قبل از هر چیز توضیح بدم که این فصل مدیتیشن نیست. پس اگر علاقهای به یادگیری و شنیدن عقاید جدید یا مخالف ندارید، از شنیدن این فصل صرفنظر کنید و فصل بعد رو گوش بدید.
اگر هم گوش میدید، در نظر داشته باشید در این اپیزودها قراره صحبتهایی بشه که شاید برخلاف عقاید، دانستهها یا طرز تفکر شما باشه. پیشنهاد میکنم با صبر و ذهن باز و بدون تعصب گوش بدید و از شنیدن عقیدهی مخالف و متفاوت عصبانی و ناراحت نشید. اگر دوستش نداشتید هم کاملا طبیعیه، میتونید نادیده بگیریدش.
اگر اپیزود «قضاوت» و «تعصب» رو گوش نکردید، چون به این اپیزود مربوطه، حتما گوشش بدید.
خوب، بریم سراغ اپیزود.
اگه شما هم مثل من زبان چینی رو بلد نباشید، نمیتونید به این زبان حرف بزنید. پس اگر نمیتونید یک صفحه چینی رو بخونید، به دلیل بیشعوری، نفهمی یا بیلیاقتی و بیفرهنگی شما نیست. شما فقط اینو یادش نگرفتید. یعنی اصلا انتخابش بهتون داده نشده.
ما حتی بین غذایی که هر روز میخوریم هم انتخاب چندانی نداریم. تنوع غذایی شما چند تاست؟ ۱۰ تا؟ ۲۰ تا؟ ۵۰ تا؟ بیشتر غذاهای دنیا رو حتی نمیشناسیم؛ پس انتخابی نداریم که بکنیم. حتی اگه بشناسیم هم میلمون نمیکشه مار و تمساح بخوریم. پس الان حق انتخاب نداریم که اونارو بخوریم ولی دوست عزیز چینیمون با لذت میخوره. همین در مورد کلهپاچه برای اونا هم صدق میکنه.
حالا اگه شما شروع کردید به خوردن غذای چینی و کمکم خوشتون اومد، در حقیقت به گزینههاتون اضافهش کردید. اینجا دو تا اتفاق افتاده: یکی اینکه با این غذا آشنا شدید، دومین اینکه زمان گذاشتید تا به طعم جدید و عجیبش عادت کنید و بهش کمکم علاقهمند بشید.
حالا چی میشه که یک نفر که بد رانندگی میکنه، کار شمارو درست انجام نمیده، بیاحترامی میکنه، یا با لحن بد صحبت میکنه یا هر کاری انجام میده که به مزاج ما خوش نمیاد، ما نمیگیم خوب یاد نگرفته، بلکه برچسبهایی مثل دیوانه و نفهم بهش میزنیم، اگه چهارتا فحش دیگه نثار خودشو مادر و عمه محترمشون نکنیم.
برگردیم به مثال زبان چینی، حتی اگه برید و یادش بگیرید هم، مثل یک چینی که از بچگی یاد گرفته نمیتونید حرف بزنید، لهجه دارید یا حتی شوخیهاشون رو شاید متوجه نشید. این که یادگرفتید ولی کامل و درست یاد نگرفتید هم باز دلیلی بر این نیست که شما بیشعور هستید، دلیلش اینه که اصولی و از بچگی یادش نگرفتید.
حالا کسی هم که اونطوری با شما رفتار میکنه، درسته یاد گرفته ولی درست یاد نگرفته، اصولی یاد نگرفته. تظام آموزشیش مشکل داشته.
نکتهی دوم اینه که ما استعداد و تواناییهای متفاوتی داریم. خیلیهامون زندگیهای سختی رو داشتیم. خیلیهامون ضربههای شدید روحی رو متحمل شدیم یا اختلالی رو به ارث بردیم.
این نشون میده ما واقعا حق انتخاب چندانی برای چیزی که الان هستیم نداشتیم.
منظورم این نیست که افرادی در جامعه و بزهکاران باید رها بشن تو جامعه و بگیم خوب تقصیری ندارن که، نه. ولی اینها هم باید درمان بشن و آموزش ببینن.
