‌ی بودیسم در هند برمی‌گردن؛
زمانی که گوتاما بودا، شاگرداش رو به جنگل‌هایی دورافتاده برای مراقبه می‌فرستاد.
در یکی از این موارد، راهبان جوان به منطقه‌ای پر از حیوانات وحشی و ارواح جنگلی رفتن—جایی که شب‌ها، صداهایی ناآشنا و ترسناک آرامششون رو می‌ربود.
اون‌ها که نتونسته بودن در مراقبه تمرکز کنن، با قلبی آکنده از ترس و ناتوانی نزد بودا برگشتن.
بودا، با درک ریشه‌ی ترس اون‌ها، شیوه‌ای نو بهشون یاد داد:
تمرینی برای گشودن قلب، نه برای دفاع، بلکه برای مهربانی.
اون گفت: «به جای این‌که از جنگل بترسید، برای تمام موجوداتش آرزوی خیر کنید.
محبتی بی‌مرز، بی‌توقع… درست مثل مادری که جانش رو برای فرزندش می‌ده.»
این تمرین، بعدها با نام متا بهاوانا شناخته شد—پرورش عشق و مهربانی.
راهبان، در دل سکوت جنگل، می‌نشستن و جملاتی ساده اما نیرومند رو با خودشون تکرار می‌کردن:
«باشد که من در امنیت باشم»
«باشد که من شاد باشم»
«باشد که من سالم باشم»
«باشد که من در آرامش زندگی کنم»
سپس این عبارات، به تدریج به دیگران گسترش می‌یافت:
اول به خود بعد به دوستی عزیز، سپس به کسی بی‌تفاوت، بعد به کسی که دشواری با او بود…
و در نهایت، به همه‌ی موجودات عالم.
در سنت پالّی، متا یکی از ارکان «چهار برهم‌ویهارا» است—چهار حالت متعالی ذهن که بودا اون‌ها رو مسیر زیستن آگاهانه می‌دانست:
متا، عشق و مهربانی بی‌قید؛
کارونا، شفقت نسبت به رنج دیگران؛
مودیتا، شادی از خوشی و موفقیت دیگران؛
و اوپِکا، تعادل ذهنی در برابر فراز و نشیب‌های زندگی.
متا، پایه و آغاز این مسیر؛ تمرینی برای ذوب‌کردن مرز میان «من» و «دیگری».
در اون دوران، راهبان متا رو نه برای مراقبه‌ی فردی، بلکه برای پاک‌سازی درون، ایجاد اتحاد، و حتی محافظت از خودشون در برابر خطرات طبیعی به‌کار می‌بردن.
در باور سنتی، محبتی که در دل گسترش پیدا کنه، قدرتی داره برای آروم‌کردن جهان بیرون.
و برای همین، در بسیاری از معابد باستانی، پیش از آغاز هر روز یا هر مراسم، متا به آرومی زمزمه می‌شد.
در سنت‌های کهن بودایی، متا بهاوانا—یا پرورش عشق و مهربانی—با نشستن در سکوت آغاز می‌شد. بدن در وضعیت مراقبه، آرام و پایدار قرار می‌گرفت. چشم‌ها بسته، نفس رها، و ذهن آماده‌ی باز شدن.
تمرین با تکرار عباراتی از نیت خیر شروع می‌شد، اول نسبت به خود:
«باشد که من در امنیت باشم… باشد که ذهن و دلم آرام باشد… باشد که از رنج دور باشم…»
مهربانی، از درون آغاز می‌شد—از پذیرش خود، با همه‌ی نقص‌ها و ضعف‌ها.
سپس این نیت گسترش پیدا می‌کرد به کسی که الهام‌بخش —راهب یا کسی که احترام عمیقی نسبت به اون وجود داره. جملات همون بودن، اما جهت قلب آروم آروم تغییر می‌کرد.
بعد نوبت دوستی عزیز می‌رسید؛ کسی که احساس نزدیکی و صمیمیت با اون هست.
و پس از اون، فردی بی‌تفاوت در نظر گرفته می‌شد—کسی که در زندگی حضور داره، اما پیوندی عاطفی ای با اون نیست.
در ادامه، مرحله‌ای دشوار اما مهم میومد: کسی که باعث رنج، خشم یا دلخوری بوده. تمرین متا در این‌جا اوج می‌گرفت—نه برای توجیه رفتار طرف مقابل، بلکه برای رها شدن از چرخه‌ی خشمی که درون رو می‌فرسایید.
همون جملات، با همون آرامش، برای این فرد هم تکرار می‌شدن.
در پایان، متا از محدوده‌ی اشخاص فراتر می‌رفت و در همه‌سو گسترش پیدا میکرد:
به شرق، غرب، شمال، جنوب، به بالا و پایین، به همه‌ی موجودات، در هر جا و در هر شکل.
«باشد که همه‌ی موجودات، در شادی و سلامت زندگی کنند… باشد که رنجی در دل هیچ‌کس نماند…»
در آخرین مرحله، ذهن از تمایزها عبور می‌کرد. دیگه نه فرستنده‌ای در کار بود، نه گیرنده‌ای.
مهربانی، به حالتی از بودن تبدیل می‌شد؛
بی‌مرز، بی‌صدا و بی‌انتظار.
مدیتیشن متا، در نهایت، تمرینی‌ برای به‌یاد آوردن مهربانی؛ نه فقط برای دیگران، بلکه برای خود.
و شاید، از همین نقطه‌ی ساده و خاموش، مسیر شفای جمعی آغاز ‌بشه.
در ادامه، اگر تمایل به تجربه‌ای عمیق‌تر از این مراقبه دارید، می‌تونید گام‌به‌گام با فصل «مدیتیشن متا یا مدیتیشن مهربانی» از دارما، جلو برید— تا این مهربانی، نه فقط شنیده، بلکه زیسته بشه.
لینک دسترسی به این فصل، در بخش توضیحات همین اپیزود قرار داده شده.

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما مدیتیشن

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.