پرش لینک ها

مسیر۸: تعصب و عدم پذیرش

اگر هنوز اپیزودهای قبلی “مسیر” رو گوش ندادید، توصیه میکنم ابتدا اون‌ها رو گوش کنید؛ چرا که همه‌ی اپیزودهای “مسیر” با هم مرتبط هستند.

تعصب دقیقا نقطه‌ی مخالف پذیرش و انعطاف پذیریه.

تعصب ‌می‌تونه به دین، حذب سیاسی، ایدئولوژی، سنت، قومیت یا حتی چیزهای ساده توی زندگی باشه مثل مراسم های مختلف، چیزی در سبک زندگی مثل گیاهخواری یا حتی تعصب روی چند کتاب و تعصب روی انسان‌های دیگه که گاه باعث میشه ما ازشون بت بسازیم.

تعصب معمولا از عدم آگاهی و دانش کافی نشات‌ می‌گیره. کسانی که با گروه‌های محدودی از انسان‌ها در تماس هستند که معمولا هم عقیده با اونان، کسانی که در خانواده‌ ها متعصب و مدارس و اجتماعات متعصب بزرگ میشن. کسانی که سفر نمی‌کنن و به اندازه کافی مطالعه نمی‌کنن. کسانی که در‌ زندگیشون کلا چند کتاب محدود خوندن، کسانی که خودشونو در معرض تجربیات جدید قرار نمی‌‌دن و از فضای امنشون خارج نمیشن شانس تعصب در اونها بسیار بالاتره.

تعصب یکی از‌ کارکردهای مغز ما هست و کاربردهای زیادی داره مثل ساخت اجتماعات کوچیک و. بزرگ و دفاع از این احتماعات که به به بقای ما کمک کرده ولی واقعا در فضای اگاهی تعصب می‌تونه مخرب و فاجعه بار باشه.

در همه‌ی ما چیزهای وجود داره که بهش تعصب داشته باشیم، هرچند کوچیک قرار امروز بهشون اگاه بشیم.

تلگرام

Telegram

کست باکس

Castbox

اپل پادکست

Apple Podcast

اسپاتیفای

Spotify

تعصب و عدم پذیرش (علی)

تعصب دقیقا نقطه مخالف پذیرش و انتخاب پذیری هست.

تعصب میتونه به دین، حزب سیاسی، ایدئولوژی، سنت یا حتی چیزهای ساده در زندگی باشه مثل مراسمهای مختلف، حتی تعصب روی چند کتاب و تعصب روی انسانهایی دیگه که گاه باعث میشه ما ازشون بت بسازیم. تعصب معمولا از عدم آگاهی و دانش کافی نشات می گیره. کسانی که با گروه های محدودی از انسانها در تماس هستند که معمولا هم عقیده با اونا هستن، کسانی که در خانواده های متعصب و مدارس و اجتماعات متعصب بزرگ می شن، کسانی که سفر نمی کنند و به اندازه کافی مطالعه نمی کنند، کسانی که در زندگیشون کلا چند کتاب محدود خوندن، کسانی که خودشون رو در معرض تجربیات جدید قرار نمیدن و از فضای امنشون خارج نمیشن شانس تعصب در اونها بسیار بالا تره.

سعی کنید یکی از چیزهایی رو که بهش تعصب دارید رو پیدا کنید. میتونه هرچیزی باشه، از عقاید مذهبی و سیاسی بگیر تا یک مراسم مثل روز تولد یه رژیم غذایی خاص یا یک فردی که روش تعصب دارید و شنیدن هرچیز مخالفی ممکنه شما رو تحریک کنه. با ماهیتش که این باور یا عقیده یا عادت یا هرچیزی که اسمش میگذارید الان کجاست؟

تجربه من اینه، تعصب من یه فکر درون ذهنم هست و وجود خارجی نداره. اگر حافظه من پاک بشه تعصبی که دارم هم از بین میره. پس اونا یک یا بهتره بگیم رشته ای از افکار هستن. حالا بگید این فکر از کجا اومده توی ذهن شما.

تجربه من اینه، این افکار از طریق دیگران به من منتقل شدن، بخشی از طرف خانوادم، بخشی از طریق رسانه ها و کتاب هایی که خوندم، فیلم هایی که دیدم و نظام های آموزشی و جامعه و غیره.

من اسمشون رو می گذارم دیگران. حالا بیاییم سناریو رو یه بار بازبینی کنیم تا اینجا. دیگران یک سری فکر رو به من گفتن، تکرارش کردن و من اون رو به شکل بسیار قوی باور کردم و حاضر نیستم چیزی خلاف اون بشنوم.

حالا به من بگید خلاف این افکاری که شما باورشون کردید از کجا میان؟ منظورم همونایی هست که شما رو تحریک یا عصبانی میکنه، جواب من اینه ،دیگران.

فرق دیگران اول و دیگران دوم چیه حالا به نظرتون؟ چون دیگران اول رو من اول باهاشون در تماس بودم بهشون اعتماد بیشتری دارم و حرفاشون رو باور میکنم. ولی دیگران دوم با اختلاف زمانی اومدن و من به اونها اعتماد ندارم.

شما ممکنه دلایل خودتون رو داشته باشین. خوب بهش فکر کنید. دلیل این که هرکس تو دنیا فکر می کنه دینش، عقیده سیاسیش، ملیت و قومیتش و عقایدش از بقیه بهتره، دقیقاً همینه.

حالا سوال اینجاست. آیا یک رشته افکار ارزش عصبانی شدن، خشونت، جنگ و کشتن انسانهای دیگر رو داره؟ هر باری که کسی نظر مخالفی داد یا برخلاف باورها و عقایدتون چیزی دیدید یا شنیدید که باعث برانگیختن شما شد، چند لحظه به این آگاه بشید که چه اتفاقی در ذهنتون داره می افته؟ افکاری که شما چنان بهشون باور دارید از کجا اومدن و تمام وعده هایی که بهتون داده شده و همه پیشبینی هایی که بر اساس این افکار دارید انجام می دید فقط برای شما و دیگرانی که بهشون باور دارید اینقدر مهم هستن برای افراد دیگه ممکنه مخالفش کار کنه. من هر باری که این اتفاق برام می افته از خودم میپرسم اینو کی گفته؟ بعد میپرسم چی باعث میشه که اینقدر به یک نفر باور داشته باشی؟ و بعد میگم اگر اشتباه کرده باشه چی؟ و انقدر سؤال کردن رو ادامه میدم تا متوجه پوچ بودن تعصبم بشم. نا گفته نمونه ذهن ما آروم نمیشینه که ما این سوالات رو بپرسیم ،مدارم مقاومت میکنه و من میگه، معلومه که درسته، معلومه که حق با تو هست. ممکنه بگید یعنی ما به هیچی یقین نداشته باشیم، باور نداشته باشیم؟ نه اصلا حرف این نیست موضوع تعصبه ،تعصب تندروی و نقص عقاید دیگه هست. عقاید من برای خودم و واقعیت من هستند و دلیلی نداره بخوام اونها رو به دیگران تحمیل کنم، دیگران رو با عقاید مخالف و متفاوتشون همانطور که هستند بپذیرم.

از همراهی شما سپاسگزارم و براتون آرزوی آگاهی می کنم.

اپیزودهای دیگر این فصل:

فصل های دارما مدیتیشن

پیام بگذارید

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.