گاهی باید تمام وجودمون رو دعوت کنیم به سکوت. فارغ از تمام حرفهای روزمره…، سکوت، بهترین پناهگاه روزهای پر از خستگی و استرس و ناامیدی است.
ذهن با آرامش سکوت، تمام خستگیها و دغدغهها رو فراموش میکنه و به نقطه امن تعادل برمیگرده.
در سکوت، میشه ندای درونی رو شنید و در ارتباط با طبیعت، میشه خود واقعی رو پیدا کرد.
کویر، جایی که طبیعت و سکوت به هم گره میخورند.
لطفاً یک مکان ساکت و آروم، بدون مزاحمت پیدا کنید.
اگر حالت نشسته رو ترجیح میدید مطمئن باشید کمرتون در حالت راحتی قرار گرفته و فشاری روش نیست،
شونههارو عقب بدید، گردن رو صاف کنید و دستهارو آروم روی پاهاتون قرار بدید.
اگه حالت خوابیده رو ترجیح میدید مطمئن بشید فشاری روی کمر و گردنتون نیست و اگر نیاز هست یک بالش زیر زانوتون بذارید.
هر موقع آماده بودید چشماتونو ببندید.
چند نفس عمیق بکشید و بدنتونو آروم کنید.
تنفس عمیق بعدی رو باهم انجام میدیم با ۴ شماره نفس عمیق و ۳ شماره حبس و ۴ شماره آروم بازدم انجام بدید.
نفس عمیق ۲ ۳ ۴ حبس ۲ ۳ بازدم ۲ ۳ ۴.
یکبار دیگه مجدد تکرار کنید.
نفس عمیق ۲ ۳ ۴ حبس ۲ ۳ بازدم ۲ ۳ ۴.
اجازه بدید تنفستون به ریتم طبیعی خودش برگرده.
به تنفس و بالا و پایین رفتن سینه و شکمتون توجه کنید.
به هوای سردی که وارد بینی میشه،
بعد وارد ششهاتون میشه،
گرم میشه و از بینیتون خارج میشه.
اگه گرفتگی تو عضلات بدنتون احساس میکنید اونو رها کنید.
پاهاتونو آروم کنید.
دستهاتون کنار بدنتون بگذارید، کف دستها به سمت بالا و کاملاً ریلکس باشن.
پیشانیتونو صاف کنید و تمام اجزای صورتتونو آروم کنید.
دندوناتونو به هم فشار ندید.
زبان رو از سقف دهان جدا کنید تا فکتون آزاد باشه.
گردن و سرشونه آروم و بدون گرفتگی باشه.
الان هیچ گرفتگی تو عضلات بدن شما نیست.
کل بدنتون تو حالت آروم و ریلکس قرار داره.
اجازه بدید تمام افکار منفی و استرس، همراه این تنفس از بدن شما خارج بشه، هیچ چیزی برای فکر کردن و هیچ جایی برای رفتن ندارید… فقط سکوت و همین لحظه حال.
خودتون رو تو یک کویر بزرگ تصور کنید، این کویر، پوشیده از تپههای شنی عظیمه و تا چشم کار میکنه، شنهای طلایی رنگ به چشم میخوره… شما تو یک این کویر تنها هستید ولی کاملاً احساس امنیت میکنید…
هیچ چیزی برای ترس و نگرانی وجود نداره.
این کویر متعلق به شماست.
شنهای کویر، گرم و خشکاند.
وقتی پاهایتان را در این کویر میگذارید، کمی ف
رو میرود و این احساس خوبی به شما میده.
شما در حال راه رفتن روی این تپههای شنی هستید و جای پاهایتان، پشت سرتان، به جا میماند.
خورشید قرمز رنگ، آروم آروم پشت تپههای شنی، پنهان میشود و هوا کمکم رو به تاریکی میذاره.
شما روی شنهای کویر، دراز میکشید.
دستهایتان را آروم روی آنها فرو میبرید… احساس میکنید دستهایتان گرم شده و احساس خوبی بهتون میده.
گاه گاه صدای باد مثل موسیقی تو گوشتون میپیچه و دوباره آروم میشه و دوباره آروم میشه.
سکوت و تنهایی تو کویر اجازه میده، شما به ندای درونیتون گوش کنید، هوا دیگه تاریک شده و ستارهها کمکم دارن پرنور و پرنورتر میشن.
شما رو به آسمان دراز کشیدید و ستارهها رو تماشا میکنید.
سکوت بیشتر و بیشتر میشه و میتونید آروم به صدای جسم و ذهنتون گوش بدید.
با تاریکتر شدن هوا، متوجه میشید که از هر ستاره، یک نخ به بدن شما وصل شده.
این نخها نورانی هستند و نور ستارهها رو به بدن شما میرسونند.
تمرکزتان را بیاورید روی دستهایتان… نخهای زیادی رو میبینید که از دستهاتون به آسمان رفته و به ستارههای بالای سرتون متصل شده.
به پاهاتون توجه کنید.
نخهای زیادی به ستارهها متصل شدند و هر لحظه پاهایتان را گرم و سنگین میکنند… شما یک ارتباط بسیار قوی با کل جهان هستی برقرار کردید… اجازه بدید سکوت و این ارتباط قوی، ندای درونیتون رو به جریان بندازه؛ نگذارید هیچ فکری شما رو از ندای درونیتون دور کنه.
هیچ فکری اجازه راهیابی به ذهن شما رو نداره؛ پس در سکوت کامل، ندای درونیتون رو پیدا کنید و به اون گوش بدید!