توجهتان را به بدنتان جلب کنید.
در این بدن که شما مرکز توجهتان قرار دادهاید، میلیونها جزء مختلف قرار دارد که بدون ارادهی شما با هماهنگی خارقالعادهای کار میکنند و شما تقریباً هیچ دخالتی در کارکرد این اجزا ندارید و فقط بخش بسیار کوچکی از آنها را میتوانید حرکت دهید.
حالا به مکان فیزیکی که در آن قرار گرفتهاید فکر کنید. این مکان بخشی از یک شهر، کشور، یک قاره و کرهی زمین است و این کره در حد دانش دست دومی که ما داریم درون مجموعهای غیرقابل شمارش از کرات و ستارههای دیگر قرار دارد که با سرعتی باورنکردنی به دور خودشان و به دور ستارهها و کهکشانهای دیگر در چرخش هستند. اگر فقط بتوانید خودتان را در این فضا برای لحظهای تصور کنید، متوجه میشوید که بدن شما شبیه یک ذره درون یک گردباد عظیم است، آنقدر عظیم که ما نمیتوانیم حتی احساسش کنیم.
تمام این گردباد عظیم و هرچیزی که درونش قرار دارد بدون ارادهی شما در حال رخ دادن است.
حالا همهی اینها را فراموش کنید و توجهتان را به افکارتان جلب کنید.
افکار و احساسات شما بدون اینکه از شما اجازه بگیرند وارد ذهنتان میشوند و شما را به انجام عملی وادار میکنند.
مثلاً احساس تشنگی میکنید و تصویر آب خوردن در فضای آگاهی ذهنتان ظاهر میشود و شما آب میخورید یا خسته میشوید از جایتان بلند میشوید یا بدنتان را حرکت میدهید. تمام کارهایی که من و شما در روز انجام میدهیم به همین شکل است. احساسی یا فکری ظاهر میشود و بعد شما کاری را انجام میدهید. این افکار و احساسات یا به شکل غیرارادی ظاهر میشوند یا در عکسالعمل به یک محرک خارجی مثل محیط.
خیلی از اینها هم کاملاً خودکار هستند. صبح از خواب بیدار میشوید، بدون اینکه فکر کنید یک مسیری را از رختخواب تا دستشویی و بعد آشپزخانه و الی آخر طی میکنید.
حالا به من بگویید ارادهی شما در تمام این چیزهایی که من توضیح دادم کجاست؟
بیایید فرض کنیم شما با ارادهی راسخ خودتان آمدهاید و الان دارید این اپیزود دارما را گوش میکنید!
حالا بیایید ببینیم واقعاً اینطور است؟
چه چیزی شما را وادار کرد گوشیتان را بردارید و این اپیزود را شروع به گوش کردن کنید؟
یک فکر، یک نیاز، یک عادت یا یک محرک خارجی مثل نوتیفیکیشن گوشی یا پیشنهادی از سمت دیگران شما را به اینجا کشانده.
ممکن است بگویید من با ارادهی خودم انتخاب کردم که گوش دهم، میتوانم گوش ندهم.
آیا واقعاً اینطور است؟
اینکه شما انتخاب کردید گوش دهید دلایل بسیار پیچیدهی زیادی دارد.
تمام تجربیات و خاطرات گذشتهتان به علاوهی طرز فکر و نظامهای ارزشی و اعتقادیتان، به علاوهی شرایط اقتصادی و اجتماعی و حتی ژنتیک شما دست به دست هم دادهاند که شما این انتخاب را بکنید. اگر حتی یکی از این پارامترها تغییر کند، شما انتخابتان تغییر میکند.
حتی اگر ذهنتان دارد مقاومت میکند که نه من از خودم اراده دارم و انسان موجودی دارای ارادهی آزاد است، این افکار مقاومتی هم بدون اجازهی شما دارند در ذهنتان ظاهر میشوند و حتی میتوانند باعث رنجش شما شوند. رنجش نشانهی مقاومت است.
ارادهی آزاد توهمی بیش نیست و مثل خیلی از چیزهای دیگر یک قرارداد است و در عمل وجود خارجی ندارد. حتی چیزی که ما اسمش را اراده و انتخاب بین گزینهها میگذاریم، با توضیحاتی که دادم، از ارادهی ما خارج است یا اگر هم ارادهای داشته باشیم، در مقایسه با گردباد عظیمی که توضیح دادم به صفر میل میکند.
شاید اینکه فکر کنیم تمام دستاوردهای بشر، از تکنولوژی گرفته تا ادبیات و هنر و فلسفه بدون اراده انجام شدهاند خیلی دور از ذهن باشد.
تمام اختراعات و اکتشافات و آثار هنری و حتی فجایعی که انسان در طول تاریخ به جای گذاشته از یک دانهی کوچک فکر درون ذهنش شروع شده و به تدریج رشد کردهاند. این فکر از کجا وارد ذهن انسان میشود، هم به اندازهی کافی در موردش صحبت کردهایم.
تکامل فقط در سطح ژن و زیستشناسی نیست، بلکه تمام این دستاوردها بخشی از سیر تکاملی هستند و فقط در راستای ارادهی جهان هستی هستند.