دوران کودکی ریشه و بنای تصویری است که از خودمان داریم و اعتماد به نفس، مثل نهال نحیفی میماند که در کودکی، در خاک ذهن نشسته و در مسیر زندگی رشد کرده است؛ زیبا و پربار شده یا خشک و پوسیده شده.
پشت انسان، به این درخت گرم است؛ هر چقدر در این مسیر، از ارزشهای وجودی خود آگاهتر باشند، درخت پربارتره و هر چقدر از رسیدگی به این درخت غافل باشند، راه برای ورود علفهای هرز بازتر است.
تنها با آگاهی میتوانیم جلوی رشد علفهای هرز را بگیریم.
هر تمرینی برای افزایش اعتماد به نفس مثل آبیاری یا هرس بهموقع برای این درخت است.
لطفاً با ما همراه باشید تا با تصویرسازی و ریشهیابیهای ذهنی، قدرت دوبارهای به این درخت بدهیم.
لطفاً یک مکان ساکت و آروم، بدون مزاحمت پیدا کنید.
اگر حالت نشسته رو ترجیح میدید مطمئن باشید کمرتون در حالت راحتی قرار گرفته و فشاری روش نیست،
شونههارو عقب بدید، گردن رو صاف کنید و دستهارو آروم روی پاهاتون قرار بدید.
اگه حالت خوابیده رو ترجیح میدید مطمئن بشید فشاری روی کمر و گردنتون نیست و اگر نیاز هست یک بالش زیر زانوتون بذارید.
هر موقع آماده بودید چشماتونو ببندید.
چند نفس عمیق بکشید و بدنتونو آروم کنید.
تنفس عمیق بعدی رو باهم انجام میدیم با ۴ شماره نفس عمیق و ۳ شماره حبس و ۴ شماره آروم بازدم انجام بدید.
نفس عمیق ۲ ۳ ۴ حبس ۲ ۳ بازدم ۲ ۳ ۴.
یکبار دیگه مجدد تکرار کنید.
نفس عمیق ۲ ۳ ۴ حبس ۲ ۳ بازدم ۲ ۳ ۴.
اجازه بدید تنفستون به ریتم طبیعی خودش برگرده.
به تنفس و بالا و پایین رفتن سینه و شکمتون توجه کنید.
به هوای سردی که وارد بینی میشه،
بعد وارد ششهاتون میشه،
گرم میشه و از بینیتون خارج میشه.
اگه گرفتگی تو عضلات بدنتون احساس میکنید اونو رها کنید.
پاهاتونو آروم کنید.
دستهاتون کنار بدنتون بگذارید، کف دستها به سمت بالا و کاملاً ریلکس باشن.
پیشانیتونو صاف کنید و تمام اجزای صورتتونو آروم کنید.
دندوناتونو به هم فشار ندید.
زبان رو از سقف دهان جدا کنید تا فکتون آزاد باشه.
گردن و سرشونه آروم و بدون گرفتگی باشه.
الان هیچ گرفتگی تو عضلات بدن شما نیست.
کل بدنتون تو حالت آروم و ریلکس قرار داره.
خود را در یک جاده طولانی تصور کنید.
شما در این جاده تنها هستید و در انتهای این جاده یک در مشاهده میکنید. عجلهای نکنید برای رسیدن به این در. اجازه دهید آروم آروم به سمت این در حرکت کنید. هرچقدر که به این در نزدیک و نزدیکتر میشوید، بدنتان ریلکستر میشود. اجازه
ندهید ذهنتان، شما را به در برساند. فاصله خود را با در حفظ کنید. آروم آروم به سمت در حرکت کنید. به در نزدیک شدید، چند قدم دیگر بردارید و جلوی در بایستید.
یک نفس عمیق بکشید، به خودتان جرأت بدهید و در را باز کنید.
یک باغ بسیار زیبا جلوی روی خود میبینید؛ باغ پر از درختان و گلهای زیباست… کف باغ از چمنهای سبز فرش شده است و صدای پرندگان و جوی آبی که جریان دارد به گوش میرسد.
وارد باغ شوید. شما در این باغ تنهایید اما احساس امنیت میکنید. احساس میکنید اینجا را میشناسید. تک تک درختان، گلها برای شما آشنا هستند و یک جایی اینها را دیده بودید.
شروع به راه رفتن کنید.
در باغ قدم بزنید. همینطور که در حال قدم زدن و لذت بردن از فضای زیبای باغ هستید، متوجه میشوید که چندین پروانه در حال دنبال کردن شما هستند.
پروانههای زیبا انگار شما را میشناسند. شما را بدرقه میکنند.
از این که پروانهها در کنار شما هستند احساس خوبی دارید.
دیگر احساس تنهایی نمیکنید.
همینطور که قدم میزنید متوجه درختی میشوید که با بقیه درختها فرق دارد.
این درخت خشک شده است. هیچ برگی ندارد ولی بسیار تنومند و بزرگ است.
در کنار درخت علفهای هرز روییده و تنهی درخت را پوشانده است… این درخت، درخت اعتماد بهنفس شماست. شما میتوانید کمکش کنید… علفهای هرز را از دور درخت بکنید… آروم آروم آنها را از ریشه در بیاورید و اجازه دهید تا درخت اعتماد بهنفس شما جان بگیرد.
این علفهای هرز، گذشته شما هستند؛ افکار و اتفاقات مختلفی در گذشته افتاده و ذره ذره و آروم آروم درخت اعتماد بهنفس شما را خشکانده است. اینها را رها کنید، از شرشان خلاص شوید و اجازه دهید درخت اعتماد بهنفستان دوباره شکوفا شود.
حالا که آنها را رها کردهاید باید درختتان را آبیاری کنید.
یک آبپاش پیدا کنید، به سمت جوی آب بروید و آن را پر کنید…
برگردید و درختتان را سیراب کنید و آروم کنار درخت بنشینید. به درخت زمان بدهید.
میتوانید با چشمان خود ببینید که درختتان در حال جوانه زدن است. شاخ و برگش پر از برگهای سبز زیبا شده است. شما یک درخت قوی و تنومند دارید و حالا پر از برگهای سبز زیبا هستند.
پرندگان به سمت درخت شما میآیند و روی آن مینشینند.
صدای پرندگان را میشنوید و احساس خوبی دارید.
متوجه میشوید که درخت شما در حال شکوفه دادن است. درخت غرق شکوفه میشود. شکوفههای صورتی و سفید زیبا که برازنده این درخت است.
شما غرق در لذت، غرور، شادی هستید. به خودتان میبالید و از این که توانستید اعتماد بهنفس خود را دوباره به دست آورید خوشحالید.
دیگر در این باغ کاری ندارید. میتوانید آروم آروم به سمت در برگردید، در را ببندید و از آن خارج شوید.
فراموش نکنید که هر موقع احساس کردید درختتان نیاز به مراقبت دارد، به همین باغ برگردید و از آن مراقبت کنید.
حالا میتوانید آروم آروم چشمانتان را باز کنید، یک نفس عمیق بکشید و اجازه دهید ذهن نیمههوشیارتان کار خود را انجام دهد.