ذات مدیتیشن ممکنه که یه تمرین انفرادی باشه ولی مزایای بینظیر مدیتیشن گروهی رو اصلاً نمیشه دست کم گرفت. یعنی وقتی میری راجع بهش مطالعه میکنی و مقاله میخونی و تحقیقات رو میبینی، میبینی که خب گروهیش واقعاً یه داستان دیگه است. شاید بشه بزرگترین دستاورد مدیتیشن رو این دونست که شما خیلی راحتتر میتونی با خودتون با فکرتون کنار بیاین، به ذهنی که قراره در تمام سفر زندگی ماوا و خونه اصلی شما باشه مسلط باشید و یه جورایی انگار دارید با خودتون رفاقت میکنید.
اما این که مدیتیشن ابزار کنار اومدن با خودتون و مسیر زندگی شخص خودتونه دلیل نمیشه که حتماً بهش به چشم یک فعالیتی که باید در انزوا و تنهایی و همچین گوشه عزلت انجام بشه نگاه کنیم. یه مطالعاتی انجام شده که از شرکتکنندگانی که قبلتر مدیتیشن فردی انجام میدادن تو برنامههای هشت هفتهای دعوت به عمل اومده تا توی گروه روی موضوعات مثلاً مشکلدارشون مثل مشکل بدبینی، استرس، درد، خشم یا مثلاً شرایط فیزیکی بدنشون یک مدیتیشنی داشته باشن.
وقتی که نتایج رو بررسی کردن بعضی از شرکتکنندهها گفتن که شرکت توی مدیتیشن گروهی شبیه اینه که شما از یه اتاق خالی که فقط پژواک صدای خودتون و قدمهای خودتون توش بوده و خارج شدید و وارد یه سالن بزرگی شدید که یک گروهی تو آرامش در مورد یک موضوع اتفاق نظر دارن و دست تو دست هم دارن توی مسیر پیش میرن که خب این خیلی توصیف جالبیه از مقایسه مدیتیشن انفرادی و گروهی. ممکنه یکم اولش برای آدم عجیب به نظر بیاد چون ما عادت کردیم خودمونو، ذهنمونو با بقیه سهیم نشیم ولی از مزایای مراقبه گروهی میشه افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطراب حضور در جمع اشاره کرد یعنی واقعاً انگار اون تنشی که هر وقت وارد یک جمع جدید میشیم با آدمهای جدید آشنا میشیم سراغ ما میاد میتونه با این تمرین مدیتیشن گروهی خیلی خیلی کمتر بشه. حتی شاید فکر کردن بین که آدمها دارن حین مراقبه نگاهت میکنن اون وسط ممکنه یکی زیرچشمی یک نگاهی به بقیه بندازه، ممکنه معذبت کنه ولی بعد از اینکه یکی دو جلسه رفتی کلاس و حضور پیدا کردی یا با گروه دوستیت بودی حالا هر چیزی، کنار اومدن با حضور در جمع خیلی راحت میشه یعنی یک جوری انگار سینرژی کار خودش رو شروع میکنه و شما راحت و فارغ به ذهنتون اجازه میدید که آرامش رو با بقیه شریک بشه.
ببین تحقیقات همین رو ثابت کرده، تحقیقات ثابت کردن در حین مدیتیشن گروهی امکان عمیقتر شدن تو آرامش به دلیل اون حس خوب و سینرژی جاری تو محیط خیلی بیشتر فراهمه، ممکنه یکم حفظ تمرکز و اون احساسی که داری سخت باشه، بالاخره خونه خودت نشستی دیگه، آزادی عملت شاید کمتر باشه ولی خب ارزش امتحان کردن رو داره چون مراقبه گروهی کمک میکنه ذهن مثل اعضای یک تیم عمل کنه مثل اعضای یک تیم که یک جوری انگار تو بازی مثل یک کل واحد عمل میکنن. خب قطعاً قدرت و تأثیر یک گروه که دارن آرامش رو جاری میکنن خیلی بیشتر از یک شخصه و خب آرامش هم ثابت شده که مسریه در تحقیقات روانشناسی که انجام شده. آرامش خیلی مسریه و میتونه توی مدیتیشن گروهی هم همین جوری عمل کنه یعنی آرامش مثل یک اتفاق مسری توی یک گروه توزیع بشه.
