خودشناسی در حقیقت پاسخ به این سوال است که من چه کسی هستم؟
هزاران سال است که ادیان، عرفا، فیلسوفها و دانشمندان جوابهای مختلفی به این سوال دادهاند و هیچ جواب واحدی وجود ندارد که ما اینجا بخواهیم به شما بدهیم.
اول از شما میخواهم چند لحظه به این سوال فکر کنید که واقعاً شما کی هستید؟
در ابتدا ممکن است تصویری که از خودتان دارید را در ذهنتان بیاورید و جوابهایی مثل اسم، شغل و ویژگیهای ظاهری و اخلاقیتان به ذهنتان خطور کند، ولی اینها چیزهایی نیستند که ما بخواهیم راجع بهش صحبت کنیم. ما در این فصل میخواهیم یک جواب بسیار ساده به این پرسش بدهیم که نه تنها روی نگاهمان به زندگی بلکه روی کیفیت زندگیمان در عمل تأثیر بسیار زیادی بگذارد. این روش بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده است و بدفهمی و سوءبرداشت از آن بسیار متداول است. برای خود من یک سال طول کشید تا کاملاً جا بیفتد بنابراین اگر با یک بار گوش دادن و تمرین کردن برایتان واضح نبود یا هیچ تأثیری حس نکردید این کاملاً طبیعی است پس لطفاً صبور باشید و تا آخر فصل ما را همراهی کنید. اگر نیاز بود، مجدداً هر اپیزود را گوش دهید و تمرین کنید.
قبل از اینکه شروع به توضیح دادن این روش کنم این نکته را یادآوری میکنم که تمام آنچه در این فصل میشنوید و با هم تمرین میکنیم، فقط برای آزمایش و تغییر نگرش، عقیده یا واقعیتی نیست که بخواهیم داشته باشیم. چیزهایی که میگویم نه خرافی، نه علمی، نه ایدئولوژیک، نه مذهبی، فقط یک نگاه متفاوت به خودمان از درون و بیرون است، نوعی از ذهن آگاهی با یک ابزار پرکاربرد که میتوانید در جعبه ابزار ذهنتان بگذارید و مواقع مورد نیاز از آن استفاده کنید. روشی که دربارهاش قرار است صحبت کنیم، نامش هست روش بدون سر یا هدلس که من به احترام بنیانگذارش، آقای داگلاس هاردینگ، همان کلمه ی هدلس را استفاده میکنم.
ایشان کتابهای زیادی برای توضیح دادن ایده
اشان نوشتهاند ولی متأسفانه هیچ کدام از کتابهایشان به فارسی ترجمه نشده یا حداقل من نتوانستم تا الان پیدا کنم بنابراین سعی میکنم به زبان ساده تا جایی که میتوانم این روش را برایتان شرح دهم و با هم تمرینش کنیم.
این روش یکی از جذابترین روشهای ذهن آگاهی است که من تا الان تجربه کردهام و در زندگی خودم و کسانی که میدانم این روش را درک کردهاند، نتیجهاش را به وضوح دیدهام.
خوب، برویم سر اصل مطلب.
من در جواب پرسش من کی هستم، جواب زیر را میدهم:
«من از نگاه دیگران یک شخص هستم، اما از نگاه فضایی برای همه هستی هستم.»
یک بار دیگر بگویم: «من از نگاه دیگران یک شخص هستم، اما از نگاه فضایی برای همه هستی هستم.»
برای اینکه این نگاه را درک کنیم، بیایید با هم این آزمایش را انجام دهیم.
