در این اپیزود بهصورت ساده به مقایسهی رویکرد نادوگانه با رویکرد کلاسیک میپردازیم و توضیح میدهیم که هر کدام چگونه به مدیتیشن نگاه میکنند و این تفاوت نگاه چه تغییری در کیفیت مدیتیشن ایجاد میکند.
قبل از شروع تمرینهای این فصل، لازمه دربارهی رویکرد نادوگانه حرف بزنیم؛ اینکه رویکرد نادوگانه چیه، و چه تفاوتی داره با مسیرهایی که رشد و آگاهی رو «تدریجی یا دوگانه» میبینن. چون همین تفاوت دیدگاه، روی خودِ تجربهی ما از تمرین اثر میذاره. حتی ممکنه فقط فهمیدن همین نگاه، خودش مسر رو تغییر بده.
رویکرد نادوگانه بهجای رسیدن به حالتهای خاص، روی دیدنِ مستقیمِ آنچه همین حالا در جریان هست تمرکز میکنه. این نگاه، مدیتیشن رو پروژهای برای «بهتر شدنِ من آینده» نمیبینه؛ بلکه اونو فرصتی برای روشنتر دیدنِ تجربهی اکنون میدونه. فرصتی که تو اون توجه شفافتر میشه و فشارِ کنترلکردن به حداقل میرسه.
بسیاری از مسیرهای رایج، روی پیشرفت و رسیدن تأکید دارن. درسته میتونن مفید باشن مثلا برای عادتهای بهتر و کاهش اضطراب و خیلی چیزهای دیگخ. اما همین اخساس دائمیِ ناتمامبودن گاهی راه رو سخت میکنه؛ اینجا ذهن مدام خودش رو ارزیابی میکنه آیا درست انجام میدم؟ جلو میرم؟ بهتر شدم؟ و درنتیجه از تجربهی زندهی لحظه دور میشیم و مدیتیشن تبدیل میشه به یه پروژهی ذهنی؛ یه تلاش برای حفظ حالتی خاص. در حالی که هدفش از اول، رها شدن از تلاش بود. وقتی همیشه تو حالت انجام دادن باشیم، دیگه فرصتی برای بودن باقی نمیمونه. ذهن مدام درگیر نظارت بر خودشه، انگار دو نفر درون ما هستن یکی که ناظره، و یکی که نظارتشوندس.
رویکرد نادوگانه پیشنهاد دیگهای داره، و اونم اینه که لازم نیست چیزی اضافه کنیم. کافیه مقدارِ زورزدن، مقدارِ برچسبزدن، و مقدارِ قضاوتِ تجربه رو کم کنیم. وقتی این فشار کم میشه تجربهی اکنون با وضوح بیشتری خودش رو نشون میده.
در این مسیر مدیتیشن ابزار تلاش برای رسیدن نیست، بلکه دعوتیه برای هیچ کاری نکردن. یعنی بهجای اینکه بخوایم ذهنآگاهتر بشیم، فقط لحظهای استراحت میکنیم. لازم نیست هیچ کاری انجام بدیم. فقط کافیه برگردیم. برگردیم به خودمون، به همون آگاهی همیشهحاضر، به همون سکوتی که پیش از هر فکر و هر حس وجود داره.
هیچکارینکردن خودش یک هنره که به معنای اهمال نیست، بلکه به معنای دستنزدن به تجربه هست. با این هنر هم مثل هنرهای دیگه مثل نقاشی یا موسیقی قرار نیست جهان رو نجات بدیم.
همهی اینهای که گفته شد دلیلی بر اشتباه بودن مسیر دوگانه یا بهتر بودن رویکرد نادوگانه نیست. ما صرفا دو رویکرد متفاوت از مدیتیشن رو بررسی میکنیم. و تنها چیزی که اشتباه هست اینه که مدیتیشن رو نجاتدهنده میبینیم. همونطور که تفریح کردن و کارهای دیکه رو به چشم ناجی نمیبینیم و برای خوشبختیِ آینده انجامش نمیدیم، بلکه برای خودِ لذتِ همین لحظه سراغش میریم. مدیتیشن هم ارزشش تو اکنونه. وقتی توقع نجات رو کنار بذاریم، فشار کم میشه و جا برای تجربهی متفاوتتر باز میشه.
وقتی وارد تمرینهای این فصل میشید، ممکنه در بعضی لحظات حس کنید دارید تلاش میکنید به چیزی برسید. همونجا، متوجهش بشین و رهاش کنین. هدف این نیست که درست انجامش بدیم یا تجربهی خاصی پیدا کنیم. فقط باید با تمام وجودمون حضور بدون انتظار داشته باشیم.
همهی تمرینهای این فصل، یادآوریِ همین نکتهاند: کیفیت تجربه همین حالا در جریان است. ما تنها کاری که میکنیم این است که از انجامدادنِ اضافه کم کنیم تا دیدن، خودش راحتتر شود.