تنبیهات و قوانین جامعه هم بدون آموزش صحیح کارایی نداره، باید در کنار هم باشن.
تنبیه معنیش اینه که تو آموزشهایی رو که ما بهت دادیم درست یاد نگرفتی و این فقط تورو آگاه میکنه و بهت یادآوری میکنه، نه اینکه ما آموزش ندیم و سعی کنیم با تنبیه یک نظام آموزشی حاشیهای شرطی محور ایجاد کنیم که همه سعی کنن یه راه فرار ازش پیدا کنن.
اینارو همرو گفتم که بگم چقدر آموزش مهمه.
اینکه مدام تأکید میکنم دلیلش اینهکه منتظر این نباشیم که بهمون آموزش بدن. خودمون روی خودمون کار کنیم.
اگر مغز انسان رو به یک گوشی موبایل تشبیه کنیم، آموزهها هرکدوم یک اپلیکیشن هستن که روش نصب میشن. وقتی من اپ زبان چینی رو نصب نکرده باشم نمیتونم حرف بزنم.
فرق موبایل و مغز ما اینه که یه اپ توی موبایل به محض نصب شروع به کارمیکنه ولی مغز ما نیاز به تکرار و تمرین داره تا کاملا پروسهی نصب انجام بشه. از تکرار و تمرین و خطا هم نترسید. راهش همینه و راه دیگهای نداریم.
به جای اینکه به همدیگه الفاظی نظیر بیشعور و گاو و گوسفند رو نسبت بدیم، به خودمون و بچههامون یاد بدیم و یادآوری کنیم که این شخص بهترشو یاد نگرفته یا شاید توی این لحظه آگاه نیست یا بالاتر از اون، شاید اصلا دست خودش نیست.
انتظار هم نداشته باشید یه چیزی رو چند بار میگید طرف مقابلتون یاد بگیره و همونطور که شما انتظار دارید رفتار کنه.
دلیل اینکه ما آدمها در رفتار و یادگیری متفاوت هستیم علاوه بر آموزش، سه عامل مهم دیگه هم وجود داره:
ژنتیک، شانس و شرایط اقلیمی.
اگر میبینید یک نفر ذاتا آرومه، یکی دیگه هیجانی، یکی استرسیه، یکی دیگه خونسرد، اینها دلایل ژنتیکی هم داره. همونطوری که ظاهر ماها متفاوته، کارکرد هورمونها و سیستم عصبیمون که مغز هم شاملش میشه متفاوته، بنابراین رفتارامون متفاوته.
شانس بحث پیچیدهای هستش و به اعتقادات ما برمیگرده ولی تعریف ما از شانس چیزیه که ما براش برنامهریزی نکردیم. یکی اسمشو خواست کائنات میگذاره، یکی توفیق یا خواست خدا میگذاره، یکی قضا و قدر یا قسمت، یکی کارما ولی چیزی که بین همهی اینها مشترکه اینه که ما براش برنامهریزی نکردیم.
ما انتخاب نکردیم در چه تاریخی، در چه کشوری، در چه خانوادهای متولد بشیم و این سادهترین مثال برای این موضوعه و قطعا اگر همین سه تا رو تغییر بدیم حتی با آموزش و ژنتیک یکسان، نتایج بسیار متفاوتی حاصل میشه.
شرایط اقلیمی هم بسیار تاثیرگذاره. شما اگر به جای ایران در یک کشوری بدنیا میآمدید که شش ماه شب بود شش ماه روز، با تمام شرایط یکسان هم به نظرتون زندگی مشابه داشتید؟
این موارد رو گفتم که بهش فکر کنید. نیازی نیست بپذیرید، فقط برید بهشون فکر کنید و هر نظری هم داشتید با ما در میان بگذارید.
کتابی که میخوام معرفی کنم کتاب ارادهی آزاد سم هریس هستش که کاملا مرتبط با موضوع این اپیزود هستش، خوشبختانه چاپ شده و میتونید خیلی راحت تهیهاش کنید.
از اینکه با دارما همراه هستید و اپیزودهایی رو که دوست دارید رو به دیگران معرفی میکنید، از شما سپاسگزارم.