مکانی را برای نشستن انتخاب کنید که جلوتان باز باشد و بتوانید به راحتی پاهایتان را ببینید. جایی را انتخاب کنید که حداقل چند شی مختلف جلوتان باشد تا بتوانیم آزمایش را انجام دهیم. منظورم این است که جلوتان فقط دیوار یا یک پرده نباشد. نور هم به اندازهای باشد که بتوانید همه چیز را ببینید. مثلاً من الان در سالن نشستهام و میز و صندلی و وسایل خانه را میبینم. میتوانید این اپیزود را مکث کنید و یک مکان مناسب انتخاب کنید. خب، حالا یکی از دستهایتان را بالا بیاورید و با انگشت اشاره به یکی از اشیاء مقابلتان اشاره کنید. حتی اگر در ابتدا به نظرتان مسخره بیاید، ازتان خواهش میکنم این کار را انجام دهید و فقط در ذهنتان تصور نکنید. حالا تمام توجهتان را به نوک انگشتتان و به شیای که به آن اشاره میکنید بیاورید. به رنگ و شکلی که دارد توجه کنید. این رنگ و شکل وجه دیداری آگاهی شماست که قبلاً در ذهن آگاهی تمرین کردهایم. مثلاً من به میز روبرویم اشاره میکنم و به شکل و رنگش توجه میکنم. شما میتوانید به هر شی دلخواهی که در فضای روبروتان است اشاره کنید. حالا انگشت اشارهتان را به سمت انگشتهای پا یا کفشتان بیاورید. به رنگ و شکلی که دارد توجه کنید. الان پاهایتان داخل محتوای آگاهیتان قرار گرفته و دیگر شی مقابلتان از فضای آگاهی شما حذف شده است. حالا به بخشی از بدنتان که میبینید اشاره کنید. به شکل و رنگ بدن یا لباسی که پوشیدهاید توجه کنید که این هم یک شی دیگر است.
این مهم است که بدانید این آزمایش را ما با توجه به وجه دیداری انجام میدهیم، یعنی فقط چیزی را که انگشت اشارهمان به آن اشاره میکند و میبینیم و شرح میدهیم، بدون توجه به احساسی که به آن داریم. مثلاً من به شکل و رنگ پایم توجه میکنم بدون توجه به احساسی که به آن دارم. حالا به مهمترین بخش آزمایش رسیدیم انگشت اشارتون رو بچرخونید به سمت صورتتون توجهتون رو بیارید به چیزی که بهش اشاره کردید آیا چیزی که انگشت اشارتون داره بهش اشاره میکنه رو میبینید؟ آیا دارید به شی دیگه ای اشاره می کنید؟ آیا رنگ یا شکلی اونجا میبینید؟ آیا حرکتی اونجا میبینید؟ آیا میتونید صورتتون رو ببینید؟ میتونید محتوای وجه دیداری آگاهیتون نسبت به چیزی که بهش. اشاره میکنید رو شرح بدید؟
بزارید من تجربه خودم رو بهتون بگم، چیزی که من مقابلم میبینم دست و نوک انگشت اشارم و تصویر محو شده سالن خونه در پس زمینه و جلوی انگشت اشارم هیچی نمیبینم، هیچ شی ای و هیچ رنگی، هیچ صورتی فقطیک فضای خالی محتوای وجه دیداری آگاهی من نسبت به چیزی که بهش اشاره می کنم فقط یک فضای خالی، منهیچ چیزی نمیبینم.
به این نکته هم توجه کنید که شما هرگز قادرنیستید به شکل مستقیم سر خودتون رو ببینید چیزی که همیشه دیدید تصویری از سرتون در آینه، گوشی موبایل یا عکس و فیلم بوده.
یک روش دیگه برای اینکه موضوع رو کمی بهتر متوجه بشید اینه که از هر دو دستتون استفاده کنید انگشت اشاره دست راست رو به یک شی نشونه برید حالا دست چپتون رو بیارید بالا و همون طوری که به صورت خودتون نشونه رفتید در کنار دست راستتون قرارش بدید در این حالت همزمان دست راست به یک شی و چیزی که دست چپ بهش اشاره می کنه برای شما قابل رویت نیست و ما اسش رو میذاریم فضا، میتونید دستتون رو بیارید پایین آزمایشمون تموم شد.
اگه هیچ حس خاصی به این آزمایش ندارید یا تمام این کارا براتون بی معنی بود این کاملا طبیعیه چون به زمان نیاز دارید که این مفهوم رو کاملا درک کنید امیدوارم صبور باشید و قسمت های بعدی رو دنبال کنید تا این مفهومکاملا براتون قابل درک بشه بعد میبنید که چه تاثیرعمیقی توی زندگیتون میذاره.
از این که با دارما همراه هستید از شما سپاسگزارم.