این مدیتیشن برای حالت خوابیده طراحی شده بنابراین یک مکان ساکت و آروم، جایی که کسی یا چیزی مزاحمتون نشه رو انتخاب کنید و دراز بکشید.
جاتونو راحت کنید و اگر نیاز هست یک بالش زیر زانوتون بگذارید.
هرموقع آماده بودید چشماتونو ببنیدید.
پاهاتونو کمی از هم بازکنید.
کف دستها رو به بالا و آروم در کنار بدن.
پیشنهاد میکنم حتی اگر براتون سخته مدیتیشن رو به همین شکل انجام بدید و به پهلو یا شکم دراز نکشید.
اگر درحین مدیتیشن احساس خارش پوست، گزگز یا درد داشتید احساسشو مشاهده کنید و از هرگونه حرکت خودداری کنید. اجازه بدید بدنتون آروم و کاملا بی حرکن باشه. پس ازچند دقیقه این احساسات از بین میرن و جاشو به فضای آرامش و بی وزنی میده.
توجهتونو بیارید به صورتتون. اجزای صورت رو کاملا آروم کنید. پیشونی، گونهها و دهات کاملا آروم باشن.
دندونهاتونو بهم فشار ندید و اجازه بدید فکتون رها باشه.
توجهتونو بیارید به سینتون و به سینه و شکمتون. به بالا و پایین رفتن سینه و ورود و خروج هوا توجه کنید.
.
.
توجهتونو معطوف دستتهاتون کنید. سعی کنید به ارسال سیگنالهایی دستهاتونو کاملا آروم کنید.
از نشونههای آروم شدن دستها تکانهای جزئی در پنجههاست. اجازه بدید پنجههای دستتون آروم برای خودشون حرکت کنن و از این احساس آرامش لذت ببرید.
.
.
.
توجهتونو بیارید به پاهاتون. پاهایی که وزن شمارو تحمل میکنند و شمارو به زمین متصل کردند لایق بیشترین توجه هستند. پاهاتونو آروم کنید و اجازه بدید انگشتهای پاتون از آرامش به آرومی حرکت کنن. این حرکات آروم و ریز باعث آرامش کل بدنتون و قرار گرفتن در حالت مراقبه عمیق میشن.
.
.
.
توجهتونو بیارید به تنفستون.
.
سعیکنید آرام و عمیق نفس بکشید طوری که باهر تنفس بیشتر و بیشتر به درون خودتون فرو برید.
.
.
.
هر احساسی که درطول مدیتیشن تجربه میکنید طبیعیه. گریه، خنده، گزگز، خشم، ترس یا انزجار همه و همه تجربهی درونی شما هستند و باهاشون مقابله نکنید. اجازه بدید هر احساسی ظهور کنه وشما فقط مشاهدش کنید.
مقاومت نکنید و تسلیم لحظهی حال باشید. خودتونو قضاوتنکنید و احازه بدید مراقبه روند خودشو طی کنه.
این روش قطعی، بدون بازگشته و حتی نیاز به تکرار نداره. چون شما به خود واقعیتون اعتماد کردید. برای همین اینجا هستید.
.
.
.
خودتونو در فضای تاریکی تصور کنید. شما روی یک تخت نهچندان راحت دراز کشیدید.
فضای اطرافتون نمناک و سرده.
بوی تعفن اطرافتونو پر کرده و دلتون میخواد هرچه سریعتر از این محیط خارج بشید.
سعی میکنید ازجاتون بلند شید ولی متوجه میشید که پاهاتون با زنجیر به تخت بسته شده.
.
احساس ترس به همراه یاس و نا امیدی سراسر وجودتونو فرا میگیره. احساس استیصال میکنید و آرزو میکنید کاش هیچوقت اینجا نبودید.
.
.
چشماتونو روی هم بگذارید و از تلاش کردن دست بکشید. مقاومت رو کنار بگذارید و اجازه بدید این تجربهی تلخ اتفاق بیفته.
.
.
کمی بعد، صدای نزدیک شدن قدمهایی رومیشونید. شخصی آروم به شما نزدیک میشه و بالای سرتون میایسته. این شخص یک شمع توی دستشه.
کمی که دقت میکنید متوجه میشید این شخص خود شماست و داره بهتون لبخند میزنه.
.
.
زنجیرهارو از پاهاتون باز میکنه و شمارو در اغوش میکشه و در گوشتون زمزمه میکنه «حالا تو رها هستی. از فرصتی که بهت داده شده استفاده کن و هیچ وقت به اینجا برنگرد.»
شما به همراهش از درب خروجی بیرون میرید.
نور خورشید، آسمون آبی و هوای تازه احساس خوبی در شما بوجود میاره.
یک نفس عمیق بکشید و ششهاتونو از این هوای تازه پر کنید و اجازه بدید رنجی که کشیدید رو التیام بده.
.
شما لایق رهایی، سلامتی و احساس سبکی هستید.
بین رهایی و سلامتی فقط یک در فاصله است. دیگه هیچ دلیلی برای برگشت به اون اتاق تاریک وجود ندا ره بنابراین در رو برای همیشه پشت سرتون ببندید و هیچ گاه برنگردید.
.
.
.
کسانی که طعم خیانت روچشیدن میدونن طعم تلخی داره و دردناکه و هیچوقت دلشون نمیخواد هیچکس به هیچ نحوی بهشون خیانت کنه. شما هم دلتون نمیخواد که به خودتون خیانت کنید و حتی یکبار دیگه حتی یکبار دیگه حتی یکبار دیگه به اینجا برگردید.
.
.
.
آروم چشمانونو باز کنید. یکنفس عمیق بکشید و به زندگی جدیدتون خوش آمد بگید.
شما رها هستید و نیاز ندارید در اسارت هیچچیزی باشید. نه سیگار، نه شبکه های اجتماعی و نه الکل و مواد مخدر و نه هیچ رفتار اعتیاد گونهی دیگهای.