امروزه کارشناسان توصیه میکنن در مواقعی که دچار نوعی درد جسمی هستید، به مدیتیشن گوش بدید. در این اپیزود قصد دارم در مورد تجربه شخصیم با شما صحبت کنم. من در 12 ساعت گذشته، میگرن داشتم. طبیعتاً زمانی که همراه با درد تمرین میکنید، تفاوت رو احساس می کنید.
مدیتیشن کردن هنگامی که درد دارید میتونه شرایط بسیار خاصی باشه چرا که دفع کردن افکار رو دشوارتر میکنه.
مثلاً من میتونم بشینم و به احساس دردی که خودم دارم فکر کنم. و بعد به این فکر بیفتم که «چرامدام دچار میگرن میشم» یا «اگر تومور مغزی داشته باشم چی؟ چیکار باید بکنم؟» این تفکریه که اگر جلوی اون رو نگیریم، مارو به سمت رنج طولانی و بغرنجتری سوق میده که در 99 درصد مواقع کاملاً غیرواقعیه.
در صورتی که حقیقت اینه که ما یا میتونیم کاری برای دردمون در زمان حال انجام بدیم و یا نه واقعا کاری از دستمون ساخته نیست.
هر قدمی که در این راه برمیداریم به سادگی تجربه واقعی شما در لحظه رو رقم میزنه.
درصد زیادی از تفکرات ما در مورد تجربه درد در اون لحظات غیرواقعی، در حقیقت یه منبع غیرضروری برای اضطراب به شمار میاد.
بنابراین، اگر درد دارید، اول باید افکارتون رو در مورد اون درد از تجربه ی خام خود درد جدا کنید.
ذهن آگاهی ابزاریه که در طول این دوره میتونیم اون رو تمرین کنیم. بنابراین، مارو توانا میکنه که بهسادگی ازاونچه که احساسش میکنیم مثل فشار، ضربان ها و تیر کشیدن ها آگاه بشیم.
احساسات خام یا بکر مثل {خود درد} وجود دارن و احساس مقاومت در برابر اون ها هم وجود داره.
شکی در این نیست که یک میل ذاتی هم در ما برای تغییر این تجربهها وجود داره.
ذهن آگاهی میتونه تلاشی باشه برای از بین بردن برخی از این احساسات، اما از بین بردن همه اونها کار ذهن آگاهی نیست. شما باید بهطور مداوم رابطه خودتون رو با این احساسات شدید تنظیم کنید و بتونید بهسادگی هر چیزی رو که در این لحظه ایجاد میشه، فقط احساسش کنید.
بنابراین، توی همچین شرایطی فقط به روش معمول تمرین کنید و به این فکر کنید که در این موضوع خاص چقدر اثربخش خواهد بود.
.اولین چیزی که در مورد درد میشه بهشتوجهکرد، اینه که یک موضوع عالی برای تمرکزه. بنابراین، توجه به اون آسونه و کار سختی نیست.
لطفا در حالت مدیتیشن قرار بگیرید.
لازم میدونم یادآوری کنم این مدیتیشن کاملا بی حرکت و فقط در حالت نشسته انجام میشه.
.
.
چند نفس عمیق بکشید و ذهنتونو باز کنید و اجازه بدید به بدن و افکارتون احاطه داشته باشه.
.
.
.
هرموقع کاملا آماده بودید چشماتونو ببندید.
. ممکنه حواستون پرت بشه و به فکر فروبرید.به خودتون زمان بدید. به احساس خام دردتون توجه کنید. دقت کنید که این احساسات همیشه در حال تغییر هستند. طبیعتاً هیچ دو لحظهای یکسان نیستن.
توجه کنید که این احساس درد که اغلب از نظر ما غیرقابل تحمله تا حدودی متناقضه؛
به عنوان مثال دقيقا درست توی همون لحظه ای که ممکنه به اون فکر کنید، قبلاً درد اون لحظه را کشیدید که در حال حاضر قادرید که به اون فکر کنید. در واقع، اونچه شما واقعاً به اون فکر میکنید، آینده س. شما نگران دردی هستید که در راهه. شما دوست دارید که در چنین لحظهای، حسی که قبلاً تجربه کردید، تکرار نشه. درد در فضای باز آگاهی شما ظاهر میشه و آگاهی مقدم بر اونه.
درست بعدِ احساس ناخوشایند درد سعی کنید استراحت کنید، حتی در شرایطی که فکر می کنید شدید و غیر قابل تحمله.
مثلاً اگه همین الان حالت تهوع به من دست بده، چطور قابل تشخیص و درکه؟ حتی بدون هیچ مفهوم واقعی، حالا واقعا فکر میکنید منشأ این احساس دقیقا کجاست؟ چیه؟
اگر در برابر این احساس ناخوشایند یعنی درد مقاومتی احساس میکنید، پس، یعنی به اون توجه کردهاید. این نکته خیلی ظریفه؛ چرا که عکسش این هست که اگه چیز خوشایندی رو احساس میکنید، مثلاً یک حالت روانی خوشایند، تونستید به طور نامحسوسی اون رو درک کنید و بهش توجه کنید.
ذهن آگاهی، یه آگاهی آینه مانندِه؛ که به سادگی اونچه که در حال ظهور هست رو، ثبت میکنه. شما مجبور نیستید اون رو تغییر بدید و هر گونه مقاومت یا چنگ زدنی انجام بدید.
یک بار دیگر، نگرشی رو که بر اساس اون به رویدادها توجه میکنید و بررسی کنید. حس ناخوشایند بعدی را طوری احساس کنید که انگار واقعاً برای اولین باره که اتفاق میافته. برای مثال، هیچ اثر بهجاموندهای از گذشته نباید وجود داشته باشد. این واقعیت که من میدونم که به مدت 12 ساعت سردرد داشتهم، نباید آگاهی من از این لحظه و احساس بعدی من رو شکل بده. پس من فقط به سردردم فکر میکنم.
انگار گه فقط آگاهی و درک همین لحظه س که وجود داره. اگر بتونید این کار رو انجام بدید، قطعاً متوجه حرف من خواهید شد.
اگر واقعاً بتونید این نقطه تعادل رو در مواجهه با احساسات ناخوشایندتون پیدا کنید (یعنی جایی که فقط شاهد اون هستید) اون موقع س که میشه گفت هیچ تفاوت واقعی بین این تجربه و تجربههای دیگه وجود نداره.
بهنوعی میشه گفت که، هوشیاری تحتتاثیر ویژگیهای کیفی و متفاوت تجربههای ما قرار نمیگیره. منظور من این نیست که مثلاً شما بدون بیحسی موضعی برید و دندون هاتون رو سوراخ کنید. ما نمیگیم که هیچ دردی وجود نداره که با روشهای مراقبه تسکین پیدا نکنه، نه! عقیده مون اینه که تو محدوده دردهای جسمانی معمولی قطعاً میشه به کمک مراقبه به آرامش رسید و دست از رنج کشیدن در موارد بیخودی کشید.
و صادقانه باید بگم که حتی نمیدونیم این توانایی ها تا چه حد میتونن با طیف های وسیعی از دردهای فیزیکی سازگار باشن.