یک تحقیقات خیلی جالبی روی یک گروهی در سال 2018 در واشنگتن انجام شد که این گروه مجرمینی بودن که در واقع دوره حبسشون تموم شده بود و در جریان در واقع بازپروریشون اومدن و از تکنیک مدیتیشنهای گروهی براشون استفاده کردن، دیدن که 23 درصد از این افراد کاهش تمایلاتشون به جرم و جنایت واقعاً محسوس بوده در طی یک سال آیندهش و این مدیتیشن گروهی در واقع یک جوری به ناخودآگاهشون و نیمه خودآگاهشون تأثیرات بسیار مثبتی داشته. حتی موضوع ساختن شبکه روابط جدید آدمها هم میتونه خیلی جذاب باشه. چونکه انگار که کلاسهای مراقبت گروهی یک جوری روی ذهنیت آدمها نسبت به همدیگه تأثیر میذاره.
حالا اگر میخوایم عملکرد بدن رو دقیق بررسی کنیم به طرز چشمگیری به ضربان قلب و سیستم خونرسانی متکیه. مثلاً وقتی میدوی یا وقتی ورزش میکنی قلبت برای رسوندن اکسیژن بیشتر سریعتر میزنه و اکسیژن و مواد مغذی رو از طریق خونت به اندامهات میرسونه، وضعیت بدن تو حالتهای اضطراب و خشم و ترس و موارد مشابه هم همینه. قلب شما سریعتر میزنه تا اندامهاتون برای عملکرد بهتر تو شرایط بحران اکسیژن بیشتری برسونه. حالا اگر سیستم گردش خونت رو مثلاً مثل سیستم حمل و نقل در نظر بگیری رگها مثل جادهها میمونن که خب گلبولهای خونی که حالا این اکسیژن و مواد مغذی روشون سوارن مثل یک سری ماشین میمونن که تو این جادهها دارن برای خودشون راهشون رو میرن. هر چقدر وضعیت ترافیک این رگها روونتر و مرتبتر باشه اکسیژن و مواد مغذی راحتتر به بدن میرسه و این زمانی اتفاق میافته که ضربان قلب شما آروم و تحت کنترل باشه.
مدیتیشن راه حل این داستانه. اینجا هست که شکل جالبه. مدیتیشن به شما این امکان رو میده که با هدف قرار دادن قسمتهای خاصی از مغزمون که وظیفش دسترسی به آرامش عمیقه عملکرد فیزیولوژیک بدنتون رو تغییر بدید. یا به بیان دیگه با پایین آوردن ضربان قلبتون و تسلط به آرامشتون خونرسانی رو به ایدهآلترین حالت ممکن در بدنتون برسونید. این یک مثال ساده بود. اگه یه سرچ چند دقیقهای روی اثرات مدیتیشن تو سورسهای معتبر داشته باشید هزار و یک تأثیر جالب روی سلامتیتون و عادتهای روزانتون پیدا میکنید. یکی از اثر بخشی جالبش رو افزایش تمرکزه که با اسکنهای مغزی کاملاً قابل رویته و تأثیر دیگهاش که من خیلی دوستش دارم روی خواب عمیقه. کاهش استرس، کنترل خشم که تماماً با پارامتر قابل اندازهگیری در آزمایشهای مختلف بررسی شده، ثبت شده و مقالاتی روش ارائه شده و برای قسمت تأثیرش روی عادتهای غذاییم باید یه عالمه چیزای جالب براتون بگم. تقاضای بدن سالم که در وضعیت بالانس روحی و جسمی باشه خیلی خیلی سالمه. اگه شما مشکل قند نداشته باشی، مشکلات تنفسی نداشته باشی، فشار و استرس و اضطراب و این چیزا رو نداشته باشی، اینها رو کنترل کرده باشی، یک اشتهای کاملاً متفاوت و سالمی از بدنت میبینی که درگیر پرخوری عصبی یا نیاز زیاد به قند برای کنترل آرامش و به دست آوردن لذت و کنترل احساسات نمیشه و این خیلی نکته مهمیه. خب پس اگه اشتها سالم باشه رو سلامتت، کاهش وزن، تعادل کار و زندگیت، همه اینها یعنی در واقع در تغییر سبک زندگیت بهت کمک میکنه.
