تحقیقات دربارهی عملکرد مغز نشون میده که وقتی وارد زندگی روزمره میشیم و به عملی عادت میکنیم، مغز ما به حالت خلبان خودکار میره که به ما امکان میده بدون اینکه زیاد به کار فکر کنیم و انرژی صرف کنیم اونو به نحو احسن انجام بدیم.
این خلبان خودکار مغز بسیار پرکاربرده و نبودش باعث بروز مشکلات بسیاری میشه. اما نکتهی دیگری وجود داره که موضوع بحث ماست: سپردن کل زندگی به این خلبان عزیزه.
این ابزار قوی هم مثل سایر ابزارهای دیگری که تا الان بارها ذکر شده، نیازمند پرورشه؛ در غیر این صورت به وسیلهای در جهت نابودی انسان تبدیل میشه که از دیرباز موضوع بحثبرانگیزی بوده و با القابی مثل “حضور”، “آگاهی” یا “زندگی در حال” مورد خطاب قرار گرفته.
تصور کنید هر روز سر ساعت معینی به ایستگاه اتوبوس یا مترو میرید، سر راه یک قهوه میخرید، پنج دقیقه منتظر میمونید و بعد سوار میشید تا به سر کارتون بروید.
محل کار شما در شهری نزدیک به شهرتونه بنابراین مجبورید هر روز این مسیر رو برید. شما این کار خستهکننده رو به خلبان خودکار میسپرید و بدون توجه هر روز این کار رو انجام میدید. چون همه چیز بدون تغییره بنابراین مغز شما برای این کار نیازی به تمرکز نمیبینه. اما امروز قضیه متفاوته؛ ساعتها یک ساعت جلو کشیده شده و شما از اون با خبر نشدید، طبق روال هر روز به ایستگاه رفتید و قهوه به دست سوار قطار شدید ولی سر از شهر دیگری درآوردید! در این شرایط که احتمالا باید خلبان خودکار رو خاموش کنید و ببینید چه اتفاقی افتاده.
از اونجایی که مغز نمیتونه از کار کردن بایسته، در حین قرار گرفتن شما در حالت DMN یا همین خلبان خودکار، شروع به خیالپردازی و سیر سلوک در زمان گذشته و آینده میکنه. مرور اتفاقات گذشته و ساخت داستانهایی نهچندان واقعی از گذشته و خیالپردازی دربارهی آیندهای که هنوز اتفاق نیافتاده و احتمالا قرار هم نیست اتفاق بیافته از جمله کارهاییه که مغزتون در حالت خلبان خودکار انجام میدهه.
مشکلاتی از این قبیل روزانه برای ما میافته بدون اینکه از خیلی از اونا با خبر بشیم. عصبانی شدنها، تصمیمات احساسی و لحظهای، ترسها و وسواسهای فکری و منشأ بسیاری از افسردگیهای ما به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نحوهی استفادهمون از این خلبان خودکار مرتبطه.
در صورتی که زمان زیادی از روز رو در این حالت به سر ببرید، قطعا از زمان حال قافل شده و نه تنها از لذت آنچه در حال اتفاق افتادنه محروم میمونید بلکه بیشتر زمانتون رو در حسرت گذشته و رویاپردازی آینده سپری میکنید.
عدم توانایی تمرکز و عمیق شدن در بسیاری از کارهایی که انجام میدیم نیز حاصل استفادهی نابجا و نا آگاهانه از این توانمندیه.
همهی این داستانها رو گفتم که بگم برید ذهن آگاهیها رو تمرین کنید چون خیلی مهم هستن. هیچ راه سریع و میانبری هم نداره. زمان میخواد. هرچی بیشتر توی روز ذهن آگاهی تمرین کنید ذهنتون ورزیدهتر میشه. دقیقا مثل عضلات پا که اگه راه نرید و فقط روی تخت دراز بکشید و هیچ کار نکنید کمکم ضعیف میشن و از کار میافتن. هیچ دارویی هم نداره باید فیزیوتراپی کنید و حرکتشون بدین.
ذهن آگاه مقدماتی و پیشرفته و ذهنآگاهیهای کاربردی مثل پیادهروی آگاهانه، غذا خوردن آگاهانه، رانندگی و غیره که براتون گذاشتیم رو تمرین کنید. فصل بعد هم روش جدیدی از ذهن آگاهی براتون تهیه کردیم.
نکتهی دیگهای که میخواستم یادآور بشم اینه که حدودا بدونید تا حالا سرجمع چند ساعت تمرین ذهن آگاهی کردید، چون تاثیرات اولیه بعد از ۵۰ ساعت و تاثیرات عمیق بعد از ۵۰۰ ساعت ذهن آگاهی روزمره قابل درک خواهد بود. معنیش اینه که اگه روزی نیم ساعت صبح و نیم ساعت شب مدیتیشن ذهن آگاهی انجام بدید، بعد از ۵۰ روز تاثیرات اولیه و بعد از یک سال و نیم کاملا تاثیرشو اعم از کاهش استرس، احساس خوشبختی، کاهش چشمگیر خشم و افزایش توانایی تصمیمگیری و پیشرفتهای شغلی و خانوادگی و غیره توی زندگیتون مشاهده خواهید کرد.
سعی کنید علاوه بر زمانی که مدیتیشن ذهن آگاهی اختصاص میدید، تو کلروز هم تمرین ذهن آگاهی کنید یعنی هرموقع متوجه شدید توی افکارتون غرق شدید، ذهنتونو برگردونید به لحظهی حال و حال و احساسی رو که تجربه میکنید چه لذتبخش چه تلخ مشاهده کنید.
من مطمئنام که با تمرین و تکرار مداوم در کنار هم و توی مسیری که هستیم باهم رشد میکنیم و زندگی بهتری رو تجربه میکنیم.
ممنون که هستید و مارو همراهی میکنید که این مسیر رو تنها نریم.