رژیمهای موقتی نه سلامت میارن نه میتونن تو دراز مدت بهت کمک بکنن اما مدیتیشن میتونه اون نقطه اتکایی باشه که برای دوستی بیشتر با ذات خودت و حفظ این رابطه از طریق تلاش برای بهتر کردن سبک زندگیت داری انجامش میدی. تحقیقات نشون دادن که وقتی این محرکای احساسی و آسیبهای روحی روی آدمها نباشه مثل احساسات منفی، عدم رضایت از ظاهر و از رابطههای مشکلدار، ابزاری که آدمها باشه احساساتشون رو کنترل میکنن غذا نیست. یعنی وقتی شما تحت فشار زیاد روانی یا حالا مثلاً عدم اعتماد به نفس هستی سعی میکنی با خوردن غذا خیلی وقتها اون آرامش و لذت رو به خودت برگردونی و در واقع کنترل احساسات رو با غذا به دست بگیری، ولی در مسیر مراقبه یک اتفاق خوبی که میافته اینه که این ارتباط با غذا کنترل میشه چون شما یه مراوده بسیار زیبایی رو با ذهنت و بدنت آغاز کردی و هر چقدر محبت شما و صمیمیتت با مهمترین فرد زندگیت یعنی وجود خودت عمیقتر بشه بیشتر به سلامتی توجه خواهی کرد و اصلاً
ذهنت هم ناخودآگاه تصمیمات درسته روی بر کنترل اشتهات میگیره.
اینکه چقدر طول میکشه ما تأثیر مدیتیشن رو مشاهده کنیم واقعاً بستگی داره. اگه دنبال یک مسکن سریعالعمل هستین نه، شما نمیتونید مثلاً سه روز مدیتیشن کنید و منتظر باشید که کنترل مثلاً تنفستون یا ضربان قلبتون رو دستتون بگیرید.
ولی تو سنجشهایی که انجام شده گروههای مختلف سنی ازشون خواستن که بعد از یک ماه روزی بین 5 تا 10 دقیقه مدیتیشن کردن بیان مزایاش رو اعلام کنن بگن آقا چند چندین با خودتون که اکثراً گفتن تغییر محسوسی تو حس آرامش ذهنیشون و ثبات افکارشون داشتن و بعد از گذشت از چندین هفته تمرین مدیتیشن کاملاً احساس کردن که متمرکزتر شدن و مدام حضور ذهنشون رو در لحظه حس میکنن انگار که یک جوری سر و صداها و به همریختگی ذهنشون به راحتی تحت کنترلشون در اومده انگار که مودشون با اتفاقای ساده روزمره عوض نمیشه و خب قطعاً که تنفس عمیقتر و با ثباتتری رو تجربه کردن. دانشمندای زیادی هم اومدن به خصوص متخصصین علوم اعصاب در مورد چگونگی تأثیر مدیتیشن به عملکرد مغز تحقیق کردن. طبق نتایج ثبت شده و اسکنهای مغزی که گرفتن از آدمای مختلف تو گروههای مورد بررسی تو سال 2016 دیدن که مراقبه مداوم با افزایش تراکم مناطقی که مسئول تمرکز، خودآگاهی، دلسوزی و حافظه هستن، مغز رو انگار با یک جزئیات بیشتری دارن سیمکشی میکنن و قسمتهای کنترل مثبت ذهن رو گستردهتر میکنن انگار این مرز رو دارن هل میدن و تو مناطقی که مرتبط هستن با اضطراب و تنش و ترس بعد از گذشت چند ماه فشردگی دیدن انگار که منفیها دارن به نفع مثبتها میرن کنار، یعنی قسمتهایی از مغز که مسئول مدیریت احساسات مثبت هستن دارن این مرزشون رو هی هول میدن. شما با مدیتیشن دارین به اینا یک نیرو میدین که این دیواره رو فشار بدن و قسمتهایی از مغز که مسئول اتفاقهای منفی هستن یکم خودشون رو فشرده کنن، جمع و جورتر بشینن جا بشن.
خلاصه که من فکر میکنم که همین نتایج به ما کمک کنه که منتظر معجزه نباشیم. بدونیم که با مرور زمان تسلط به ذهنمون این آرامش وارد زندگیمون میشه. یک سری تأثیرات درازمدت هم داره که خب ثابت شده ممکنه بعد یک سال، دو سال، ده سال، شش ماه مشاهده بشه ولی خب تأثیرات درازمدت اسمگذاری شده توی نتایج آزمایشها که مثل بهبود روابط آدمها، دستیابی به موفقیتهای کاری، سلامت فیزیکی و افزایش امید به زندگی.
ممنون از همراهیتون و صبوریتون. خدا نگهدار.